eitaa logo
متی ترانا و نراک
274 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.4هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
#به_نام_عشق #عشـ❤ـق را باید در چشم های تو جستجو ڪرد و #عاشقی را از نگاه تو آموخت... تو خاڪی ترین مسافر این جاده بودی... ڪوله بارت عشــ❤ـق بود و مقصدت دمشق... تار و پود دلت را گره زدی به چادر خاڪیِ زینب ڪبری... سرت را دادی ڪه #سربلند شوی پیش ارباب #سرجدای ڪربلا... چقدر پرڪشیدن به ڪبوتر دلت می آید... چقدر #شهادت به تو می آید... ای آسمانی ترینم! #نگاهت را از ما زمینی ها برندار... یادشان ذکر صلوات 🌷
همیشہ از خدا مےخواست تا #گمنــام بماند خدا هم دعایش را مستجاب ڪرد \ ابراهیـم\ سالهاست کہ گمنام و غریب در #فڪہ مانده تا خورشیدی باشد براے عاشقان و راهیان #نور #شهید_ابراهیم_هادی 🌹 #عاشقی را شرط☝️ تنها ناله و فریاد نیست... تا کسی از #جان شیرین نگذرد، فـــ💔ـرهاد نیست😔 🍃🌹🍃صلوات
#زمان را تنظیم می کنیم به وقت #عاشقی با شهدا ... مبادا فراموش کنیم #عهدی را که با یاران بستیم ...💔 رفقا ... پای عهدی که بستیم، هستیم ... #تفحص #اخلاص #ایمان #شهادت❤️ یاد شهدا ذکر صلوات 🌷
🍃🌸 سوگند به تیغه یِ آفتابـ☀️ و قسم به غرابتِ #چشمانتان بی یادتان هیچ طلوعی را ندیدم❌ که #آخرین کلامِ شب هایم و اولین واژه در #صبح هایم نام شماست😍 سَرِ #عاشقی سلامت باز هم "سلامتان" میکنم♥️ #شهدای_عزیز_لشکر۲۵کربلا #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹صلوات
: گفت را چگونه یاد گرفته ای؟! گفتم: از آن که معشوق را حتی به قیمتِ از دست دادن هویتش، خریدار بود. ارزوست صلوات 🌷🍃
🌛‌نمیدانم از این ستونِ ،💗 کدام‌تان رفتید تا دل ؟🌫 🌛و کدام مانده با غمِ فراق ؟ اما خوب می‌دانم ماندن دارد‌ صبحتون شهدایی صلوات 🌷🍃
🍃فرزندان زهرا(س)خوب آموخته اند رسم را و میدانند چگونه با خود انتقام سیلی مادرشان را بگیرند ... 🍃آموخته اند که عشق سن و سال نمیشناسد و میتوان کوچک بود اما همچون بزرگان ؛ به پرواز کرد و در آغوش گرفت خداوندِ جان را .... من را میبینی ؟! 🍃دستانم را گناه بسته و شرم میکنم که به صورت معصوم شما خیره شوم ؛ زانوهایم از فرط زمین خوردن همچون سرخیِ آتش شده و شرمنده است که در راه شما قدم گذارد .... 🍃پاهایم خجل است از قدم های استوار شما ، از هایی که وجب به وجب این خاک را فتح میکردند تا مبادا بیاید روزی که گناه برای منِ جامانده عادی شود اما نهایت چه شد؟! 🍃من چه کردم با های به جا مانده ی شما؟!چگونه در روز سربلند کنم و در چشمان شما نگاه کنم؟!شمایی که تنها شانزده سال داشتید و آسمانی شدید اما من هنوز هم زمین گیر گناهانم هستم .... 🍃راستی چه حالی داشتی زمانی که وجودت را وقف فاطمه ی زهرا(س) کردی؟! آنقدر به خانوم جان عشق ورزیدی که نهایت مانند از ناحیه ی سینه و شکم جان خود را به اسلام و اربابت حسین(ع) بخشیدی .... تو! ی این میدان شدی و ماییم که همیشه ایم ! برادر به گوشی؟! ما جامانده ایم! ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد‌: ۱۶ خرداد ۱۳۴۷ 📅تاریخ شهادت: ۲۹ خرداد ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : قصر شیرین 🥀مزار شهید: بهشت زهرا 🌹🍃صلوات
