﷽❣ #سلام_امام_زمانم
سلام پدر مهربان ما صبحت بخير❤️
سلام بر مولایی که
تنها نشان باقیمانده از دین
و حجّت های خداست.
سلام بر او که
گنجینه علم الهی است...
به امید دیدن روز ظهور
روزی که دین و ایمان
جانی تازه میگیرد…
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے ✋
#سلام_اربابم✋💔
خوش بادنسیمے ڪه زایوانِ توباشد
شاداسٺ هرآن کس ڪه پریشانِ تو باشد
ای ڪاش ڪه صدبار زعشقِ توبمیرم
هربارسرم بر روے دامانِ تو باشد.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
همه در اوج شلوغی ره خود گم بکنند
من در این بحر پر از شور تو پیدا شدهام
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَمْسَ الشُّمُوس
#سلام_آقا
⤴️ قسمتی از مناجات شهید محمود رضا استاد نظری🌷
او و برادرش که دو برادر دو قلو بودند، در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمده بودند، پدرشان میخواست که آنها را در زمان جنگ به سوئد بفرستد ولی آنها از دست پدر خود فرار کردند و به جبهه آمدند.
این شهید برای خودش عارفی به تمام معنا بود، از همانهایی که حضرت امام (ره) فرمودند ره صد ساله را یک شبه پیمودهاند.
یکی از این دو برادر در یکی از عملیاتها زخمی شد و محمودرضا در دسته یک گردان حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)بود که شهید شد.
این بچه ۱۶ ساله در وصیتنامه خود نوشته بود: «خدایا شیطون با آدم نقد معامله میکنه میگه تو گناه کن و من همین الآن مزش رو بهت میچشونم ولی تو نسیه معامله می کنی،میگی الآن گناه نکن و پاداشش رو بعداً بهت میدم، خدایا بیا و این دفعه با من نقد معامله کن»که البته این اتفاق هم افتاد و در عملیات بعدی که عملیات والفجر۸ بود در فاو شهید شد.
🇮🇷 صلوات🌷🍃
📸 دست نوشته تکاندهنده شهیدی که هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد
🔹 ۱۲ فروند هواپیما ساعت ۵ غروب منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد.
🔹 نعمت الله ملیحی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک مانده بود كه درع مل دم نايژکهای ريه تاول میزد و در بازدم تاولها پاره میشد ! به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت و کمتر صحبت میکرد.
🔹 در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آب کردند.
🔹 او از شدت تشنگی و زجر کاغذی خواست و روی آن نوشت :" جگرم سوخت، آب نیست ؟! " و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به شهادت رسید.
یا حسین 😭
صلوات🌷🍃
🔴 عکسی از مادر یک شهید که جهانی شد
مادر شهید شاهین باقری:
🔹شاهین در عملیات خیبر در جزیره مجنون مفقود شد، ۱۱ سال از فرزندم خبری نداشتم و هر لحظه منتظر بازگشتش بودم تا جایی که هرگاه کسی درب خانه را میزد به گمان بازگشت شاهین به سمت درب میدویدم و هر بار بیش از قبل ناامید میشدم.
🔹هرگاه کاروانی از شهدا به تهران میآمد به امید اینکه خبری از فرزندم بگیرم به استقبال شهدا میرفتم. یک روز زمستانی هنگامی که برف هم شدید میبارید متوجه شدم کاروانی از شهدا به تهران آمده فوراً به سمت آن کاروان رفتم. در همین حال عکسی از من در کنار ماشین حمل شهدا گرفته شد که این عکس در رسانههای داخلی و خارجی بازتاب زیادی داشت.
🔹شاهین ۱۲ اسفند ۶۲ در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکرش هم در باتلاقهای این جزیره ماند، اما بلاخره پس از ۱۱ سال به من خبر دادند که پیکر فرزندت بازگشته؛ وقتی برای دریافت پیکر شاهین رفتم تنها چند کیلو استخوان تحویلم دادند و آن روز به یاد روز تولدش افتادم که تنها ۳ کیلو داشت و آن روز هم ۳ کیلو از استخوانهایش را تحویلم دادند.
🇮🇷صلوات🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جا_ماندههای_کربلا.....
من زائر جا مانده ی پُر از غم و آهم
آقای من اذن حَرمت را ز تو خواهم
موکب به موکب از نجف تا کربلای تو
من تشنه ی دیدار تو و تشنه ی راهم
#یا حسین جانم 😭😭😭
##دلتنگتیم مولا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بااین اندازه دلتنگی چیکار کنیمــ
🏴یا اباعبدالله ما رو هم جزو زائرانت بنویس 😭😭😭
فرستادن پنج #صلوات
بہ نیت سلامتی و
تعجیل در #فرجآقاامامزمان «عج»
هر صبح هدیه به روح مطهر یک شهید ♥️
قرار امروز هدیه به روح مطهر شهید گرانقدر مدافع حرم
✨ سردار شهید حاج حسین همدانی ✨
#ما_ملت_امام_حسینیم🏴
#صلوات 🌷🍃
🌲با ولایت تا #شهادت🌲
🔆با اینکه #جانشین فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه #نمازخانه می خوابید.
یک شب🌙 برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد نماز شب میخواند...📿
🔆آنقدر محو #مناجات با خدا بود که متوجه حضورم نشد. نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم: خب #آقاجان، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم. توی کوه و جنگل🌴🌾 بالا و پایین کردیم و خسته شدیم. کمی هم #استراحت کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی!
🔆لبخندی😃 زد و گفت: خدا به ما به جون بخشیده، باید جونمون رو فداش کنیم... جز این باشه رسم #آزادگی نیست❗️
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
صلوات 🌹🌹🌹