eitaa logo
متی ترانا و نراک
274 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.4هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ برگی از خاطرات 🔰پرده را عقب زد که را در کت و شلوار ببیند😍 مهدی سرش را خم کرد و از زیر درخت انار که غرق گل🌺 بود، رد شد 🔰قدش از مرد دیگری که مثل ساق دوش همراهش می آمد، بود. کنار درخت🌳 آلو مکث کرد، بار بود که صورت مهدی را از روبه رو میدید☺️ 🔰 آهسته گفت: این هم ؛ زن ها سرشان را اوردند نزدیک سر صفیه. مادر بزرگ پرسید: کدام یکی داماد است⁉️ صفیه را نشان داد 🔰"همون که پوشیده" ولباس سبز که شلوارش👖 بالای پوتین نیم دار گِتر شده و انداخته بود... 🌷 🌹🍃صلوات