🍃من به یاد دل و دل یاد تورا میگیرد دل اگر یاد عزیزش نکند میمیرد ... 🍃آری، تو همان عزیزی هستی که سالهاست غیبتت دنیا را به نشانده ... 🍃همان عزیزی که میان عهد نامه هایمان را به بزرگی اش قسم میدهیم تا سلام مارا به تو برساند تا حتی اگر چشم هایمان لایق دیدن پر عظمتت نبود وجودمان را دوباره زنده کند و دست مارا به دستتان برساند ... 🍃گویا اخرین فرزند (س) خود به تنهایی میتواند نمایانگر اهل بیتش باشد ... عطر محمدی ... غیرت علوی ... مناجات فاطمی ... بخشندگی حسن(ع)و غربت (ع) 🍃حال میان تمام هایمان میشود دستمان را بگیرید و مارا به خود وصل کنید؟! میشود وجود نالایق مارا با نگاه مهربانتان پاک کنید ؟! 🍃اخر اقا جان ما چشم امیدمان به شماست، چشم دوخته ایم به هایتان. همان هایی که دل میبرد از هر و دلدارش شمایید. بیایید و به این انتظار پایان بدهید. ؛ العجل اقای من العجل💚 ♡
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🍃 که می‌خوانی، وقتی به آیه ی «وَقالَ رَبُکُمْ ٱُدعونی اَسْتَجِبْ لَهُمْ» میرسی، سراسر وجودت و آرامش می‌شود. خیال می‌کنم اصلا از همینجاست که ما با آن بالایی رقم می‌خورد. صدا زدن های ما و جانم گفتن های خدا؛ تنها باید چشم ها را بست و با دل توکل کرد. 🍃حمیدرضا هم از آن بنده هایی بود که بی ترس و نگرانی فرمان اش را به دست بهترین راننده سپرده بود؛ از جاده ی هوی و هوس به خاکی زد و در مسیر مستقیم افتاد. خدا را خواند و آنقدر بر دعا و جهادش پافشاری کرد تا استجابت خدا مستقیم آمد و راه حمیدرضا را در پیش گرفت. 🍃هر چه پیش میروی و زندگی شهدای برایت آشنا تر می‌شود، پی میبری که همه شان غلام عباس بودند؛ اصلا خود عباس بن علی رضایت نامه هایشان را امضا کرده و آن ها را به حریم خواهرش راه داده است. 🍃آخر عباس هم بود و هم ، مگر می‌شود در مکتب ابالفضل باشی و غیرت در وجودت ریشه نداند؟! مگر می‌شود معلمِ لحظه به لحظه ی کشیدنت ابالفضل باشد و تو منشِ جانبازی را نیاموزی؟! 🍃حمیدرضا شاگرد برتر این نیز به مولایش اقتدا کرد و سر بلند، رجز خواند «کُلُنا عَباسَکَ یا زینَبْ» و آنقدر عباس وار جنگید تا نهایت روز این ترکش ها بودند که به سمت حمیدرضا می‌دویدند. 🍃آری! حمیدرضا به خود و خدای خودش قول شهادت داده بود، قول روسفید شدن. اینجا هم مرید ابالفضل بودن خودش را نشان داد، به عهدش وفا کرد و صدای لبیک گفتن هایش، تسکینی شد برای دل مهدیِ . خدایا! ما اینجا تورا می‌خوانیم. باشد که ما هم در این مکتب روسفید شده و شامل استجابت تو باشیم. ✍️نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٩ شهریور ١٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ٢ آبان ١٣٩۴ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃 اند که دل به دریا میزنند! چشم هایشان را در امواج آن غرق و میانِ جوش و خروشش، خدا را جستجو میکنند‌. هم از دریا به اعلی رسید و در آبیِ موج های دریا، انعکاس چهره ی ماهِ خدا را دید. شاید هم ورودش به به همین دلیل بود، هر چند او هر کجا قدم میگذاشت عِطر حضور را حس میکرد و کیست که اینگونه را پذیرا نباشد؟!