eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4.9هزار ویدیو
327 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المَـہـدے‧عج‧🌸' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 . . #این‌خانه‌منتظرپسر‌زهرااست♥️:)
مشاهده در ایتا
دانلود
|💛| |•اگر خواستے زندگے کنے باید منتظر مرگ باشے...🙂 ولے اگر عاشق شدے دوان دوان سمتِ فداشدن در راهِ معشوق میروے...😍 این خاصیت کسانےاست ڪه در فکرِ جاودانه‌شدن هستند... ...🌸 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
📙حکایت واقعی در بنی اسرائیل زنی زیبارو بود، که هرکس با دیدن جمال او، به گناه آلوده می شد! درب خانه اش به روی همه باز بود، در اتاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان عابد را به دام می کشید. هرکس به نزد او می آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می داد! عابدی از آنجا می گذشت، چهره حیرت انگیز زن را مشاهده کرد و به دام هوس افتاد، پول نداشت، پارچه ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست و هنگام همبستر شدن با زن زیبارو، ناگهان چشمانش به اندام خیره کننده زن افتاد و آه از نهادش برآمد که ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی هایم از بین خواهد رفت!!رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می خورد و سخت می گریست! زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال توبه کرد و در را بست و جامه کهنه ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین خدا شدند! منبع: عرفان اسلامی اثر استاد حسین انصاریان 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ 🎦 ثمره اعمار 💯 #شهید_جهاد_مغنیه #سخنان_جهاد_مغنیه #جهادنا 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
عذاب برزخى يزيد ابتدا به هلاكت رسيدن يزيد و بعد از آن عذاب برزخى او را بيان مى كنيم . يزيد بن معاوية بن ابى سفيان ، بعد از قضيه خونين كربلا و به شهادت رساندن اهل بيت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در صحراى سوزان نينوا، در سال 61 هجرى قمرى ، خودش هم در اثر ظلم و جناياتى كه درباره مردم به خصوص مردم مدينه و مكه روا داشت در سال 63 هجرى با طرز عبرت انگيزى در كاخ شخصى خودش به هلاكت رسيد و به زندگى سراسر ننگ و پرماجراى او خاتمه داده شد و بدن خبيث او را در كنار قبرستان باب الصغير (قبرستان عمومى شام ) به گودالى از گودالهاى جهنم به نام ((قبر))  فرو بردند. در سال 66 وقتى مختار بن ابى عبيده ثقفى قيام كرد و توابين اطراف او را گرفتند و به خون خواهى امام حسين عليه السلام و يارانش بلند شدند. اول ، كسانى را كه در قتل و كشتار كربلا شركت داشتند به هلاكت رساندند و بدن بعضى از آنان را در آتش قهر خود سوزاندند و دل اهل بيت را شفا دادند. بعد از به هلاكت رساندن آنها، كسانى كه جلوتر به درك واصل شده بودند قبرهايشان را شكافتند و بدن خبيثشان را بيرون آوردند و آتش زدند. وقتى به قبر يزيد رسيدند، او را شكافتند كه بدنش را آتش زنند، ديدند چيزى در قبر نيست . فقط به اندازه قامت يك انسان ، داخل قبر خاكستر است . معلوم شد آتش قهر و غضب الهى جلوتر او را سوزانده است (عليه و على آبائه اللعنت و العذاب ) نقل شده است : آن ملعون را در بعضى از جزيره ها ديده اند كه او را سرنگون در مقابل آبى آويخته اند و آن شقى و بدبخت پيوسته از تشنگى در برابر آب فرياد و ناله مى كند، اما كسى به او آب نمى دهد. نيز نقل شده است : وقتى يزيد بن معاويه هلاك شد بعد از آن به صورت سگى در آمده و با نهايت تشنگى در بيابانها سرگردان است و دائما از دور سراب به شكل آب در چشمش ظاهر مى شود. وقتى به آن مى رسد، چيزى غير از سراب وجود ندارد.(263) 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
