#داستان_کوتاه
🔆مسلم بن عوسجه و یک پسر
🍂مسلم بن عوسجه پیرمردی شجاع از بنی اسد و از اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود که شب عاشورا عرض کرد: «اگر هفتاد بار کشته شوم و سوزانده شوم، هرگز ای حسین! تو را رها نکنم.»
🍂 چون دشمن، توانایی جنگ با او را در روز عاشورا نداشت سنگبارانش کردند؛ او به زمین افتاد و امام علیهالسلام بر بالین او آمد و فرمود: «ای مسلم! خدا تو را رحمت کند.»
🍂 و این آیه را تلاوت کرد «گروهی از مؤمنان پیمان خود را به آخر رساندند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تبدیلی در پیمان خود ندهند.»*
🍂 مسلم عرض کرد: «من میروم تا جد و پدرت را به رسیدن تو بشارت دهم.»
🍂 این بگفت و شهید شد. سپس پسرش جنگید و خواست برگردد که مادرش او را امر به جهاد کرد، پس او جنگید تا شهید شد.
📚آشیانه عشق، ص 203، ناسخ التواریخ
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
#نمیدانم
نمیدانم چرا یاران همه بیگانه میگردند
رفاقتهای شیرین در جهان افسانه میگردند
نمی دانم چرا گاهی همانها که توقع نیست
ز جمع عاقلان خارج شده دیوانه میگردند
نمیدانم چرا گنجشکها رفتند از خانه
و با هر کرکس نالایقی هم خانه میگردند
نمی دانم چرا عاشقکشی این روزها باب است
تمام بلبلان بر خارها پروانه میگردند
نمیدانم چرا خوبان ز گردونه برون رفتند
و ناشایستهها در این زمان دُردانه میگردند
نمیدانم چرا مهر و محبت میرود از یاد
و کاخ آرزوهامان گهی ویرانه می گردند
نمیدانم چرا آنان که غرق مکر و تزویرند
به دنبال صداقت در مِی و میخانه میگردند
نمیدانم چرا پیرانِ خوش فهمِ نصیحتگر
کنار دام دنیا در پی یک دانه میگردند
#علی_جباری
💠 در مسجد مقدس جمکران دعاگوی همه دوستان اهلبیت ع هستیم.
#امام_زمان
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
هدایت شده از جبارنامه
#پاییز
پاییز شنگول هم از راه رسید و مهر را نثار دوستدارانش کرد،
مهری ها هم در این گیر و دار حسابی سرحالند و مشغول رتق و فتق هدایای تولدشان.
اما این وسط جنگی هم برقرار است و چه جنگ قشنگی،
پاییز می گوید مهربانی و لطافت مهری ها از لطف و محبت من است و مهری ها مدعی اند که پاییز هم قشنگی و دلبری اش را از ما دارد.
می گویند اصلا پاییز هم اگر دوست داشتنی شده بخاطر تولد ما در پاییز است.
بگذریم از این دعوای شیرین.
مهری ها
صادق و شفافند مثل آب زلال
بودنشان باعث نشاط است مثل نسیم خنک اول صبح
بی دریغ محبت می کنند مثل آسمان
دلشان بزرگ است مثل دریا
خونگرمند مثل خورشید و خواستنی مثل ماه
آرامند مثل نیمه شب و روشنند مثل طلوع
مهری ها زیبایی کلماتند
شعرند
لطیف و ملیحند
اصلا خود مهربانیند
حواسمان به مهری ها باشد
دلشان مثل گنجشک نازک است
هوای مهری ها و مهربانی ها را داشته باشیم
با مهربان ها مهربان باشیم
مهربان ها را از مهربانیشان پشیمان نکنیم
کاری نکنیم محبت و مهر با جامعه ما قهر کند
مهربان ها را با کلمات زیبا استقبال و با لبخند ملیح بدرقه کنیم
این روزها خیلی جای خالی مهربانی اذیتمان می کند.
بیایید یک دگرگونی راه بیندازیم
یک هشتگ
یک مطالبه گری
برای مهر و محبت
بیایید از همین امروز مهربان تر باشیم و محبت دیگران را خوب پاسخگویی کنیم.
خالق مهر و محبت می فرماید:
وَإِذَا حُيِّيْتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا.
وهرگاه شما را به درودى ستايش گفتند، پس شما به بهتر از آن تحيّت گوييد يا لااقل همانند آن را در پاسخ باز گوييد.(نساء آیه ۸۶)
علی جباری
👇👇👇
🆔 @jabbarname
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥نقش رضایت و عدم رضایت والدین
🎥حجت الاسلام سید حسین فاطمینیا
✅ثواب ارسال این پست را به امام زمان عج هدیه کنید.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
فقيری سه عدد پرتقال خريد
اولی رو پوست كَند خراب بود
دومی رو پوست كَند اونم خراب بود
بلند شد لامپ رو خاموش كرد و سومی رو خورد.
..................................................
گاهی وقتا بايد خودمون را به نديدن و نفهميدن بزنيم تا بتونيم #زندگى كنيم...!
