eitaa logo
جهاد
48 دنبال‌کننده
131 عکس
335 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما هیچ چاره‌ای نداریم، مگر آن‌که در راه خدا بجنگیم؛ فی‌ سبیل‌ الله! نه به خاطر پول، نه ثروت، نه زن و بچه، نه شهوت، نه هوای نفس، نه قدرت، نه جاه، نه مقام، نه ریاست... هیچی!
✅ پيامبر گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود : 🌸 "اينان جزء شهدا هستند و از مقام ايشان برخوردارند : ① شخصي که در راه خدا کشته شود؛ ② هر کس که در راه خدا بميرد؛ ③ هر کس که به خاطر بيماري طاعون فوت شود؛ ④ هر کس که در شکم مادر بميرد؛ ⑤هر کس که در آب غرق شود؛ ⑥هر کس که براي دفاع از جان خود کارزار کند تا کشته شود؛ ⑦ هر کس که در راه دفاع از مال خود کشته شود؛ ⑧هر کس که در راه دفاع از خانواده اش قتال کننده کشته شود؛ ⑨ هر کس که با طهارت (وضو) بخوابد و همان شب بميرد" 📔آثار الصادقين، ج 10، ص 77 - 81.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره ای تکان‌دهنده و عجیب از سردار جانباز، حاج ناصر دستاری! 😔 خدا نگذرد از هر کسی که به آرمان‌های این ایثارگران خیانت کند...
#خاطرات_شهدا كلاس دوم راهنمايى كه بود، مجلات عكس مبتذل چاپ مى كردند. در آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه ها اين عكس ها را روى در و ديوار نصب مى كردند و احمد هر جا اين عكس ها را مى ديد پاره مى كرد. صاحب مغازه يا فروشگاه مى آمد و شكايت احمد را براى ما مى آورد. پدر احمد، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت پدرش به احمد چيزى نمى گفت. من لبخند مى زدم. چون با كارى كه احمد انجام مى داد، موافق بودم. يك مجله اى با عكس هاى مبتذل چاپ شده بود كه احمد آنها را از هر كيوسك روزنامه اى مى خريد. پول توجيبى هايش را جمع مى كرد. هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد. توى باغچه مى انداخت نفت مى ريخت و همه را آتش مى زد. مى گفتم: چرا اين كار را مى كنى؟ مى گفت:اين عكس ها ذهن جوانان را خراب مى كند. 📚به نقل از مادر شهید #شهید_احمد_کشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شجاعت باورنکردنی «محمد شهسواری» دلاورمردی از شهر کهنوج استان کرمان که فریاد "مرگ برصدام" او در چنگال اسارت دشمن از تلويزيون‌های سراسر دنیا پخش شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید شهید "محمد شهسواری" که در چنگال سربازان بعثی فریاد "مرگ بر صدام" زد چه شاعرانه و عارفانه آن روز را توصیف می‌کند و رهبر انقلاب چگونه از جایگاه رفیع این «رعیت زاده» سخن می گوید...
هدایت شده از انقلاب ، قبل و بعد
🔴 جاء الحق و زهق الباطل... 📷 اینجا پادگان اشرف است. همان پادگانی که روزی رژیم صدام در اختیار منافقین قرار داده بود تا مرکز نا امنی برای دو ملت ایران وعراق باشد. ✅ این روزها این پادگان به نام شهید «ابومنتظر محمداوی» معروف است و تبدیل شده به مرکز امنیت دو کشور؛ جایی که هزاران نفر از جوانان عراقی در آن آموزش دیدند تا در مقابل داعش به جهاد بپردازند!
🔻سربازهای صدام روی دیوارهای خرمشهر نوشته بودند "آمده‌ایم تا بمانیم"، شهید بهروز مرادی هم بعد از آزادی خرمشهر زیر آن نوشت: "آمدیم، نبودید!" حالا نتانیاهو هم خطاب به فلسطینیها نوشته "آمده‌ایم تا بمانیم" و ما هم انشاءالله چند سال دیگر می‌نویسیم: "آمدیم، نبودید!"
❤️ آن روز به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجیبی داشت. انگارخدا در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره را می‌خواند مثل اینکه خدا را می‌بیند... ذکرها را دقیق و شمرده ادا می‌کرد. بعد ها در مورد نحوه #نماز خواندنش ازش پرسیدم .گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم جز برای خدا❗️ نمازمون رو سریع می‌خونیم و فکر می‌کنیم زرنگی کردیم، اما یادمون میره اونی که به وقت‌ها برکت میده فقط خود خداست... 📚مسافرکربلا، ص۳۲ #شهید_علیرضا_کریمی
💢 الاغی که اسیر شد؛ خاطره ای جالب از دوران دفاع مقدس: 💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند. از قضا #الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود. 💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت #دشمن رفت و #اسیر شد! 💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن #مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم. 💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد #یگان شد. 🔺الاغ زرنگ با کلی #سوغاتی از دست دشمن #فرار کرده بود. ✍ بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن #سواری میدهند! و قصد #برگشتن هم ندارند / #دشمنان_خانگی
🔺 نامه‌ای عجیب از شهید "سیدمجتبی میرغفاری" که ۳۰ سال پس از شهادت به خانواده‌اش رسید. در بخشهایی از این نامه آمده است: 🔹وقتی در شلمچه با دشمن نبرد می‌کردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی کربلا می‌آید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکه‌ای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن اباعبدالله الحسین در کنار سرور شهیدان یافتم، آری مادر، آری مادر شهید مجتبی و ای مادران و همسران شهدا، این است مقام شهیدان. 🔹 مادر ماها پشت سر سرور شهیدان نماز می‌خوانیم، هنوز باور ندارم چه می‌بینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچه‌های فلاح به من خوش‌آمد می‌گویند، همه بچه‌ها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچه‌ها جویای حال خانواده‌شان بودند... مادر حال می‌فهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بی‌جانی بیش نبوده‌ام...
سال 59 بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مونده به صبح کار بچه‌ها تموم شد. ابراهیم بچه‌ها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف می‌کرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده‌دار. بچه‌ها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچه‌ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه‌هایشان رفتند. ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه‌ها همان ساعت می‌رفتند معلوم نبود برای بیدار می‌شوند یا نه. شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه‌ها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان قضا نشود.