▪️ #خاطرات_شهدا🌷
🔻برشی از کتاب سربلند
💠به روایت همسر شهید حججی:
❣یک روز که از سر کار آمد، مثل همیشه رفتم دم در #استقبالش. دیدم سازش کوک نیست. مدام از جلوی چشمم فرار می کرد. رفتم دنبالش. وسط هال دستش را گرفتم و برگرداندمش سمت خودم: «چهت شده؟ قلبم اومد تو حلقم!»
❣نشست رو گل فرش و زد زیر #گریه: «من رو نمی برن. فرمانده اجازه نمیده، لیستشونم بستند. زهرا! تموم شد و رفت.» پرسیدم: «مطمئنی که دیگه هیچ راهی نداره؟» سرش را به نشانه تایید تکان داد.
❣کاری از دست من برنمیاد؟
نه تو که دعا کردی، نمی دونم چرا خدا من رو قبول نمیکنه.
بالشتی آوردم که کمی بخوابد. صورتش خیس گریه بود. در همان حال خوابش برد. رفتم توی اتاق. با عز و ناله به خدا گفتم: «نکنه به خاطر دل دل کردن منه؟ نکنه چون هی میگم بره نره، بشه نشه محسنم رو نخریدی؟«
❣عکس حاج احمد(شهید احمد ناصری) را گرفتم توی دستم: «ببین چه حال نا آرومی داره! خودت سپاهش رو ردیف کردی، میشه سوریهش رو هم حل کنی؟»
❣مادرم منتظرمان بود. رفتم و بیدارش کردم. بین راه هنوز #آشوب بود. جلوی پادگان که رسیدیم، شروع کرد به اشک ریختن. با سوز و گداز گفت: «زهرا! اینا دارن میرن و من جا موندم.»
❣دلداریاش دادم: «میشه دیگه حسرتشون رو نخوری اگه صلاحت باشه...» صدای گوشی اش بلند شد. یکی از لشکر زنگ زده بود که اسم تو را هم در لیست نوشتهاند، آماده باش. زمان دقیق رفتن مشخص نبود؛ فردا یا دو هفته یا سه هفته بعد.
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹صلوات
❌ مسمومیت یا پروژه کشتهسازی در داخل توسط نفوذیها و عوامل موساد!؟
🔹مسمویت 44 #دانشجو #دختر دانشگاه شهید بهشتی در خوابگاه دانشجویی دختران، آن هم در روز 16 آذر #روز_دانشجو، چیزی فراتر از مشکوک و در امتداد آشوبهای1401 است.
1⃣ 19 آبان مسمومیت 70دانشجوی خوابگاهی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
2⃣ 4 آذر، 40 دانشجو در شوشتر
3⃣ و اینک 16 آذر...!
↩️اسرائیل، سخت بدنبال آشوب در ایران است.
#آشوب
#اغتشاشات
#سرطان_اصلاحات
https://eitaa.com/jahfadarahbary