‌ 🍃درخت زندگی اش پر شاخ و برگ است، هر شاخه اش ختم به خدا میشود و هر برگ آن کتابی است برای . برگ های زندگی اش را که زیر رو رو کنی، را نسبت به غیبت تحسین میکنی و بحث عوض کردن های همیشگی اش هنگام ، تورا به فکر فرو میبَرَد. به راستی که این سخن کلید زندگی اش شده بود: "سربازان (عج) از هیچ چیز جز گناهان خویش نمیترسند" 🍃همین هم شد که خدا سربند "کُلُنا عَباسُکَ یا زِینَب" را به پیشانی اش بست و اورا راهی دیار (س) کرد. از سوریه که بازگشت سوغاتی اش بیمار شده‌ی او بود و هایی که نشان از حال خرابش میداد. در بیمارستان بستری بود اما دلِ بیتابش جایی نزدیکی حرم ی ارباب پر میزد و جاماندگی اش نمکی شده بود بر زخم هایِ سر باز کرده اش... 🍃میان آن توسلات و هایش چه گفت را نمیدانم اما هر چه که بود خوب پر کشید. خدا هم تابِ دوریِ اورا نداشت و این چنین شد که محمدامین زارعِ داستانِ ما، شهیدِ مدافع حرم شد و با قبل شهادتش هم مُهر رضایت را از گرفت...💔 😭🌷🍃 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت: ۲ آذر ۱۳۹۵ 🥀مزار شهید : شهرستان فسا 🕊محل شهادت‌: سوریه 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سوگند به تیغه یِ آفتابـ☀️ و قسم به غرابتِ بی یادتان هیچ طلوعی را ندیدم❌ که کلامِ شب هایم و اولین واژه در هایم نام شماست😍 سَرِ سلامت باز هم "سلامتان" میکنم♥️ 😭🌷🍃 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💢چقدر سخت است حال که نمی‌داند محبوبش نیز هوای اورا دارد یا نه⁉ 🔰یک جمله از دل نوشته هایت را خواندم. حالا سال هاست، دلم به حال خودم می سوزد😓 🔰روزهایی که از خیل جامانده بودی و درد فراق، دلت را به تنگ آورده بود💔به روضه های ارباب پناه آوردی. برایِ غربت امام ، اشک ریختی. از ، شهادت خواستی و چه زیبا دعایت مستجاب شد🥀 🔰جانبازِ شهید، برای رسیدن به تو و چون تو زندگی کردن، پاهایم بی رمق و سرزانوهایم، زخمیِ است. مسیر طولانی و نفس اماره، نفس هایم را به شماره انداخته است😞 🔰باید در دفتر زندگی ام📖 قوانین دهگانه ات را بنویسم و سرمشق روزهای بلاتکلیفی بکنم. می خواهم بغض هایم را در کوله پشتی تنهایی ام بریزم. دلم یک سفر میخواهد به مقصد 🔰آرزو دارم همانگونه که درکتابت خواندم، راهنمایم شوی و مرا به گلستان ببری. چشم هایم را ببندم و در عاشقان بگشایم. دلِ سوخته، از آتش هجران را با سنگ سرد مزارت تسکین دهم. تسبیح تربتم📿 را در دست بگیرم و آنقدر ذکر (س) بگویم تا نگاهم کنی 🔰باب الحوائجِ جوانان، دست دلم را بگیر، باش. برای این سر به هوا کمی روضه بخوان😭 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😭🌷🍃
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 خاطرات یک سرباز عراقی یه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم . آوردنش سنگر من. خیلی سن و سال بود. بهش گفتم: « مگه سن توی ایران سال تمام نیست؟ سرش را تکان داد . گفتم: « تو که هنوز سالت نشده! » بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما شده و سن رو کم کرده؟ » جوابش خیلی من رو اذیت کرد. با لحن گفت: « سن پایین نیومده ، سن پایین اومده.» 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
را آغاز می کنیم با یگانه که در ماست و در اعماق منزل دارد خدای که هر روز را ترویج می کند بـرکـل صبح زیباتون بخیر و مهدوی ‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