eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
43هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 شهید حاج آقا یکی از فرمانده های قَدَر ایرانی در سوریه بود.🍃 فکرش خیلی خوب کار می کرد همیشه به قدرت تحلیل استدلالهای منطقی اش غبطه میخوردیم.🙂👌 🔴انقدر نظراتش در رد طرح های عملیاتی مجاب کننده بود که خیلی از مواقع سرداران طرح های حاج مرتضی را اجرا می کردند و نتیجه هم موفقیت آمیز میشد.✌️ 🌕ولی شهید مسیب زاده خودش رو فقط فرمانده ایرانی ها 🙂.  دقیقا همان اندازه که برای همرزمان هم وطنش، از مقامات بالاتر اموراتشان را مطالبه می کرد، برای نیرو های   افغانی و  پاکستانی هم اموراتشان را مطالبه و پیگیری مداوم میکرد👌. حتی بعد از بازگشت به ایران به وضعیت خانواده هایشان نیز رسیدگی میکرد و میگفت. "اینها مظلوم تر و محروم ترند...💔❤️ 🌹 🌹🍃🌹صلوات
♥نحوه شهادت: (به روایت مادر بزرگوار شهید) یکی از همرزمان پسرم که خودش در این واقعه مجروح شده بود،🗣 اینطور برای ما تعریف می‌کرد که گویا گروهی از، و باید به مقری برای شناسایی می‌رفتند. دوستش می‌گوید با ماشین تا مسیری را می‌توانستیم طی کنیم و بقیه مسیر را باید پیاده می‌رفتیم. مرتضی به عنوان راهنما جلو✅ می‌دوید و من و بقیه پشت سرش می‌دویدیم تا اینکه از طریق شکافتن دیوار یک ساختمان، داخل ساختمان دیگر رفتیم تا بتوانیم با رزمندگان به مقر اصلی برسیم. ناگهان داعش شروع به تیراندازی کرد. با مرتضی و گروه بچه‌ها در داخل ساختمان ماندیم تا جو آرام‌تر شود. بعد از یک‌ساعت منتظر ماندن دیدیم خبری از تیراندازی دشمن نیست و به سمت ماشین‌ها حرکت کردیم. قرار بود اول یکی از بچه‌های گروه جلوتر حرکت کند که مرتضی گفت صبر کن اول من می‌روم. اگر خبری نبود شما دنبالم بیایید. با بیرون آمدن مرتضی از ساختمان دشمن که در کمین بود، با خمپاره ۱۲۰ به سمتمان شلیک کرد که یکدفعه گرد و خاک همه جا را فرا گرفت. من مجروح شدم؛ خودم را با حالت زخمی به او رساندم و دیدم ترکش‌های خمپاره به پهلو، صورت، سینه و پاهایش اصابت کرده و به شهادت رسیده بود.  . 🌻شادی روح مطهرش صلوات🌻
🍃راوی قصه های قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت را در دل تاریخ حک میکند♡ 🍃از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از گفت آغاز قصه رقم خورد، رزم و را به تصویر کشید و ضمیمه کرد: بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود و . 🍃به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ و نیتشان بوی داشت. سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را، حداقل برای الیاس اینگونه بود. 🍃حلب مشتاقانه او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم به قاب در خشک میشد. 🍃فاطمه زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظه‌ای چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای همچنان می‌بارید، برای قاصدک از پدرش سخن می‌گفت تا بلکه به گوشش برساند. 🍃یادم به خرابه‌ی افتاد، دختری سه ساله که بهانه را می‌گرفت میخواست از و درد سیلی به پدر شکایت کند. به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست. 🍃ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله (ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان ، چه هایی که دلتنگ مهر پدری‌اند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند. 🍃حالا بعد از پنج بهار ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم سرزمین است. 🍃میگویم بهار چون به قول شاعر: بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور مانده‌اند همچون الیاس. میکند و برگ هایش را سنگ‌فرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند. ◇پروازتان مبارک عباس های زینب(س)◇ پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در  که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴ 🕊محل شهادت : حلب العیس یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
شهید مدافع حرم ‎ "جان حسین" او اهل روستای "میلی خیل" از منطقه پاراچنار پاکستان بود، جایی که جوانان بخاطر شجاعت و تحمل در برابر سختیها شناخته میشوند. جان حسین، در جوانی برای کار به ایران آمد تا خرج خانواده‌اش را تامین کند. وقتی از حمله دشمنان اسلام به حرم حضرت زینب(س) مطلع شد بلافاصله با مادرش تماس گرفت تا اجازه بگیرد و به مبارزه با آنها بپیوندد. او به مادرش اطلاع داد که بسیاری از جوانان روستایش از جمله "شهید عقید حسین" در سوریه به عنوان سومین فرمانده تیپ زینبیون میجنگد. جان حسین با تایید مادرش پاسپورتش را آماده کرد، راهی سوریه شد، به زینبیون پیوست تا در کنار همرزمانش شجاعانه بجنگد. شجاعت وی در دفاع از اسلام، زبانزد همرزمانش بود و سرانجام در این راه به شهادت رسید. مزار: قم/بهشت معصومه(س) شهید 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم😭🌷