🔴🔵عذاب شمر ملعون در عالم برزخ: علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت عصمت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند: پدرم در آخرین بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این داغ و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم. و اینک یکی از رؤیاهای عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم: ایشان فرمودند: مدت ها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟ و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟! شب هنگام در عالم خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام. دو کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست. کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از دور به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این حرارت از آتش اوست. در خواب به من الهام شده بود که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به من رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم‌: اگر هلاک هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی. حمله شدید به من کرد و من ممانعت می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که کوزه ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت. چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده. درختان هم خشک شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند. به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند: خداوند متعال این چنین شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر زهری تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم. ---------------------------------------------- 📚 منبع: یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب: مهدی فربودی 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
بسم رب الجهاد #شهیدجهادمغنیه بانام تو هر روزم بوی گلاب میگیرد.🌈 #یادش_باصلوات
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 زندگینامه و خاطرات فرمانده یک روز ( پدر جهاد) به من گفت:« "حاجی یادت هست یک روز به من گفتید امام زمان (عج الله تعالی فرجه) هرجا که باشند می خوانند ؛ بنده از نظر قلبی به نماز اول وقت التزام گرفتم. پسر من به دنیا آمده است، یکی از برادران را پیدا کنید که اول وقت او تا به حال ترک نشده است ، در گوش او بگوید" ؛ یکی از برادران پاسدار ایرانی را برای این کار معرفی کردم،که بعد ها آن برادر هم شد. سال ۸۸ در لبنان، برای بار دوم او را دیدم، پشت لبهایش سبز شده بود ، قدی کشیده بود برای خودش. خیلی معروف نبود. خیال میکردیم همه اهل محل و خیابان او را بشناسند و... ولی نمیدانم چه حسی بود که یواش میرفت و یواش می آمد. خانه های ساده با دیواری با چند عکس از ، ، و پایش عکس کوچکی از . دو بار مهمان خانه شان بودم. تعریف کرد از کار ، از درس ، از زندگی . کسی نمیدانست ، فکر می کرد یک مرد #۴۰ساله دارد حرف میزند. بخشی از سخنرانی سخنی با و صاحب العصر و زمان ، روح من و همگان فدای خاک پایشان باد، ای سید و ای مولای ما ، نزد خدای متعال بده که ما تا آخرین نفس در ایستادیم و بزرگترین آرزوی ما در این راه پر از قربانی و فیض و سرور اینست که خود و ارواحمان را این خط مقدس سازیم ؛ در زیر پرچم حزب الله و با چتر پیروزی خدا متعال. 🍃🌸 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
