#امامحسن_عزاداری
#دودمه
▪️دودمه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
در مدینه تیرباران شد تن پاک حسن
العجل یابن الحسن العجل یابن الحسن
در میان قبر او دیده حسین ،خون بر کفن
العجل یابن الحسن العجل یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب
#امامحسن_عزاداری
#دودمه
▪️دودمه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
شد کریم فاطمه مسموم با زهر جفا
یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا
عاقبت از بغض همسر خون جگر شد مجتبی
یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب
#امامحسن_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
ای در کوچه تنها و بی یار و یاور۲
ای شاهدی بر سیلی خوردن مادر۲
واویلا واویلا واویلا واویلا...
دست مادر بگرفته،تا خانه بردی
تا آخر عمر خود، خون دل خوردی
واویلا واویلا واویلا واویلا...
طعنه زدند بر تو،یاران نادان
پای تو زخمی شد،با تیغ آنان
گفتند تو راکه، مذلّ المؤمنینی
جانها فدای، مظلومی اینچنینی
واویلا واویلا واویلا واویلا...
ای اولین مسموم آل پیغمبر
داده تورا زهرکین بی وفا همسر
خون دلت را دیدش بیچاره خواهر
شد دیده هایش گریان،ناله زد مادر
واویلا واویلا واویلا واویلا...
مزار تو بی نور و بی سایبان است
مظلومی تو از این قبرت عیان است
روزی می آید که بر مهدی بنازیم
با جان ودل بهر تو حرم بسازیم
واویلا واویلا واویلا واویلا...
✍اسماعیل تقوایی
#امامحسن_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
در عزای تو نوحه می خوانم
ای حسن جانم ای حسن جانم
ای حسن جانم...
با دل ما شد داغَت آغشته
((ای تو را یارِ بی وفا کشته))
ای حسن جانم...
در غمت بی حد سوز و آه من
لخته های خون شد گواه من
ای حسن جانم...
نالم از جسمِ بر روی خاکَت
تیر باران شد پیکر پاکت
ای حسن جانم...
عشق روی تو سرنوشت ما
قبرِ خاکیِ تو بهشت ما
ای حسن جانم...
داری ای مولا دیدگانِ تر
شده ای پیرِ روضه مادر
ای حسن جانم...
بر دلت روزی غم شده حاکی
قاتل تو بود چادر خاکی
ای حسن جانم...
دیده ای اشک و صورت نیلی
کوچه تنگ و ضربه سیلی
ای حسن جانم...
✍امیر عباسی
یا امام حسن(ع)
رسانده است به لبهای شیعیان، جــانها
تنی که دوخته شد بر کــفن، ز پیکان ها
گهی ز بارش اشک و گهی ز بـارش تیر
سفینه ای است گـــرفتار بین طوفان ها
به روی دست عزیزان خـود شود تشییع
تنی نجیب تــــر از گل به زیر باران ها
به دامـن کفنش گرچه گل ز خون روئید
بر او ملائکه گـــل می برد به دامان ها
قدح به خون جگر می زند مگر عباس؟
به روی لب بفشارد ز بـس که دندان ها
حسین کز غم او جــامه می درد افلاک
چــو لاله از غــــم او می درد گریبان ها
مدینه بـــود و فروچیده بود سفره عمر
ز چار سوی جهان سفره دار احسان ها
به سر سلامتی خـــواهر و بـــرادر او
یکــــی نیامد از آن قوم نا مسلمان ها
زهی به هـــمت ناخن که بر تسلی دل
کشید شانه به گــیسوی آن پریشان ها
تأسفی که ز یوسف نصیب یعقوب است
نصیب زینب کـــبری بود زهجران ها
«یتیم» هـر که بگرید به درد و داغ حسن
شود به روز قیامت قرین خــندان ها
مرتضی جام آبادی(یتیم)
یا امام حسن(ع)
زبانحال حضرت زینب(س)
آنچه آمد به سرت را دیدم
اشک های پسرت را دیدم
ای حسن جان مگراین زهر چه بود
پاره های جگرت را دیدم
ابوذر رییس میرزایی
یا امام حسن مجتبی(ع)
با آن جگر پاره کشید از دل آه
باحسرت و غم به خواهرش کرد نگاه
فرمود برادرم دگر گریه مکن
لایوم کیومک اباعبدالله
ابوذر رییس میرزایی
#امام_حسن_نوحه
شهرمدینهباز دارُ العزا شد
کریـمآلالله جانشفـدا شد
ذکر فاطمه شد وَاحَسَناه
یاصاحبَالزّمان آجَرَکالله
چهکردهباحسن اینزهر کاری!
خوندلاز دهان گردیدهجاری
طشتپُر ازخون دهد شهادت
نداشتهاینامام یکروزِ راحت
او که زندگیاش مظلومانهبود
ایکاشکهتشییعش؛مخفیانهبود
از جسمشحسین؛ با اشک دیده
هفتادچوبهی تیر بیرونکشیده
وصیّتهایشرا آقایما گفت
در آخرین نفس ازکربلا گفت
در بستر میگفت: باآهِجانـکاه
لایومکیومکْیا اَباعبدِالله
در شیب قتلگاه وقتی که افتاد
بارانسنگ و تیر عذابشمیداد
سنان بانیزه زد بر دهانش
شمر آمد با خنجر افتاد بهجانش
#محمد_قاسمی