فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🌺🍃🌺
الهی ! 💗
با نام و یادت💕
آغازمیکنیم امروزمان را
خدایا ! ❣
به اندازه مهربانیت💕
در کار همه برکت
درمشکل شان گشایش
در وجودشان سلامتی🌸
در زندگیشون خوشبختی قرارده !🙏
آمین یا اَرْحَمَ الرّاحِمین ! ❣
ای مهربان ترین مهربانان 🙏
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
➥ 🏴 🕯 @jack313 🕯 🏴
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
گفتم که
خدایا مرا مرادی بفرست
طوفان زده ام
راه نجـاتی بفرست
فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس
صـلواتی بفرست
🌸 اللهم صل علی محمد
و آل محمد و عجل فرجهم🌸
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
➥ 🏴 🕯 @jack313 🕯 🏴
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
#یا_صاحب_الزمــان
چه شود که نازنینا ، رُخ خود به من نمائی
به تبسّمی، نگاهی، گره ای ز دل گشائی
به کدام واژه جویم،صفت لطیف عشقت
که تو پاک تر آز آنی که درون واژه آئی
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
➥ 🏴 🕯 @jack313 🕯 🏴
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
من از آوردن یوسف سر بازار می ترسم..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
➥ 🏴 🕯 @jack313 🕯 🏴
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
🍁به انتظارلبخندی نشسته ایم
که عطرش دنیارابهشت می کند!
پای هر گلـ🌼ی که میرسیم
عطرنگاهت رابومی کشیم
هیچ گلی اماعطرنگـاهِ تورانداشت
و ندارد
ونخواهدداشت
اللهم عجل لولیک الفرج🌹
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
➥ 🏴 🕯 @jack313 🕯 🏴
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
هدایت شده از 🌹عاشقتم خدا🌹
نامه 057-✉📚به مردم كوفه
روش بسیج كردن مردم برای جهاد
پس از یاد خدا و درود!
من از جایگاه خود مدینه بیرون آمدم، یا ستمكارم یا ستم دیده، یا سركشی كردم یا از فرمانم سر باز زدند، همانا من خدا را به یاد كسی می آورم كه این نامه به دست او رسد، تا به سوی من كوچ كند، اگر مرا نیكوكار یافت یاری كند، و اگر گناهكار بودم مرا به حق باز گرداند.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
➥ 🏴 🕯 @jack313 🕯 🏴
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡
هدایت شده از 🌹عاشقتم خدا🌹
هدایت شده از 🌹عاشقتم خدا🌹
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💠#داستان_مهدوی
🌺 تشرّف حاج صادق تبریزی 🌺
🔹 آقای میرزا هادی (حفظه الله) فرمود: حاج صادق تبریزی - فرزند مرحوم حاج محمّد علی - گفت: سال ۱۳۰۶ اولین سفری بود که به کربلای معلی مشرف میشدم. وقتی وارد «مسیب» (از بخشهای بین راه) شدم غسل کردم و قصد زیارت طفلان حضرت مسلم (نور الله مرقدهما) را نمودم. راه مخوف بود و من حیوانی را کرایه کردم در آن وقت جناب آقا میرزا احمد که سابقاً وزیر و از تصدّی امر وزارت توبه کرده بود با دو برادرش به همراه من بودند. مقداری راه رفتیم و نزدیک حرم آن بزرگواران رسیدیم.
🔹 من چون به سواری عادت نداشتم پاهایم مجروح شد؛ لذا پایین آمدم و حدود بیست قدم جلوتر از بقیه راه میرفتم. وقتی به نهری که نزدیک آن مرقد مطهر هست رسیدم، سیدی از آن نهر بیرون آمد که گویا از زیارت «طفلان حضرت مسلم علیهالسّلام» مراجعت نموده بود، و لباسهای فاخر پر قیمتی در بر داشت. گمان کردم از اهل عراق است و پشت سرش زوّاری هستند که دارند میآیند و به همین دلیل است که با این لباسهای قیمتی در چنین راه مخوفی با کمال اطمینان راه میرود و الا احدی جرأت نمیکرد با آن لباسها تنها حرکت کند چون امنیتی بین راه نبود و حتی ما فقط با یک قبا راه میرفتیم. و خیال کردم این سیّد از ساداتی است که برای گرفتن سهم سادات یا سهم امام با زوّار میروند و او این لباسهای قیمتی را پوشیده است که او را بزرگ بشمارند و در خور شأن وی با او رفتار کنند.
🔹حتی شال ترمهٔ سبز تو زردی بر سر بسته بود که گویا الان از دکان تاجر خریده است. به خاطر این که گمان نکند من از او ترسیدهام به ایشان سلام نکردم. چهار قدم که به طرف «مسیب» رفت، برگشت و به ما توجه نمود و با صدای بلندی که خارج از معمول است فریاد زد: « ای اهل تبریز و ای ناظم التّجار، گمان نکنید اینها طفلند، به راستی اینها نزد خدای تعالی منزلت عظیمی دارند از خدای تعالی به واسطه اینها و به برکتشان هر چه میخواهید، بخواهید.»
🔹من اعتنایی به کلام او ننمودم، چون مقام بلند آن دو طفل بزرگوار را میدانستم و کلام سید معرفت مرا به ایشان بیشتر نمیکرد. داخل نهر شدم، عمق آن مانع از این بود که طرف دیگر نهر دیده شود؛ یعنی باید مقداری پایین میرفتیم تا به سطح آب برسیم، لذا کنارههای نهر چون از سطح آب خیلی بلندتر بود دیده نمیشد. از نهر خارج شدم در آن طرف احدی از اشخاصی که گمان میکردم همراه سید باشند ندیدم! تعجب کردم که با وجود ناامنی راه چطور با آن شکل و لباس، تنها این راه را طی میکند!
🔹 برگشتم ببینم این سید کیست، هیچ کس را ندیدم. آنهایی را که حدود بیست قدم از من فاصله داشتند صدا زدم و گفتم: این سیّد که الان از کنار من گذشت کجا رفت؟ گفتند: کدام سیّد را میگویی؟ ما سیّدی را ندیدیم. وارد حرم مطهر طفلان حضرت مسلم علیهالسّلام شدم در حالی که منقلب بودم و حالم طوری بود که تاکنون سابقه نداشته است. آن سیّد قدی متوسط داشت و مژههایش سیاه بود مثل این که سرمه کشیده باشد، ولی یقیناً هیچ سرمهای استعمال نکرده بود.
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
📚 ملاقات با امام زمان علیهالسّلام در کربلا، ص ۲۹۸ الی ۲۹۹
👈 ادامه دارد....
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
➥ 🏴 🕯 @jack313 🕯 🏴
♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