✨ 🔴عشق جوان مسلمان به دختر نصرانی🔴 مولى محمد کاظم هزار جریبى، نقل مى‌کند: روزى در محضر استاد خود مرحوم آیت‌الله العظمى بهبهانى بودم. مردى وارد شد و کیسه‌اى تقدیم ایشان کرد و گفت: این کیسه پر از زیور آلات زنانه است، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید. استاد فرمود: داستان چیست؟ قضیه خود را برایم بیان کن! گفت: داستانى عجیب دارم، من مردى شیروانى هستم و براى تجارت به روسیه رفتم. در شهرى از شهرهاى آن به بازرگانى پرداختم. روزى به دخترى نصرانى برخورد کردم و شیفته او شدم. نزد پدرش رفتم و از دختر او خواستگارى نمودم. گفت: از هیچ جهت مانعى براى ازدواج شما نیست. تنها مانعى که وجود دارد موضوع مذهب تو است. اگر به دین ما، درآیى این مانع هم برطرف مى شود. چون تحت تأثیر جنون شهوت قرار گرفته بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا نصرانى مى‌شوم و با این فکر غلط نصرانى شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم. مدتى گذشت و آتش شهوتم فرو نشست. از کردار زشت خود پشیمان شدم و خود را از ضعف نفسى که به خرج داده و از دینم دست برداشته بودم بسیار سرزنش کردم. چون تحت تأثیر جنون شهوت قرار گرفته بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا نصرانى مى‌شوم و با این فکر غلط نصرانى شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم بر اثر پشیمانى بسى ناراحت بودم، نه راه برگشت به وطن را داشتم و نه مى‌توانستم خود را راضى به نصرانیت کنم. سینه‌ام تنگ شده و از دستورات اسلام چیزى به یادم نمانده بود، فکر بسیارى کردم، راهى براى نجات خود از این بدبختى نیافتم. اما به لطف خداى بزرگ برقى در دلم زد و به یاد بزرگ وسیله خدایى، سالار شهیدان، امام حسین افتادم. تنها راه نجات و تامین آینده سعادت بخش خود را در گریستن براى امام حسین علیه‌السلام دیدم. درصدد بر آمدم که از اشک چشمم در راه امام حسین (علیه السلام) براى شست و شوى گذشته تاریکم استفاده کنم. این فکر در من قوت گرفت و آن را عملى کردم. روزها زانوهاى غم در بغل مى‌گرفتم و به کنجى مى‌نشستم و یک به یک مصیبت‌هاى سید شیهدان را به زبان مى‌آوردم و گریه مى‌کردم. هر بار که زوجه‌ام علت گریه را مى‌پرسید، عذرى مى‌آوردم و از جواب دادن خوددارى مى‌کردم. روزى به شدت مى‌گریستم و اشک از دیدگانم جارى بود. همسرم بسیار ناراحت و براى کشف حقیقت اصرار مى‌کرد، هر قدر خواستم از افشاى سوز درون، خوددارى کنم نتوانستم. ناگریز گفتم: اى همسر عزیزم! بدان من مسلمان بودم و هستم. براى رسیدن به وصال تو ظاهرا به دین نصارا در آمدم. اینک از فرط ناراحتى و رنج درونى خود به وسیله گریستن بر سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) از شکنجه روحى و ناراحتى خود مى‌کاهم و آرامشى در خویش پدید مى‌آورم، بنابراین من هنوز مسلمانم و بر مصیبت هاى پیشواى سومم گریان هستم. وقتى همسرم به حقیقت حال من آگاهى پیدا کرد زنگ کفر از قلبش زدوده شد و اسلام اختیار کرد. هر دو نفر تصمیم گرفتیم مخفیانه مال خود را جمع آورى کنیم و به کربلا مشرف شویم و براى همه عمر مجاورت قبر مقدس امام را برگزیده و افتخار دفن در کنار مرقد امام حسین(علیه السلام) را به خود اختصاص دهیم. متأسفانه پس از چند روزى همسرم بیمار گردید و به زندگى او پایان داده شد. اقوامش او را با طلاها و زیور آلات زنانه‌اش به رسم مسیحیان، به خاک سپردند. تصمیم گرفتم از تاریکى شب استفاده کنم و جنازه بانوى تازه مسلمانم را از قبر بیرون آورم و به کربلا حمل نمایم. هنگامى که شب فرا رسید از خانه به سوى قبرستان رفتم و قبر همسرم را شکافتم تا جنازه او را بیرون آورم، ولى به جاى اینکه نعش عیالم را ببینم جنازه مردى بى ریش و سبیل نتراشیده اى مانند مجوس در قبر او دیدم. گفتم: عجبا! این چه منظره ایست، آیا اشتباه کرده ام و قبر دیگرى را شکافته ام؟ دیدم خیر، این همان قبر همسرم مى‌باشد و با خاطر پریشان به خانه رفتم و با همین حال خوابیدم. در عالم خواب، گوینده‌اى گفت: خوشحال باش ملائکه نقاله، جنازه عیالت را به کربلا بردند و زحمت حمل و نقل را از تو برداشتند. زن تازه مسلمانت اینک در صحن شریف امام حسین (علیه السلام) دفن است و جنازه‌اى که در قبر دیدى از فلان راهزن بود که به جاى او دفن شده ولى فرشتگان نگذاشتند که او در آنجا بماند. بعد از آن به کربلا آمدم و از خدام حرم جریان را پرسیدم؟ جواب مثبت دادند و قبر را شکافتند، دیدم درست است. زیور آلات طلا را برداشتم و حضورتان آوردم تا به مصرفى که صلاح مى‌دانید برسانید. این بود داستان من و نجات یافتم به برکت توجهات امام حسین (علیه السلام)♥️ 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎جرعه ای از نهج البلاغه 🔹ترک همنشینی با فرومایگان 📜 امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: با احمق همنشین مباش، چه اینکه کارش را براى تو مى آراید، و علاقه دارد مانند او باشى. حکمت 293 #کلام_امیر 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ #استاد_پناهیان "می‌دانید چرا امام حسین(ع) شهید شد؟! امام حسین برای این شهید شد که دوستانش با هم #تشکیلاتی بلد نبودند کار بکنند! 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ میلادی: Monday - 16 September 2019 قمری: الإثنين، 16 محرم 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام  🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام  💠 اذکار روز: - یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه) - سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه) - یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️9 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️19 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️34 روز تا اربعین حسینی ▪️42 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️43 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ✅ با ما همراه شوید... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
💠 💠 🔰 امام على عليه السلام: 💢 البِشرُ إسداءُ الصَّنيعَةِ بِغَيرِ مَؤونَةٍ 🔸 خوش رويى ، احسانى بى خرج و زحمت است .... 📚 غررالحكم ، حدیث 1503 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
💎 جرعه ای از نهج البلاغه 🔹 درباره اندرز 💢 وَ قَالَ (عليه السلام) :أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلًا لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْ ءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ. ♦️ امام عليه السّلام (در اندرز) فرموده است : 1-شما را به پنج چيز سفارش مي كنم كه براى بدست آوردن آنها اگر (با پاشنه هاى پاى خود) زير بغلهاى شترها بزنيد (بشتاب رفته رنج و سختى را بر خود هموار سازيد) سزاوار است: (اوّل) بايد هيچيك از شما اميدوار نباشد مگر به پروردگار خود (زيرا اميدوارى و توجّه باو مستلزم اخلاص در عمل و دوام عبادت و بندگى است، دوم) و نترسد مگر از گناه خود (زيرا بزرگترين ترسها از عذاب و كيفر خداوند است و به بنده نمى رسد مگر بر اثر گناه، سوم) و اگر چيزى را كه نمى داند از او بپرسند بايد شرم نكند كه بگويد نمى دانم (زيرا اگر شرم كند ندانسته مى گويد و ديگرى را گمراه مى سازد و آن موجب تباهى است، چهارم) و اگر چيزى را نمى داند بايد شرم ننمايد از اينكه آنرا بياموزد (زيرا اگر شرم نمايد در جهل و نادانى باقى مى ماند و بيچاره ميشود، پنجم) و بر شما باد بصبر و شكيبائى زيرا (هيچيك از فضائل و كمالات از صبر خالى نيست و) شكيبائى از ايمان مانند سر است است از تن، و خير و نيكى نيست در تنى كه سر نداشته باشد و در ايمانى كه با آن شكيبائى نباشد. 📚 حکمت ۷۹ ص ۱۱۲۳ نهج البلاغه 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🕊🌿🕊🌿🕊 خورشیـد صفت بخند بر هرچه کہ هست خنـده هایت زیبـاست ... رفیق شهیدم #جهاد_عماد_مغنیه سلام صبحتون به زیبایی لبخند شهدا 🌸🌸 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
