eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
547 ویدیو
76 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ان‌شاءالله موفق باشید. این استرس رو درک میکنم ولی بهش بها ندید. ان‌شاءالله چیزی که به صلاح شماست اتفاق می‌افته. مهم اینه که تلاش خودتون رو بکنید ☺️ درباره پاسخ به سوالات شخصی معذورم🙂
سلام. سلامت باشید راستش بنده فکر میکنم اگر وارد صحبت کردن در باره اطلاعات شخصی بشیم، «من» در ذهن شما پررنگ می‌شم؛ و این درست نیست. «فاطمه شکیبا» مهم نیست. مهم اینه که همه ما باید سربازهای این اسلام و این انقلاب باشیم؛ همه باید به هر روشی که در توانمون هست در جهت ظهور قدم برداریم. اگر بخشی در زندگی من بوده که نکته آموزنده ای داشته یا تجربه‌ای همراهش بوده، قطعا اون رو از دیگران دریغ نمیکنم. مثل یادداشت‌های کوتاهی که گاهی نوشتم. ولی پرداختن به «من»، هم بنده و هم اعضای کانال رو از هدف اصلی دور می‌کنه.
📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️ ✏️📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️ 📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️ ✏️📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️ 📖✏️📖✏️📖✏️📖✏️ ✏️📖✏️📖✏️📖✏️ 📖✏️📖✏️📖✏️ ✏️📖✏️📖✏️ 📖✏️📖✏️ ✏️📖✏️ 📖✏️ 💡قلم به دست گرفتم که حرف حق بنویسم 📝هر آنچه را نتوان گفت بر ورق بنویسم ❤️قسم به جان قلم خورده‌ام که نای قلم را ✒️به دست گیرم و تا آخرین رمق بنویسم 🌱بر آن سرم که به رغم محیط در همه جایی ✍هر آنچه حق بپسندد به حقِ حق بنویسم 💕| روز قلم بر صاحبان اندیشه و اخلاق مبارک😉 🖋| 🐣| 🦋| 📚✏️ ✏️📚✏️ 📚✏️📚✏️ ✏️📚✏️📚✏️ 📚✏️📚✏️📚✏️ ✏️📚✏️📚✏️📚✏️ 📚✏️📚✏️📚✏️📚✏️ ✏️📚✏️📚✏️📚✏️📚✏️ 📚✏️📚✏️📚✏️📚✏️📚✏️ ✏️📚✏️📚✏️📚✏️📚✏️📚✏️
⭕️ پیکر حاج در تهران است!!! 👤حمید داوودآبادی پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس در صفحه اینستاگرام خود پیرامون بخش های سانسور کتاب راز احمد نوشت: 🔺هنگام انتشار کتاب"راز احمد"به خواست ناشر محترم(نشر یازهرا(س)چند خطی از بخش انتهایی کتاب(صفحات ۴۳۷ و ۴۳۸)که مربوط به جلسه‌ی نگارنده با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جمعه شب ۲۴ اسفند ۱۳۹۷ بود،سانسور شد. روز ۱۵ تیر ۱۳۹۹ در برنامه‌ی زنده‌ی"یه روز تازه"شبکه‌ی پنج سیمای جمهوری اسلامی،ناگفته‌های آن جلسه را بازگو کردم. ضمن عرض پوزش خدمت مخاطبین و خوانندگان کتاب راز احمد، متن سانسور شده‌ی گفت‌وگو با سردارشهید قاسم را اینجا آورده‌ام: 🔺گفتم:"من به یک نتیجه‌ی بدی رسیدم که راستش جرات نمی‌کنم جایی بگویم. خیلی‌ها به خاطر این ادعا مرا می‌کوبند." با خنده پرسید:"مگه به چی رسیدی؟" گفتم:"به این رسیدم که جنازه‌ی حاج احمد متوسلیان در تهران است." این را که گفتم،نفس راحتی کشیدم. انگار شده بود عقده و راه نفسم را بسته بود. جرات نمی‌کردم به کسی بگویم! اینجا گفتم و خودم را خلاص کردم. 🔺حاجی با همان طمانینه گفت:"درسته." با تعجب گفتم:"چی؟"