eitaa logo
حجت الاسلام دکتر هدایی تبریزی
1.9هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
4.9هزار ویدیو
153 فایل
استاد حوزه و دانشگاه وکیل و نماینده مراجع عظام تقلید دارای اجازات علمی از مراجع تقلید دارای دو مدرک دکترای phdدانشگاهی کارشناس عالی مشاوره وراهنمایی کارشناس اخلاق و تربیت کارشناس طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢فوق العاده زیباست مردی در بیابان همراه است، درهنگام حرکت قافله، شترش گم می شود، در شب تاریک در آن بیابان از شتر خود جستجو میکند... وقتی برمیگردد، کاروان حرکت کرده و آن مرد نه خوراکی دارد ونه آبی... باز آنقدر در پی شتر میگردد تا مایوس میشود، با یک دنیا یاس و ناامیدی به جای اول (فرودگاه قافله) برمیگردد، درآن تاریکی شب ، سرش را به زانو میگذارد، و چون وسیله دفاعی ندارد، هر آن منتظر است حیوانات درنده به او حمله کنند و پاره پاره اش کنند... در چنین شرایطی، اگر سرش را بالا بیاورد و ببیند ،شخصی آمده و شترش را تا سوارش کند و او را به کاروان برساند!!! به نظر شما، چقدر این مرد ممکن است شاد شود؟؟؟ خدا میفرماید ، من از بنده ام بیشتر از این مرد مانده از کاروان ،خوشحال میشوم. انوارنعمانیه صفحه ۸۸ . ✅ تو چنان حرف میزنی که انگار در عالم فقط من را داری!!! و من مراد دل توام که به تو جفا کردم! @jafar1352hodaei
⚠️ و چه شد؟ 📝شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب‌‎های خود می‎نویسد: 🔻روزی نزد شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی‎دهد. 🔻قاضی را احضار کرد. 🔻سپس از زن پرسید: "آیا داری؟" 🔻زن گفت: "آری، آن دو مرد شاهدند". 🔻 قاضی از گواهان پرسید: "گواهی می‎دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد؟" 🔻 گواهان گفتند: "سزاست این زن صورت خود را بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است یا نه". 💥چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! ♨️شوهرش فریاد برآورد: "شما چه گفتید؟... برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره‎‌اش را به شما نشان دهد؟!... هرگز!... من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که همسرم در حضور دو نمایان شود". ✅چون زن آن و را از شوهر خود مشاهده کرد، از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید. ✴️ چه خوب بود که آن ، جامعه‌ امروز ما را هم می‎دید که برخی هموطنان، چگونه خود را به بی‎حیایی‎ها مزین نموده‎اند و و و نیز هم عقیده‌ آن‎هایند و در کنارشان به رفتار آنان می‎کنند.