بخشی از وصیت نامه شهید علی جمشیدی🌹 این دنیا با تمام  زیبایی ها و انسانهای خوب و  نیکوی آن  محل گذر است نه  وقف و ماندن  و همه ی ما بایستی برویم و راه این است ، دیر یا زود فرقی نمی کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم «هنر آن است که بمیری بیش از آنکه بمیرانَندَت و مبدأ و منشأ حیات آنان هستند که چنین مرده اند.» بایستی به  خود آئیم  که در چه زمانه ای زندگی می کنیم و با چه وضعی؟ در عصر امام زمان(عج) که ان شاءالله از سربازان امام عصر(عج) قرار گرفته باشیم و این همه مقابله  با مشکلات و مصائب ، غربت ها و  دوری ها وجود با خدا شدن بوجود نمی آید.  🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
#شهادتـــ از آشنایی با تو دانستم ؛ در مسیر دلدادگی باید عبد باشی تا امیر شوی تو دنبال رضایت او باش ، او دنیا و خلقش را عاشقت می‌کند خالص باش ، عزیزت می‌کند ... #شهید_جهاد_مغنیه 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
♥️🌈 📌خوابش را دید و گفت : چگونه توفیق #شهادت پیدا کردی؟! -گفت از آنچه دلم میخواست ، #گذشتم ... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
✅نپرداختن بدهی دیگران ✍حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند: از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته. شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم. گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
📩 🌷شهـید علی صــیاد شــیرازی: طلبه های شـیراز اومدند خـــــدمتِ آیت الله بهاءالدینی(ره) و از ایشان درس خواستند این عارف بــزرگ بهـــشون فـــرمود: بــروید از درسِ زندگی بگـــــیرید اگر صیاد شیرازی شدید هم دنیا را دارید هم آخرت را. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
🌹شهید عبد الصمد پور مرادی این جمله را به یـاد داشته باشید: اگر در #راه‌خــدا رنــج را تــحمل نڪـنید!! مجبور خواهید شد درراه شیطان رنــــج را تـحمل ڪنید. 📩 #ڪــلام‌شهــــید 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
|♡| روی دیوار هر کوچه ای که نگاه میکنی عکس یه شهیدو زدن••• اما چند نفر از آدمای این شهر دلشونو زدن به نام شهدا؟! 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
‍ ‍ 💐🌾🌸🌼🌷🌹🍂 🌸🍃🌿🌺💫 🌹🌷💐 🌾🍃 🌸 خــاطــراتـــ نــاب شــهــداء همراـہ ابراهیم بودم. با موتور از مسیرۓ تقریبا دور بـہ سمت خانـہ بر مۓ گشتیم. پیرمردۓ بـہ همراـہ خانوادہ اش ڪنار خیابان ایستادہ بود. جلوۓ ما دست تڪان داد و من ایستادہ ام. آدرس جائۓ را پرسید. بعد از شنیدن جواب، شروع ڪرد از مشڪلاتش گفت. بـہ قیافـہ اش نمۓ آمد ڪـہ معتاد یا گداباشد. ابراهیم هم پیادہ شد وجیب هاب شلوارش را گشت ولۓ چیزۓ نداشت. بـہ من گفت:‌ امیر، چیزۓ همراهت داری؟! من هم جیب هایم را گشتم. ولۓ بـہ طور اتفاقۓ هیچ پولۓ همراهم نبود. ابراهیم گفت: تو رو خدا باز هم ببین. من هم گشتم ولۓ چیزۓ همراهم نبود. از آن پیر مرد عذرخواهۓ ڪردیم و بـہ راهمان ادامـہ دادیم. بین راـہ از آینـہ موتور، ابراهیم را مۓ دیدم. اشگ مۓ ریخت! هوا سرد نبود ڪـہ بـہ این خاطر آب از چشمانش جارۓ شود، براۓ همین آمدم ڪنار خیابان. با تعجب گفتم: ابرام جان دارۓ گریـہ میڪنی؟! صورتش را پاڪ ڪرد. گفت: ما نتوانستیم بـہ یڪ انسان ڪـہ محتاج بود ڪمڪ ڪنیم. گفتم: خُب پول نداشتیم، این ڪـہ گناـہ نداره. گفت: مۓ دانم، ولۓ دلم خیلۓ برایش سوخت. توفیق نداشتیم ڪمڪش ڪنیم. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝
📜 عارفی سی سال، مرتب ذکر می گفت؛ استغفر الله مریدی به او گفت؛ چرا این همه استغفار میکنی، ما که از تو گناهی ندیدیم! جواب داد؛ سی سال استغفار من به خاطر یک الحمدالله نابجاست! *روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته پرسیدم؛حجره من چه؟ گفتند حجره شما نسوخته، گفتم؛ الحمدالله...! معنی آن این بود که مال من نسوزد، مال مردم ارتباطی به من ندارد! آن الحمدالله از روی خود خواهی بود نه "خدا خواهی" 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• ╔═════════════╗ @jahadesolimanie ╚═════════════╝