eitaa logo
جلسه هفتگی آل یاسین🌱
236 دنبال‌کننده
217 عکس
130 ویدیو
13 فایل
🤝تشکیلاتی شدن: رمز ظهور🌱 🔻پی‌بردن به اهمیت تشکیلات و زندگی تشکیلاتی برای رسیدن به ظهور 🔻استفاده از مباحث عمیق دین و آرامش خانواده 🔻جهادتبیین 🔻مطالعه و‌تحلیل سخنان رهبری ادمین: @khaademo_shohaada
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علیرضا پناهیان
15.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌عزیز من! عمرت بر فناست اگر اینجا رو نبینی! 🔺ان‌شاءالله خدا برای کسی نیاره ... 👈 پیام استاد پناهیان از مسیر پیاده‌روی تلگرام | بله | سروش | روبیکا | اینستاگرام | آپارات | سایت @Panahian_ir
شھـٰادٺ مقصـد نیست راه است! مقصـد خداست ؛ و شھـٰادٺ  معقول‌ترین راه رسیدن به خدا . الهے! طی کردن این راه آرزوسـت..🌱 ' _شهید غلامرضا خدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📚توجیه المسائل کربلا 🔻توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای باحسین نبودن ◾️مى خواستم یكه تاز و بی بدیل باشم (بهانه عقب افتادگى) وقتی انسان چیزی را در اثر تکبر نپذیرد، قدرت فکر و ذهن او فعال می شود و شروع می کند به دلیل تراشیدن در جهت توجیه نظر خودش و مقابله با سخن حق. این طور نیست که به راحتی بگوید: « چون دچار تکبر هستم و قلبم بیمار است، این مطلب را قبول ندارم.» بلکه به عنوان مثال می گوید: « این دلایل مرا متقاعد نمی کند.» بهانه های عمر بن سعد در صحبت با امام حسین از این جنس است. ابن اعثم کوفی می گوید: حسین به عمرسعد چنین پیغام داد: « می خواهم با تو صحبت کنم، امشب میان لشکر من و لشکر خودت با من دیدار کن. عمرسعد با سوار به سوى آن حضرت رفت و امام حسین نیز با همین شمار آمد. چون به هم رسیدند، امام حسین به یارانش فرمود تا از وى کناره بگیرند و برادرش عباس و پسرش علی اکبر با وى ماندند. عمرسعد نیز به یارانش فرمان داد تا از او کناره بگیرند و پسرش حفص و غلام او به نام لاحق با وى ماندند. امام حسین فرمود: واى بر تو اى پسر سعد، آیا از خدایی که بازگشت تو به سوى اوست نمی ترسی که با من بجنگی! تو نسبت مرا با رسول خدا می دانی. اینان را رها کن و با من باش. من تو را به خداى- عزوجل- نزدیك می کنم. عمرسعد گفت: اى ابا عبدالله، بیم دارم که خانه ام ویران شود! حسین فرمود: من آن را برایت می سازم. گفت: می ترسم املاکم گرفته شود! حسین فرمود: من بهتر از آن را از اموال خود در حجاز به تو می دهم. گفت: خانواده اى دارم که بر آنان بیم ناکم! فرمود: من سلامت شان را تضمین می کنم. عمر به هیچ یك از این ها پاسخی نداد و امام حسین از نزد او بازگشت، در حالی که می فرمود: تو را چه شده است؟! خداوند هر چه زودتر سرت را در رخت خوابت ببرد و در آن روزى که تو را محشور سازد، نبخشاید! به خدا سوگند من امیدوارم که تو از گندم عراق جز اندکی نخورى. عمر گفت: اى اباعبدالله! به جاى گندم، جو می خورم! و سپس به اردوگاه خویش بازگشت . ─┅─═इई 💠ईइ═─┅ https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_ شور و اشتیاقی که در ایام اربعین ایجاد می‌شود، گاهی مارا دچار تصمیمات و رفتار عجولانه می‌کند. باید حواسمان باشد که نمی‌توان برای همه نسخه‌ی مشترک تجویز کرد. خانواده‌ای می‌تواند با فرزند کوچک مشرف بشود و خانواده‌ای نمی‌تواند. نه آنکه می‌رود حتما مورد لطف واقع می‌شود و نه آنکه نمی‌رود را می‌توانیم جامانده بخوانیم. _ گاهی با کِبرِ وصال، از معشوق دور می‌شویم و گاهی با سوز و حالِ هجران، معشوق را به آغوش می‌کشیم‌. _ حساب کتاب این مسیر با تصمیمات عقل دنیایی ما متفاوت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📚توجیه المسائل کربلا 🔻توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای باحسین نبودن ◾️ مجبورم انجام دهم در دیدار امام با عمرسعد توجیهاتی که عمرسعد آورد، نشان از این است که وی می خواهد بگوید که مجبور است این کارها را انجام دهد. برای تحلیل گفته های عمرسعد باید توجیهات او در چهار بعد بررسی شود: ذکر توجیه تقریر توجیه خواستگاه توجیه پاسخ امام به توجیه عمرسعد در مورد خاستگاه این توجیهات باید گفته شود که عمرسعد گویا خود را مجبور به کشتن امام می بینید و این توجیه خاستگاه همه توجیهاتی است که او آورده است. به عبارت دیگر، زبان حال عمرسعد این است که: « درست است که مقابله با امام کار پسندیده ای نیست، ولی من مجبورم!». با این پیش فرض است که عمرسعد بهانه هایی از جنس مال و خانه و خانواده می آورد... ◾️رقابت شمر و عمر بن سعد گویا عمرسعد متقاعد شد که از جنگ دست بردارد و در نامه اى خطاب به عبیدالله زیاد عنوان کرد که حسین حاضر است به [حجاز] باز گردد و نیازى به درگیرى نیست. عبیدالله نیز از این قضیّه خشنود گشت، ولی شمر که نزد وى حاضر بود، هشدار دارد که باید تا حسین در دست رس قرار دارد، کارش را یك سره کند، وگرنه چنان چه دور شود، دیگر بر او دست نخواهد یافت. با این پیشنهاد شمر، عبیدالله تغییر رأى داد و ضمن نامه اى خطاب به عمرسعد از او خواست که یا با حسین بجنگد و یا آن که فرمان دهی سپاه را به شمر واگذار کند. عمرسعد از نامه و پیغام شمر ناخشنود گردید و او را نکوهش کرد. شمر بار دیگر از او خواست که یا با امام بجنگد و یا آن که فرمان دهی سپاه را بر عهده او نهد. عمرسعد کسی نبود که بتواند به آسانی از مقام کناره بگیرد و گفت که او خود، این کار را به انجام خواهد رساند. سرانجام عمرسعد سپاه اموى را به جنبش درآورد و به سوى اردوگاه حسینی حمله ور شد. عمرسعد در مسابقه با شمر عقب نیفتاد و در ریختن خون پسر فاطمه شریک شد... چه توجیهی کرد عمرسعد: عقب نیفتادن از کشتن عزیز زهرا... ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
معرفی سیدالشهداء به عنوان یک شخصیت‌ جهانی که همه ایشان را بشناسند شرطِ ظهور است؛ این کارِ با عظمت را انجام می‌دهد.. _استاد شجاعی
تمـامِ من درگیر دوسـت داشتن توست؛ و این دلچسب ترین دل مشغولی دنیـاست .. _ یااباعبدالله _ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 خوش به حال حضرت عباس... که صاحب‌الزمانش ازش راضی بود... اللهم ارزقنا ولایت مداری و ادب🤲