eitaa logo
جهادتبیین استاد قهرمانی‌نژاد
500 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 حمله‌ی پیش‌دستانه؛ از دفع صائل تا فلسفه‌ی ادراک در هندسه‌ی نزاع تمدنی 🖊 حسین انجدانی نزاع امروز بشر در خاورمیانه، مصداقی از همان مخاصمه‌ی ازلی حق و باطل است که قرآن از آن با تعبیر «هذان خصمان اختصموا فی ربهم» یاد می‌کند. اگر در گذشته صائل، مهاجمی بود که با شمشیر یا تانک در مرز ظاهر می‌شد، امروز می‌تواند در سطح ادراک و روایت رخ بنماید: دشمنی که توانسته است در ذهن ملل، خود را مظلوم و مدافع معرفی کند و ما را آغازگر جنگ جلوه دهد، در حقیقت صائل ادراکی است. پس دفع صائل در عصر حاضر، تنها دفع حمله‌ی نظامی نیست، بلکه دفع «سحر فرعونی ادراک» است. بحث «حمله‌ی پیش‌دستانه» در منازعات اخیر، در زمره‌ی مسائل مستحدثه‌ای است که صرفاً یک موضوع تاکتیکی نیست، بلکه نماینده‌ی یک گره‌گاه معرفتی و تمدنی است. پرسش واقعی این نیست که آیا می‌توان زودتر از دشمن دست به اسلحه برد، بلکه این است که فقه نظام و فلسفه‌ی سیاسی اسلام در مواجهه با تهدیدات نوین، که بیش از آنکه بر خاک و جغرافیای مسلمین مبتنی باشند، بر «ادراک» و «مشروعیت» بنا دارند، چه پاسخی می‌دهد؟ در تراث فقهی ما، باب «جهاد» و «دفاع» مملوّ از قواعدی است که اگر در چارچوب فقه نظام بازخوانی شوند، پاسخ پرسش حاضر را روشن می‌کنند. قاعده‌ی «دفع صائل» از مسلّمات است: هرگاه دشمن قصد تهاجم قریب به جان و مال مسلمین داشته باشد، پیش‌دستی در دفع او واجب است. این قاعده، نه بر «تحقق بالفعل ضربه» که بر «احراز قصد قریب‌الوقوع» مبتنی است؛ یعنی معیار، تحقق «موضوع عقلایی تهدید» است. در اینجا باید میان «موضوع له عرفی» و «موضوع محقق عقلایی» فرق گذاشت: آنچه مناط حکم است، تحقق عرفی تهدید قریب است که به‌گونه‌ای عقلایی احراز شود، ولو هنوز شلیک آغاز نشده باشد. قاعده‌ی دیگر، «نفی سبیل» است: وَلَن یَجعَلَ اللّهُ للکافِرینَ عَلَی المؤمنینَ سبیلاً. فقهای ما از دیرباز این آیه را قاعده‌ای عام دانسته‌اند که نه‌تنها سلطه‌ی حقوقی، بلکه هرگونه استیلای واقعی را نفی می‌کند. بنابراین، اگر در تأخیر اقدام، سبیل دشمن بر امت استوار شود، اقدام پیش‌دستانه واجب می‌شود. در حقیقت، «نفی سبیل» را می‌توان در کنار «حفظ بیضه اسلام» به‌عنوان دو رکن فقه نظام در این بحث دانست. «بیضه اسلام» امروز تنها خاک و جان مسلمانان نیست، بلکه حیثیت تاریخی و مشروعیت ادراکی امت است. اگر این حیثیت مخدوش گردد، حتی پیروزی‌های نظامی نیز در خدمت دشمن قرار خواهد گرفت. فقه، درعین اعطای مشروعیت، عقلانیت مصلحت‌اندیش را نیز در دل خود دارد. باید میان «مشروعیت فقهی» و «مصلحت راهبردی» تفکیک کرد. امروز رژیم صهیونیستی در جنگ ادراکی می‌کوشد ابتکار جنگ را به ایران نسبت دهد تا در صورت وقوع نزاع، خود را «مدافع» و ایران را «مهاجم» بنمایاند. دشمن با خفیف‌سازی ادراک ملت‌ها، مشروعیت را مصادره می‌کند. بنابراین، هرچند حمله‌ی پیش‌دستانه در منطق دفع صائل و نفی سبیل مشروع است، اما اگر در ساحت ادراک عمومی به «ابتکار جنگ» تعبیر شود، هزینه‌ی مشروعیت آن ممکن است بر دستاوردش بچربد. از این روست که استراتژی «ضدحمله‌ی برق‌آسا» در برابر «حمله‌ی رعدآسا»ی دشمن، ترجیح عقلایی دارد. این استراتژی هم مقتضای فقه است، زیرا دفع فعلی و سریع تهدید را تأمین می‌کند، و هم مقتضای عقلانیت راهبردی، زیرا مشروعیت روانی و سیاسی را به‌سود جبهه‌ی مقاومت نگاه می‌دارد. این ضدحمله، به‌ویژه اگر با سلاح‌های راهبردی نوین همانند موشک‌های پرتوانی که در رزمایش اخیر رونمایی شد، همراه شود، می‌تواند رژیم صهیونیستی را نه‌تنها از ابتکار عمل محروم، بلکه در آستانه‌ی نابودی وجودی قرار دهد. امروز شواهد بیرونی نیز مؤید این سخن است: پرواز مکرر هواپیماهای سوخت‌رسان آمریکا بر فراز اردن و سوریه، نگرانی رسانه‌های صهیونیستی از تبدیل رزمایش ایران به حمله‌ی واقعی، و اعتراف فایننشال‌تایمز به اینکه «رویای تضعیف ایران» چیزی جز شتاب‌زدگی کودکانه نبوده است. همه‌ی اینها نشان می‌دهد که دشمن بیش از آنکه قدرت واقعی داشته باشد، در صحنه‌ی ادراک بازی می‌کند. بنابراین، حمله‌ی پیش‌دستانه، مشروع است اما در سطح فقه نظام، مشروعیت ادراکی نیز داخل در موضوع است؛ یعنی اگر اقدام ما روایت جنگ را به سود دشمن واگذارد، تزاحم رخ داده و اولویت با حفظ بیضه‌ی ادراکی امت خواهد بود. بدین‌سان، عقلانیت راهبردی ایجاب می‌کند که به‌جای ابتکار جنگ، بر ضدحمله‌ی برق‌آسا متمرکز شویم. نهایتاً، تصمیم در این تزاحم‌ها، شأن ولیّ امر و فرمانده معظم کل قوا است که جامع اضلاع شرع و عقل و مصلحت است. تجربه‌ی ولایت فقیه در چهار دهه‌ی گذشته نشان داده است که تدبیر رهبری همواره توانسته میان این اضلاع توازن برقرار کند و دست دشمن را از سوءاستفاده کوتاه سازد. @howzavian_tehran