┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
علامه « مجلسی» نیز بیان می دارد:
« امام دیگران را بین آمدن به کربلا و نیامدن مخیر کرده بود؛ پس چون آمدن آنان امر واجبی نبود، بلکه تخییری بود، تخلف از آن، گناه محسوب نمی شود.»
در مورد نقش خواص علی رغم نظراتی که بزرگانی چون علامه "مامقانی" در تنقیح المقال و علامه مجلسی در" بحارالانوار"، رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای، در تحلیلی شفاف تر و زلال تر در این مورد می فرمایند: وضع زمان امام حسین این بوده است، خواص تسلیم بودند، حاضر نبودند حرکتی بکنند. لذا وقتی امام حسین قیام کرد با آن عظمتی که امام در جامعه اسلامی داشت، همین خواص خیلی ها پیش امام نیامدند تا به او کمک کنند. اینان که به خاطر دنیای شان، راحتی شان، مقام شان، به تکلیف عمل نکردند، عوام هم از این ها تبعیت کرده و به آن سو رفتند.
آری
تصمیم گیری خواص در وقت لازم،
تشخیص خواص در وقت لازم
و اقدام آن ها برای خدا در لحظه لازم،
این هاست که تاریخ را نجات می دهد.
در این دوران در واقع تکلیف گریزی و بی طرفی بعضی ها سبب دوام سلطه ظالمان گشت و امام حسین در این مورد می فرماید: « این نیز درسی است بزرگ که هواداران حق، اگر از نصرت حق و پیشوای صالح و جبهه دین کوتاهی کنند، نتیجه اش تقویت ظالمان و موفقیت طاغوت ها و ریشه کن کردن حق و نابود ساختن پیروان آن خواهد بود».
4⃣غفلت
انسان پیوسته نیازمند تذکر و یادآوری است. غفلت از اهداف و آرمان ها سبب در افتادن انسان به ورطه شوم بی تفاوتی می شود. مردم زمان امام حسین چنان در زندگی روزمره خود غرق شده بودند که اهداف والای دین و ارزش های متعالی مکتب و رسالتی را که در قبال دین خدا داشتند، از یاد برده بودند.
دشمنان نیز از همین غفلت سوء استفاده کرده، بر آنان غلبه پیدا کردند و با به کار گرفتن نیروی مردم در زدودن حق و مقابله با امام معصوم به میدان آمدند، امام نیز پیوسته می کوشید تا پرده های غفلت را از برابر دیده و فهم و درک آنان کنار بزند.
#توجیه_المسائل_کربلا۵۱
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
5⃣ترس از جان و مال
یکی دیگر از عوامل، ترسی بود که دستگاه ابن زیاد و یزید بر مردم وارد کردند و آن ها از ترس جان و مال خود، به یاری فرزند رسول خدا نرفتند و بلکه برخی مقابل ایشان نیز ایستادند.
گاهی این قدر خودمان را خوب توجیه می کنیم و عیبی را در وجودمان انکار می کنیم که خودمان هم باورمان می شود. همیشه باید از توجیه کردن عیوب مان مثل سم مهلک پرهیز کنیم. حتی اگر واقعا عیبی در درون ما نیست و ما را به آن متهم می کنند، شرط عقل و سلامت دل آن است که ولو موقت هم که شده آن را بپذیریم.
5⃣جهل و نادانى
دیگر از عوامل، جهل و نادانی مردم نسبت به امور حکومت، دین و دنیای شان بود. اگر مردم امام زمان خود را به خوبی می شناختند و در صدد حمایت از او بودند، اگر چه صدها خواص و عالم دیگر، آن ها را نهی می کرد، حرف و فعل امام را حجت می دانستند نه قول و فعل آن ها را و دچار بدفهمی و کج اندیشی و سپس عمل کرد نادرست نمی شدند.
چنان که، خاندان اموى براى توجیه جنایات خود به تأویل آیات قرآن کریم پرداختند و با همان توجیهات باطل در مقابل اهل بیت پیغمبر ایستادند.
علی در این باره می فرماید:
« ... اکنون با برادران اسلامی خویش به خاطر تمایلات نابه جا و کجی ها و انحرافات و شبهات و تأویلات ناروا می جنگیم.»
به عبارت دیگر، مبناى فرهنگی و فکرى تخلّف هاى خلفاى بنی امیّه و بنی عبّاس از همین طریق فراهم آمد، و با توجیهات غلط مبانی اسلامی بود که فساد، جامعه اسلامی را فرا گرفت و حقّ و باطل مخلوط شد و معاویة بن ابی سفیان به عنوان امیرالمؤمنین معرّفی گردید و فرزند هوس باز او بر جایگاه رسول خدا تکیه زد و جامعه اسلامی را آن چنان به انحطاط کشیدند که قرآن کریم و سنّت پیامبر
در آستانه نابودى قرار گرفت.
چنان که امام حسین فرمود: « من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرامی خوانم. زیرا سنّت پیامبر از بین رفته و بدعت زنده شده است.
#توجیه_المسائل_کربلا۵۲
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 عالی و دقیق👌
رحیم پور ازغدی: در جنگ تحمیلی فقط ۳ درصد از مردم در جنگ حضور داشتند❗
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
ایراد محتوایی رهبر انقلاب به شعر استاد محمد سهرابی درباره امام حسن علیه السلام
✨از امام باقر علیه السلام به بعد همه اولاد امام حسن اند.
ائمه از نسل امام سجاد هم حسینی هستند هم حسنی
درتوضیح کلیپ قبلی
در تاریخ امامان شیعه پیوندی خجسته اتّفاق افتاد که ثمرات بسیار پُر برکت و بینظیری داشت. بانوئی در اوج کمال و عفّت از فرزندان امام مجتبی علیه السّلام با پسر عموی خود، حجّت و امام چهارم، فرزند سیّد و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیه السّلام، ازدواج کرد و چنین مقدّر شد تا امامان از نسل حضرت زینالعابدین علیه السّلام، هم سیّد حسینی باشند و هم حسنی. امام باقر علیه السّلام اوّلین امامی هستند که از سوی پدر منسوب به حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسّلام و از جانب مادر فرزند حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، بهمین دلیل به او لقب هاشمیٌ بین هاشمیَین، علویٌ بین علویَین و فاطمیٌ بین فاطمیَین دادهاند.
مادر امام محمد باقر، فاطمه بنت الحسن است که بانویی والامقام است که روایات مختلفی در شأن و منزلت او گفته شده، او بهمراه عموی خود سیدالشهداء در کربلا حضور داشت و به اسارت درآمد
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۸.
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📚توجیه المسائل کربلا
🔻توجیهها و بهانههایی برای باحسین نبودن
◾️توجیه گر نباشیم؟!
باید یک محاسبه بین خودمان و خدای متعال بکنیم. که اگر الآن واقعا سال ۶۱ هجری بود، ما با همین وضعیتی که داریم، کجا بودیم؟ با همین وضعیت، با همین دارایی ها و همین تعلقاتی که داریم.
الحمدالله به برکت عاشورا قلوب نورانی است و به برکت سیدالشهداء محبّان حضرت خیلی از آمادگی ها را کسب کرده اند که سال ۶۱ فقط همان ۷۲ نفر کسب کرده بودند.
بنابراین الآن حضرت جنودی دارند که واقعا حاضرند جان خودشان را کف دست بگذارند. ولی اگر صحنه مثل عاشورا سخت شد، چه؟! کار در عاشورا خیلی سخت بود و یک امتحان عادی نبود و صحنه ای که سیدالشهداء اصحابش را وسط آن فرستاد، از دستوری که امام صادق به ابوهارون مکفوف داد، سنگین تر بود.
اوج و قله دستور خدا به اصحاب یمین در عالم ذر بود، که آتش برافروخت و به اصحاب یمین گفت: بفرمایید در آتش! همه رفتند و آتش، گلستان شد و اصحاب شمال تا نزدیک آتش آمدند و ترسیدند.
بعد دیدند آتش بر آن ها گلستان شد. عذرخواهی کردند و گفتند: خدایا امتحان را تکرار کن. خدای متعال قبول کرد، برای بار دوم هم تا دم آتش رفتند و باز ترسیدند و باز اصحاب یمین رفتند و آتش بر آن ها گلستان شد. برای بار سوم که تکرار شد، خدای متعال صف ها را جدا کرد.
گفت: تمام شد و امتحان دیگر قابل تکرار نیست. در این دنیا هم همین طور است، کوره هایی که خدا برای آدم آماده می کند، همیشگی نیست. یک بار، دو بار، سه بار امتحان های اصلی در عمر تکرار می شوند.
هر صحنه، صحنه امتحان است. در دنیا هیچ چیز پیش نمی آید که امتحان نباشد. لقمه ای که جلوی آدم می گذارند، امتحان است که بخورد یا نخورد، درست بخورد یا غلط بخورد، برای خدا بخورد یا برای نفس بخورد. دو تا استکان که جلوی آدم می گذارند، امتحان است که سر پر را جلوی خودت بکشی یا سرخالی را. دنیا از کوچکش تا بزرگش امتحان است. سحر که بیدارت می کنند، امتحان است که بلند می شوی یا نه، حاضری این قدر از خوابت برای خدا بگذری؟
ولی امتحان های سنگین که مثل امتحان عالم میثاق است که آتش روشن کنند و بگویند برو وسط آتش، آن امتحانی که حضرت از ابوهارون مکفوف گرفت که گفتند برو در آتش. این امتحان تکرارپذیر نیست. جریان این است که فردی آمده بود از خراسان امام صادق را موعظه می کرد که آقا شما یاور دارید. می خواست امام صادق را آگاه کند. چرا نشسته اید؟ این قدر در خراسان لشکر دارید! حضرت فرمودند: خب، بلند شو، برو بنشین در تنور! گفت: آقا! ببخشید! ولی من که حرف بدی نزدم! حضرت مشغول شدند به صحبت تا حواسش را پرت کنند.
ابوهارون مکفوف از در آمد، سلام کرد، بند کفشش دستش بود. حضرت فرمودند: علیکم السلام، بروید بنشینید در تنور. بند کفشش را ول کرد، رفت نشست در تنور. وقتی نشست در تنور، حضرت شروع کرد از خراسان گفتن، دیدم مثل کف دست خراسان را می شناسند، همه شان را می شناسند. بعد حضرت گفتند: برویم سری بزنیم، ببینیم این رفیق ما چه کار می کند!
آمدم دیدم مثل گلستان وسط آتش نشسته.
ادامه دارد...
#توجیه_المسائل_کربلا۵۳
─┅─═इई 💠ईइ═─┅─
https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan