هدایت شده از ‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنجا کربلا بود و گودال ... 🍂
اینجا قنیطره و بلندی های جولان..
آن جا شمشیر و هزار هزار نفر به یک نفر ..
اینجا ترور و بمب به یک نفر ..
آنجا تهمت و سب علی علیهالسلام بود
اینجا تهمت و دروغ و ناسزا به عماد ..
آنجا اما وسعت فداکاری اش ، صبرش
استقامتش ، اخلاصش ، بندگیاش،
رضا به رضای خدا بودنش ، بسیار با
من و تو و کربلای قنیطره مان فرق دارد
غصهی قصهی کربلا خیلی
سنگین تر است ، از غصهی
قصهی جولان، اما من هم
بعد تو شکستم ، خمیدم برادر..💔
حالا تفنگ پدرمان عماد در دست
من است و نوبت جهاد من ..
مثل ذوالفقار علی علیهالسلام
که در دست دخترش بود ..
دعایم کن ..
تا همچون عمهیمان زینب سلاماللهعلیها
راوی تو و پدر و دلاوریهایتان باشم ،
با همان کمر خمیده جلوی یزید زمان
سینه سپر کنم و رجز بخوانم که :
پدر ، عموها ، دایی ، و برادرم همه
فدای عمهمان زینب ، که من هم
هیچ چیز جز زیبایی ندیدم!(:
-برایفاطمهخواهرشهید🌸
#شهادتتمبارکبرادرقهرمانم✌️🏻🍂