eitaa logo
متی ترانا و نراک
274 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.4هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
افراد بسیاری برای زیارت #مزار_خالی پسرم به بهشت زهرا (س)🌷 می‌آیند. زمانی‌که از آن‌ها می‌پرسم، «شما که پسر من را نمی‌شناسید، چه طور برای او #بی‌تابی می‌کنید⁉️» پاسخ می‌دهند، «در خواب #محمدرضا را دیدیم و به او متوسل💞 شدیم. سپس #مشکل‌مان حل و گره از کارمان گشوده شده است.» ما نیز هرگاه #خواب محمدرضا را می‌بینیم، لباس نورانی💫 به تن کرده و لبخند می‌زند😍 من معتقد هستم #بهترین_راه برقراری ارتباط با اهل بیت (ع) واسطه قرار دادن #شهداست. #شهید_محمدرضا_بیات #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 🌹🍃صلوات
🍂هیچ‌کس متوجه #کارهایی که او کرده است، نمی‌شد❌ حتی من که #پدر محمدرضا بودم، پس از شهادت🌷 وی متوجه بسیاری از اعمال نیک فرزندم شدم. 🍂فرمانده #محمدرضا می‌گفت: «امکان نداشت خواسته‌ای از محمدرضا داشته باشیم و او نپذیرد📛 #هیچ‌گاه برای انجام فعالیت، پاسخ #منفی نمی‌داد❌ #شهید_محمدرضا_بیات #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 🌹🍃صلوات
🌷 💠نمازعیدفطر 🔰 بود که او را همراه خودم برای نماز📿 عیدفطر به مسجد محل🕌 بردم. مسجد دوقدمی خانه، وسط کوچه بود. قبل از شروع نماز کلی خوراکی🍱 و اسباب بازی جلویش گذاشتم تا مشغول شود. 🔰در رکعت اول حواسم به سمت کشیده شد،از لای انگشتان دستم نگاهش کردم. بچه خوش خوراکی بود، خوراکی‌هایش را مشت می‌کرد و می‌خورد😅 و در همان چند دقیقه اول⏰ همه را نوش‌جان کرده بود خیالم راحت بود که مشغول است. 🔰اواخر رکعت اول بود که متوجه شدم نیست❌ بانگرانی را تمام کردم. از صدای نمازگزاران متوجه شدم دسته‌گلی به آب داده است‍♀ شرمنده شدم. 🔰 را سرم کشیدم و سریع رفتم، محمدرضا را از بغل کردم و به سرعت از مسجد خارج شدم حتی کفش‌هام👡 را هم نپوشیدم🚫 و به خانه برگشتم. 🔰محمدرضا همه را برده در صف اول روی هم سوار کرده بود و داشت با آنها می‌کرد‌.چون بچه بازیگوشی🙃 بود کنترلش سخت بود و من دیگر تا وقتی که تشخیص دادم او را با خودم و هیئت نبردم❌ 🔰اما مسجد و هیئت را به آوردم و روی بچه ها کار کردم👌 📚برگرفته از کتاب 🌷 🌹🍃صلوات
🍂هیچ‌کس متوجه #کارهایی که او کرده است، نمی‌شد❌ حتی من که #پدر محمدرضا بودم، پس از شهادت🌷 وی متوجه بسیاری از اعمال نیک فرزندم شدم. 🍂فرمانده #محمدرضا می‌گفت: «امکان نداشت خواسته‌ای از محمدرضا داشته باشیم و او نپذیرد📛 #هیچ‌گاه برای انجام فعالیت، پاسخ #منفی نمی‌داد❌ #شهید_محمدرضا_بیات #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 🌹🍃صلوات
افراد بسیاری برای زیارت #مزار_خالی پسرم به بهشت زهرا (س)🌷 می‌آیند. زمانی‌که از آن‌ها می‌پرسم، «شما که پسر من را نمی‌شناسید، چه طور برای او #بی‌تابی می‌کنید⁉️» پاسخ می‌دهند، «در خواب #محمدرضا را دیدیم و به او متوسل💞 شدیم. سپس #مشکل‌مان حل و گره از کارمان گشوده شده است.» ما نیز هرگاه #خواب محمدرضا را می‌بینیم، لباس نورانی💫 به تن کرده و لبخند می‌زند😍 من معتقد هستم #بهترین_راه برقراری ارتباط با اهل بیت (ع) واسطه قرار دادن #شهداست. #شهید_محمدرضا_بیات #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 🌹🍃صلوات
💢چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت. ⚜پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی👌 که راه ورسم رابه اوآموخت. شیفته ی مردانگی سیدالشهدا و غیرت شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند. 💢در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش♥️ را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد❌ ⚜چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ معشوق دارند💞 و آرزوی نوشیدن جام در دل.... 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃صلوات
خاطره ای شهدایی🦋 🌷 با دوستانش خیلی صمیمی بود و با همسر یکی دو تا از دوستانش که نامزد کرده بودند صحبت می‌کرد ولی نگاه و رفتار نداشت. 👈🏻 یکبار صحبت خواستگاری شد من گفتم از فاصله خانه تا دانشگاه روزی صدتا عروس می‌بیند این جمله را که گفتم اینقدر مسخره‌بازی و بگو بخند کرد و گفت «صدتا چیه دویست‌تا سیصدتا، بیشتر مامان چشمات را بستی» به گفتم که وقتی بیرون می‌روی مگر چشم‌بند می‌بندی که این‌ها را نمی‌بینی؟ امّا طفره می‌رفت و خیلی پیگیر شدم تا آخر گفت: ▫️« مامان به خدا قسم نمی‌بینم، اگر من بخواهم سرباز امام زمان شوم و با این چشم‌هایم صورت را ببینم آیا با این چشم‌هایم می‌توانم آدمهای اینجوری را ببینم؟» و وقتی این حرف را زد خیلی متعجب شدم و نتوانستم چیزی به او بگویم. راوی:مادر بزرگوار شهید❣ .محمدرضادهقان شهدا ذکر صلوات 🌷🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم