eitaa logo
حجت الاسلام دکتر هدایی تبریزی
2.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
157 فایل
استاد حوزه و دانشگاه وکیل و نماینده مراجع عظام تقلید دارای اجازات علمی از مراجع تقلید دارای دو مدرک دکترای phdدانشگاهی کارشناس عالی مشاوره وراهنمایی کارشناس اخلاق و تربیت کارشناس طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ و چه شد؟ 📝شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب‌‎های خود می‎نویسد: 🔻روزی نزد شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی‎دهد. 🔻قاضی را احضار کرد. 🔻سپس از زن پرسید: "آیا داری؟" 🔻زن گفت: "آری، آن دو مرد شاهدند". 🔻 قاضی از گواهان پرسید: "گواهی می‎دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد؟" 🔻 گواهان گفتند: "سزاست این زن صورت خود را بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است یا نه". 💥چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! ♨️شوهرش فریاد برآورد: "شما چه گفتید؟... برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره‎‌اش را به شما نشان دهد؟!... هرگز!... من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که همسرم در حضور دو نمایان شود". ✅چون زن آن و را از شوهر خود مشاهده کرد، از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید. ✴️ چه خوب بود که آن ، جامعه‌ امروز ما را هم می‎دید که برخی هموطنان، چگونه خود را به بی‎حیایی‎ها مزین نموده‎اند و و و نیز هم عقیده‌ آن‎هایند و در کنارشان به رفتار آنان می‎کنند.
💠آیت الله قاضی : حسرت یک استغفر الله🍃 💎زمانی برسد که ما محتاج گفتن یک لا اله الا الله و محتاج گفتن یک استغفر الله می شویم 📿 و دیگر به ما فرصت نمیدهند 😔 مواظب از دست رفتن فرصت ها باشیم🙂 با لینک زیر عضوشوید و دیگران را هم دعوت کنید باماباشید👇👇👇 https://eitaa.com/jafar1352hodaei
⁉️ ✅یه روز یه میره سبزی فروشی تا ڪاهو بخره ، عوض اینڪه ڪاهوهای خوب را سوا ڪنه ، همه ڪاهو های را سوا میڪنه و . ⁉️ازش مــی پرسنـد چرا را ڪــردی میگه: صاحبـــــ سبزی فروشــی پیرمــرد فقیــری هست مردم همه ی ڪاهوهای خوب را میبـرند و این ڪاهوها روی دست او میمانند و من بخاطر اینڪه ڪمڪـی به او بڪـنم اینها را میخــرم، اینها را هم میشـــود خـــورد.. ☑️> این ڪســی نبود جز بزرگــ آقا سید علــی تبریــزی(ره)✔️ 🔰یه روز یه میره ، بعد از یه مدت میشه یه روز بهش میگن شده افتاده سمت ها اجازه بده بریم . جواب میده ڪـــدوم ؟ اینجا من . اون تا زنده بود و به داداش های شهیدش شد✳️ 👈> اون ترڪـــه ڪســـی نبود جز مـهـــدی باڪـــــــری👉 ❌از ایـــــــن به بعـــــــد قــــبل جڪـــــــ تعریفــــــــ ڪـــــــردن حواسمـــــــون باشــه چه ڪسانــــی رو به سخـــــــره میگیریـــــم❌ 💟یه میشه بهنام . اولیــــن 13 سالـــه شهید راه و... 🔴👈یه روزی یه ، یه ، یه ، یه ، یه ، یه ، یه ، و ... مثل جلــوی وایـــستادن تا کســــی چپ به مون نکنـــــه👉 🌷 لـره...........شهید محمد بروجردی بود 🌷 ترڪـه.......... شهید مهدی باکری بود 🌷 عربـه......... شهید علی هاشمی بود 🌷 قـزوینیه...... شهید عباس بابایی بود 🌷 آبادانیـه...... شهید طاهری بود 🌷 اصفهـانیه.... شهید ابراهیم همت بود 🌷 شمـالیـه...... شهید شیرودی بود 🌷 شیـرازیـه...... شهید عباس دوران بود 🌷 بوشهریـه.....شهید نادر مهدوی ⛔️👈 باشیـــم ، امـــــروزی با ســـرد و گـــــرم ...👉⛔️ با لینک زیر عضوشوید و دیگران را هم دعوت کنید باماباشید👇👇👇 https://eitaa.com/jafar1352hodaei
🍃 دستور العمل آیت الله قاضی در سه ماه با لینک زیر عضوشوید و دیگران را هم دعوت کنید باماباشید👇👇👇 https://eitaa.com/jafar1352hodaei
💥چگونگی فتح باب برای علامه قاضی آیت الله میرزا علی آقا قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را، در حرمین شرفین امام حسین علیه‌السلام و حضرت ابوالفضل علیه‌السلام به جا می‌آورد، و چون به حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌رسد، با خود می‌اندیشد که تا به حال در مدت این چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات است. در راه سیّد ترک زبانی که دیوانه است، به طرف او می‌دود و می‌گوید؛ سیّد علی، سیّد علی، امروز مرجع اولیاء در تمام دنیا حضرت ابوالفضل علیه‌السلام هستند، و او آن قدر سر در گریبان است که متوجه نمی‌شود آن سید چه می‌گوید! به حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌رود. اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می‌خواند و می‌خواهد که مشغول نماز مغرب شود. آیت الله نجابت می‌گوید: تکبیره الاحرام را که می‌گوید، می‌بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام به طور کلی عوض می‌شود، آن گونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. قرائت را کمی نگه می‌دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می‌دهد، مستحبات را کم می‌کند و نماز را سریع‌تر از همیشه به پایان می‌رساند. به حرم امام حسین علیه‌السلام نمی‌رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای این که با اهل منزل هم برخورد نکند به پشت بام می‌رود. آن جا دراز می‌کشد و دوباره آن حال می‌آید و بیشتر می‌ماند. تا اهل منزل سینی چای را می‌آورد، آن حال می‌رود. نماز عشاء را می‌خواند و دوباره آن وضع بر می‌گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به گفته خودش یک ذره‌اش را هم ندیده است و حالا که دیده نه می‌تواند در بدن بماند و نه می‌تواند بیرون بیاید. دوباره که شام را می‌آوردند، آن حال قطع می‌شود و نیمه شب دوباره بر می‌گردد و مدت بیشتری طول می‌کشد. آری و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می‌شود. می‌گوید: « آن چه را می‌خواستم، تماماً بدست آوردم و امام حسین علیه‌السلام در را به رویم گشود. ابن فارض یک قصیده تائیه برای استادش گفته؛ من هم یک قصیده تائیه برای امام حسین علیه‌السلام گفته‌ام نمره یک! که کار مرا ایشان درست کرد و در غیب را به نحو اتم برایم باز کرد» با لینک زیر عضوشوید و دیگران را هم دعوت کنید باماباشید👇👇👇 https://eitaa.com/jafar1352hodaei