گفت:"درسته، ولی نه فقط حاج احمد،بلکه پیکر هر چهار نفرشان این جاست." جا خوردم. اصلا منتظر چنین جوابی نبودم.مات و مبهوت از این حرف گفتم:"یعنی پیکر هر ۴ نفرشان در تهران است؟!" 🔺که گفت:"بله.چند وقت پیش یک تبادل با قوات اللبنانیه(فالانژیست‌ها)داشتیم که 4 پیکر را به عنوان 4 ایرانی به ما تحویل دادند.از آن جایی که می‌گفتند آن‌ها را دفن کرده بودند،آوردند." -خب پس چی؟ 🔺حاج قاسم گفت:"هیچی.البته پیکر که می‌گویم نه یک پیکر مثلا انسان کامل.هر کدام یک مشت استخوان هستند که تحویل دادند." به خودم جرات دادم و باپررویی گفتم:"الان کجا هستند؟" 🔺گفت:"فعلا که روی آنها آزمایش کردن و می‌گویند دی.ان.ای آنها نمی‌خواند.ولی هنوز پیکرها هستند." و در ادامه گفت:"قضیه‌ی این چهارنفر دقیقا مثل ماجرای امام موسی صدر است. امام موسی صدر هم شهید شده ولی خانواده‌اش نمی‌خواهند بپذیرند." سوال کردم:"خب چرا شهادت آنها را اعلام نمی‌کنید؟" نگاه متعجبانه‌ای انداخت و گفت:"اول باید یک زمینه‌ای باشد که اعلام کنند.من که نباید اعلام کنم." حمید داودآبادی ۱۳ تیر ۱۴۰۰ سالروز شهادت ۴ دلاورمرد گمنام و مظلوم.
27.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / نماهنگ با صدای 🎤 📌به مناسبت سالگرد ربایش حاج و سه دیپلمات ایرانی... 🌿آن را که خبر شد خبری باز نیامد...😢 پ.ن: حاج احمد، یکی از اسطوره‌های منه... یک ابرمرد...
🌿برای حاج احمد...🌿 امروز چهاردهم تیرماه است؛ روز جهانی . از صبح، خیلی‌ها برایم پیام تبریک فرستاده اند؛ اما من، فکرم جای دیگر است. از صبح دلم ناآرام بود تا الان. الان که شروع کرده‌ام به نوشتن، دارم کمی بهتر می‌شوم. خودم اینجا هستم؛ در چاردهم تیر سال هزار و چهارصد، ایران، اصفهان. ولی فکرم در چهاردهم تیر سال شصت و یک دور می‌زند؛ سی و نُه سال پیش، لبنان، مسیر بعلبک به بیروت. در ماشینی که احمد متوسلیان و دیپلمات‌های ایرانی سوار بودند. در ماشینی که در میان درخت‌های در هم تنیده لبنان گم شد و دیگر کسی آن را ندید؛ انگار از اول هم نبود. یک بنده خدایی که آن سال‌ها همراه حاج احمد لبنان بود، برایم تعریف می‌کرد که: ما در یک ماشین دیگر نشسته بودیم و جلوتر از ماشین حاج احمد حرکت می‌کردیم. در یکی از پیچ‌ها پیچیدیم؛ من برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم که ببینم ماشین حاج احمد هم می‌آید یا نه؛ اما نیامد. هرچه نگاه کردم ندیدیمش. به آقای «...» گفتم پس حاج احمد؟! سرش را بالا انداخت و گفت نگران نباش، می‌آید... و گفت راهمان را ادامه بدهیم؛ اما حاج احمد نیامد...(نقل به مضمون) هنوز هم وقتی به آن روز فکر می‌کنم تنم مورمور می‌شود. به آن‌هایی که به ماشینت ایست داده‌اند. به آن‌ها که به سمتت اسلحه گرفته‌اند و مجبورت کرده‌اند پیاده شوی؛ و تو هم با همان چهره‌ای که نشان از ترس در آن نبود، با آن قامت استوار، و شاید حتی با لبخند، پیاده شده‌ای و... بقیه‌اش را نمی‌دانم؛ هیچکس نمی‌داند. بعضی‌ها می‌گویند همان روز یا چند روز بعدش، تیرباران شده‌اید و پیکرتان همان‌جا دفن شده است. بعضی‌ها هم هنوز امید دارند که زنده باشید و با هیجان از کسانی حرف می‌زنند که شما را در زندان دیده‌اند. حتی برخی ادعا می‌کنند پیکر شما تهران است؛ هرچند به نظر من، شواهد مبنی بر شهادتت، شواهد استخوان‌دارتر و محکم‌تری ست. حاج احمد! کاش خودت برمی‌گشتی و برایمان تعریف می‌کردی. خودت می‌آمدی و همه چیز را موبه‌مو می‌گفتی تا تمام شود این اخبار ضد و نقیضِ سی و نُه ساله و این بیانیه‌های تکراریِ وزارت امور خارجه. هرسال این موقع، وزارت امور خارجه در یک بیانیه، ربایش شما را شدیداً محکوم می‌کند و خواستار شفاف‌سازی و توضیح درباره شرایط شما می‌شود؛ اما هیچ اتفاقی نمی‌افتد تا سال بعدی و بیانیه بعدی... سی و نُه سال است که بیانیه می‌دهند و دریغ از تلاش واقعی برای پیدا کردن شما؛ اصلا از آن‌ نامردهای غربگرایی که شما را با رژیم صهیونیستی معامله کردند، انتظار دیگری نیست. خدا را شکر که ندیدی دو سال پیش هم حاج قاسممان را معامله کردند... حاج احمد! من نه تو را دیده‌ام، نه امام را، نه جنگ را. من و نسل من فقط شنیده‌ایم و خوانده‌ایم. من تو را، از کتاب و فیلم شناخته‌ام. در میان کتاب‌ها و مستندها دنبالت گشته‌ام؛ و انقدر بزرگی که همین‌ها هم برایم کافی بود تا بخواهم مثل تو باشم؛ و آرمانت انقدر مقدس است که بشود آرمان و آرزوی من. حاج احمد! برایم دعا کن. دعا کن در این جنگ نابرابر، سرباز خوبی باشم؛ مثل تو. سرباز خوب یعنی سربازی که دشمن به خونش تشنه باشد. یعنی سربازی که دشمن نتواند تحملش کند و به هر روشی برای حذفش دست بزند؛ مثل تو. دعا کن با همین سلاح، با همین سلاحِ مقدسی که نامش با امروز پیوند خورده است، با همین قلم، بشوم خار چشم دشمن. حاج احمد! فرقی نمی‌کند تو شهید شده باشی یا نه. اشکال ندارد اگر تو را از ما گرفتند؛ نه فقط تو را، که بهترین‌هایمان را. حاج قاسم را، حاج محسن فخری‌زاده را... این راه راهی نیست که با رفتن شما بسته شود. هرقدر هم از ما بکشند، فایده ندارد. آخرش به قول تو: ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد. هرکس با ماست بسم‌الله؛ هرکس نیست خداحافظ! https://eitaa.com/istadegi
سلام ممنونم بابت وقتی که گذاشتید. نظر خودم این بود که اگر با مرصاد ازدواج کنه، کلیشه‌ای میشه...اما انتظار مخاطبان برعکس این بود. در نتیجه تصمیم‌گیری در این رابطه رو به مخاطب واگذار کردم
علیکم السلام ممنونم از شما. دعا کنید همیشه قلمم در جهت حقیقت حرکت کنه
سلام الحمدلله که مفید بوده. عنایت خود حاج احمد بود. ان‌شاءالله خودشون برای ما دعا کنند.
سلام سردار حاج احمد متوسلیان منظورم بود.... فرمانده تیپ محمد رسول‌الله صلوات الله علیه که در لبنان به همراه سه دیپلمات ایرانی توسط رژیم صهیونسیتی ربوده شد
و علیکم السلام کار سختی نیست اگر پای عشق بزرگ‌تری در میان باشه...