وقتى گرسنه اى
يه لقمه نون خوشبختيه
وقتى تشنه اى
يه قطره آب خوشبختيه
وقتى خوابت مياد
يه چرت كوچيك خوشبختيه…
خوشبختى يه مشتى از لحظاته…
يه مشت از نقطه هاى ريز ، كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن
يه خط رو ميسازن به اسم
زندگى …
قدرخوشبختى هاتونو بدونيد
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#مدرسه
امروز ۱۰ مهر ۱۴۰۲ بنا بر دعوت مربی پرورشی هنرستان #شهید_چمران جناب آقای احمدی که از دوستان بنده هستن، رفتم مدرسه تا به مناسبت میلاد #پیامبر ص و #امام_صادق ع چند دقیقه ای در خدمت دانش آموزان باشم.
نمی دونستم از طرف نوجوانها با چه واکنشی روبرو خواهم شد. البته از همون لحظه ورود به مدرسه توقع دو سه تا تیکه و شوخی و متلک را داشتم اما به خیر گذشت و تا دفتر مدرسه هیچ خبری نبود😉
چند دقیقه ای توی دفتر با معلمین و مربیان عزیز هنرستان احوالپرسی و گفتگو کردیم و دعوت شدم برای سخنرانی.
ساعت ۷:۳۰ صبح، بچهها هنوز نیمه خواب، نشستن زیر آفتاب و دیدن یه حاج آقا شاید در نظر بعضیا یه اتفاق ناگوار بود😁
با بسم الله و سلام و بدون حاشیه پردازیهای رایج منبری ها رفتم سر اصل مطلب و با چاشنی طنز و شوخی کارو پیش بردم که دانش آموزان مطالبمو راحتتر بپذیرن و حوصله شون سر نره.
انصافا با توجه به اینکه بچهها زیر آفتاب بودن و اذیت میشدن، مرام به خرج دادن و شنونده خوبی بودن.
منم خودمو کشوندم قسمتی که آفتاب بود تا تبعیض نشه و من زیر سایه نباشم.
یک ربع صحبت درباره ویژگیهای پیامبر ص و تطبیق با مسایل روزمره و رفتیم برای مولودی خوانی.
خودم خوندم و خودم هم جواب دادم و قسمتهایی که باید تکرار میشد را تکرار کردم و تمام.😂
چون نمیشد اون وقت صبح از بچهها توقع همراهی داشت🙂
موقع خروج هم دو سه تا از بچههای با معرفت مدرسه اومدن و خسته نباشید گفتن و خداحافظی کردیم و برگشتم منزل.
امیدوارم بچه ها خیلی اذیت نشده باشن و مطالب براشون مفید بوده باشه.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
خداوند در قرآن میفرماید:
«مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی» (طه۲٫)
حضرت محمّد(ص) به اندازهای به هدایت مردم حریص بود که دوست داشت همه آنها به بهشت بروند و کسی به جهنم نرود، تا اندازهای که خداوند فرمود این قدر خودت را به زحمت نینداز.
رحمت رسول اللّه(ص) شامل حال همه گروهها می شود. حتی مشرکان که اگر خودشان هم نمیخواستند بهشتی شوند، پیامبر(ص) تلاش میکرد آنها را بهشتی کند.
این تعابیری است که درباره پیامبر(ص) و در مورد رحمت للعالمین بودن ایشان نوشتهاند. معلوم است که پیامبر(ص) برای همه جهان است، آخرین نمونه تمدن الهی که باید برای همه مردم نازل میشد و ما بالاتر از ایشان نداریم.
#رسول_اللّه_ص
#حضرت_محمد_ص
#پیامبر_اعظم_ص
#پیامبر_مهربانی
👇👇👇
🆔@jabbarnameh
🌷ای احمدیان به نام احمد صلوات
🍃هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
🌷از نور محمدی دلم مسرور است
🍃پیوسته بگو تو بر محمد صلوات
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد🌷
🌷میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق، امام صادق"ع" بر همگان مبارک باد.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
💎 مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کنه کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید !
طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند.
یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه..
اون یکی گفت : نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره ! گفتند : امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه !مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد ..
اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد . گفتند : پس خوابه ! طلاها رو بزاریم زیر جعبه ..
بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن !!
یادمان باشد در زندگی هیچ وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
دو برادر بودند كه يكی از آنها معتاد و ديگری مردی متشخص و موفق بود.
برای همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يک خانواده و با يک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشتهاند؟
از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلی شكست من، پدرم بوده است! او هم يک معتاد بود، خانواده اش را كتک می زد و زندگی بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شدهام.
از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت: علت موفقيت من پدرم است! من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگیاش را میديدم و سعی كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايستهای جايگزين آنها كنم.
طرز نگاه هر کس به زندگی،
دنیا و آخرت او را می سازد.
و تا تو نخواهی، کسی نمیتواند،
طرز نگاه خود را به تو غالب کند.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh