eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
718 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یا زهرا سلام الله علیها بغضِ عجیبی راهِ آهم را گرفته دستِ زمانه تکیه گاهم را گرفته گرد و غبار غم سپاهم را گرفته در خود نریز اینقدر دردت را عزیزم ماندم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم لب می گزی پنهان کنی در سینه آهت ابر سیاهی تار کرده روی ماهت یادش بخیر آن مهربانی نگاهت بانو چه شد آن زندگی رو به راهت این روزها زهرا به جای گرد گیری باید عزای ماندن من را بگیری دل دل نکن پاپا نکن دلشوره دارم مرهم به روی زخم هایت می گذارم چیزی نمانده از تو ای دار و ندارم چون ابروان تو به من پیچیده کارم امشب بیا باهم نماز شب بخوانیم قسمت شود شاید کنار هم بمانیم حال و هوای زندگی تغییر کرده فکر مرا تابوت تو درگیر کرده لعنت به زخمی که جوان را پیر کرده مسمار کارِ تیزی شمشیر کرده پلک ورم‌دار تو جای دست دارد در کشتن ششماهه قنفذ دست دارد آثار دستِ زخمی ات مانده به دیوار با سرفه های خونی ات پیداست هربار از چه لباست می شود هر روز گلدار دیدم خودم دیروز که کج مانده مسمار در زیر پا آئینه آن را خورد کردند زیر لگدها سینه ات را خورد کردند آهسته آهسته کفن تا می کنی تو اسباب رفتن را مهیا می کنی تو با گریه دورت را تماشا می کنی تو با دخترت آرام نجوا می کنی تو از چهره ات پیداست که دلشوره داری پیراهنی را دست زینب می سپاری دستور دادی جای تو، حنجر ببوسد گودال رگهای تنی بی سر ببوسد انگشت را همراه انگشتر ببوسد روی حسین از جانب مادر ببوسد اما بدان این بوسه ها بی درد سر نیست سرنیزه دردش کمتر از مسمار در نیست امشب دعا کردم که بی یاور نگردی در کوچه و بازار بی معجر نگردی بازار تا بازار در به در نگردی درگیر با افراد خیره سر نگردی ترسم که کار تو شود ناقه نشینی بر شاخه ای موی گره خورده نبینی
هر که با زهراست احساس سخاوت می‌کند «مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند»* دست‌ْپخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یک‌بار سائل، کم کم عادت می‌کند فرشیان... نه، عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی! کیست که بر دیگری دارد امامت می‌کند؟! هرچه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمه‌ست آینه از شأن همتایش حکایت می‌کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه‌ست مرتضی می‌ایستد، زهرا قیامت می‌کند رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش؟! آری... شفاعت می‌کند *صائب
شُکوه خلقت نوری او زبانزد شد در آسمانِ علی زهره‌ی محمد شد قلم کشید به تقدیر شوم باورها عزیز قلب پدرها شدند دخترها برای شب زدگان یک پیام روشن داشت نزولش از لب روح الامین شنیدن داشت زمین از آن تب ظلمت نجات پیدا کرد طلوع آیه‌ی تطهیر را تماشا کرد صفات قدسیه تقدیم پیشگاهش شد پَر فرشته به هر گام، فرش راهش شد به قاب آینه‌اش انکسار ننشیند به دامنش سر سوزن غبار ننشیند شده‌ست صبح ازل جلوه‌دار لبخندش نیامده است و نیاید زنی همانندش نه آسیه‌ست! نه مریم! نه هاجر و حوا! شبیه هیچ کسی نیست جز خودش زهرا خرد به درک حضورش خیال خام کند به احترام مقامش نبی قیام کند قسم به بضعة منی، قسم به اعطینا فراتر از شب قدر است حرمت زهرا حقیقت ملکوت خداست ساحت او کمال طاعت معبود در اطاعت او روایت است قیامت، قیامتِ زهراست رضای حضرت حق در رضایت زهراست نگو که محشر کبری‌ست، عرصه آسان نیست محب فاطمه در روز حشر، گریان نیست سوار ناقه‌ای از نور می‌رسد مادر به داد این دل رنجور می‌رسد مادر نجات اهل یقین ریشه‌های چادر اوست چه قدر نام وزینِ شفیعه درخور اوست ثنای حضرت صدیقه کار هر کس نیست در این حریم که هر واژه‌ای مقدس نیست چگونه عرضه نمایم بر آفتاب، چراغ تبلوری که ندارد در آفتاب، چراغ خدا ‌کند که ببخشد بضاعت ما را چگونه شرح دهد قطره وصف دریا را حبیبه‌ای‌ست که محبوبه‌ی خدا باشد یگانه‌ای‌ست که هم‌کفو مرتضی باشد به هل اتی شده تجلیل از کرامت او به وجد آمده جبریل از کرامت او سعادت همه سر منزل صراطش بود بهشت، باغچه‌ی کوچک حیاطش بود ملیکه بود، ولی خانه‌ای محقر داشت نبود اهل تجمل، به عشق باور داشت ملیکه بود ولیکن قبول زحمت کرد که با ندیمه‌ی خود، کار خانه قسمت کرد عفاف سیره‌ی او را به خط ناب نوشت حجاب فاطمه را برترین حجاب نوشت اگر که فضه‌ی او خاک را طلا سازد نگاه فاطمه از خاک، فضه‌ها سازد نداشت خواب خوش از غصه‌های همسایه قنوت بسته چه شب‌ها برای همسایه! دعای او که به دست علی‌ست آمینش خدا نیاورد آن روز را که نفرینش... هراسِ از غضبش، ختم کرد غائله را نگاه کن سند محکم مباهله را برآرد از شب ظلمت، دمار، خطبه‌ی او گرفته است دم از ذوالفقار، خطبه‌ی او به حکم خیر کثیرش، به حکم احساسش هنوز فاطمه در گردش است دستاسش به مهر مادری‌اش تا ابد دلم گرم است تنور خانه‌ی زهرا هنوز هم گرم است مرا مباد که دست تهی روانه کند چه مادرانه برایم انار دانه کند
بر جهانِ تشنه باران است نام فاطمه لهجه‌ی محزون قرآن است نام فاطمه خطبه‌هایش کرده جانِ بیت‌ها را شعله‌ور در سکوت شهر، طوفان است نام فاطمه هر کجا که یادِ مظلومیّت مولا شود سوی آن مجلس شتابان است نام فاطمه با وجود اینکه نورش کرده روشن روز را چون شب قدر است و پنهان است نام فاطمه رمز پیروزی‌ست در گرداب اشک و خاک و خون ذکر سربند شهیدان است نام فاطمه هر کجا دیدی مَلَک در حال رفت و آمد است در دل آن خانه مهمان است نام فاطمه رو بگردان از افاضات طبیبِ مدّعی ای پریشان‌حال! درمان است نام فاطمه
صبح ازل، الله اکبر یادمان داد اسلام را آن‌روز حیدر یادمان داد قرآن نمی‌خواندیم اما سوره‌ی حمد با دست‌های بسته کوثر یادمان داد زهرا اصول دین به ما آموخت وقتی توحید را در آتشِ دَر یادمان داد "پای علی ماندن" در آتش سوختن بود ایثار را زهرای اطهر یادمان داد "هر کس که زهرا را بیازارد مرا نیز" آری برائت را پیمبر یادمان داد ما داغ محسن را نفهمیدیم و بعداً در کربلا حلقوم اصغر یادمان داد غم‌های حیدر را به جان خود خریدیم سختی کشیدن را ابوذر یادمان داد ما خادمِ زهرا شدیم الحمدلله فضه به ما آموخت، قنبر یادمان داد در کودکی با مِهر زهرا شیر خوردیم مِهرش اگر با ماست، مادر یادمان داد ما عاشقیم این عاشقی را نیز بابا از کودکی در پای منبر یادمان داد شکر خدا در گریه‌ی ما معرفت بود زهرا میان اشک‌ها فریادمان داد
بالاتر از اندیشه‌ی دنیاست زهرا بالاتر از بالاتر از بالاست زهرا نور خداوند است هر سو بنگری هست سرّ خداوند است، نا پیداست زهرا اهل قیاس او را نمی‌فهمند هرگز آن‌سوتر از مقیاس انسان‌هاست زهرا درس شهادت را حسین آموخت از او مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا در زندگی چیزی برای خود نمی‌خواست هرچه علی می‌خواست را می‌خواست زهرا روزی که مردم وقت یاری خواب بودند پای غریبی علی برخاست زهرا دل را به آتش زد علی تنها نماند افسوس خود در شعله‌ها تنهاست زهرا پروانه‌ها از شعله‌ها پروا ندارند در سیل آتش کوهِ پا برجاست زهرا در انتهای این مصاف نابرابر پیروز میدان بی‌گمان زهراست زهرا...
 🔹 ستاره بهشتی 🔹 جان جهان و قبله دلهاست، فاطمه روح نماز و روح تولاست، فاطمه قدرش فراتر از شب قدر است و در حجاب مسندنشین عصمت و تقواست، فاطمه چون سِرِّ آفرینش از اول وجود اوست هستی تمام صورت و معناست، فاطمه دارد شمیم نرگس و یاس و محمدی یعنی که مظهر همه گل‌هاست فاطمه در هرزمان اراده کند از بساط عرش مهمان عرش ربی الاعلاست فاطمه همسایه از نماز شبش فیض می‌برد وقتی که در حضور مصلاست، فاطمه در قاب چشم فاطمه تمثال مرتضی است هرجا علی نظر کند آنجاست، فاطمه از فیض سایه پروری آفتاب وحی روشن به نور علم الاسما ست فاطمه غیب و شهود جلوه گراست از صحیفه‌اش آیینه ی حوادث فرداست فاطمه مریم اگرچه دامن عیسی پناه داشت مامِ دو مریم و دو مسیحاست فاطمه در پرتو مکارم اخلاق احمدی دنیایی از تقدس و تقواست فاطمه اول ستاره‌ای که شود وارد بهشت اُم الائمه ، زهره ی زهراست ، فاطمه در مدح او رساتر از این واژه ای نبود احمد که گفت اُمّ ابیهاست فاطمه در غیبت رسول به او وحی می‌شود چون متصل به عالم بالاست، فاطمه گفتی پیامبر به سریر سخن نشست وقتی برای خطبه به پا خاست، فاطمه لبیکی از مهاجر و انصار برنخاست آری دریغ و درد که تنهاست فاطمه در خاندان عصمت و ایثار و معرفت اول شهید راه تولاست فاطمه صدیقه الشهیده بخوانش که راستی قربانی حمایت مولاست فاطمه دیروز اگر به پاس ولایت قیام کرد امروز نیز منتظر ماست،فاطمه ✍ محمد جواد غفورزاده"شفق " https://eitaa.com/madhanshora
🔹ای دختر آفتاب و ای همسر ماه! ای مهر تو را ستاره‌ها خاطرخواه چون ذره به سایه تو بردیم پناه یا فاطمه اِشفعی لَنا عِندالله ✍ محمد جواد غفورزاده"شفق " https://eitaa.com/madhanshora
🔹ای عشق نبی ، سرشته با آب و گلت ای مهر علی ، روشنی جان و دلت ای سوره ی کوثر از نگاهت جاری یک آیه بخوان : "بِاَیِ ذَنب قُتلت" ✍ محمد جواد غفورزاده"شفق " https://eitaa.com/madhanshora
🔹چون فاطمه را سنگدلان آزردند گل‌های مدینه خون دل می‌خوردند هرگز به کسی شکوه نکرد از حالش پرسید :علی را به چه حالی بردند ؟ ✍ محمد جواد غفورزاده"شفق " https://eitaa.com/madhanshora
ای خاک ره تو تاج سرها زهرا وی قبر تو مخفی ز نظرها زهرا تا باب شفاعت تو باز است چه غم؟ گر بسته شود تمام درها زهرا ✍محمّد جواد غفورزاده (شفق) https://eitaa.com/madhanshora
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بند اول: اُمُّ النُّجَبا ، کیه جز تو امِّ ابیها غیر از تو زنی ‌، به خدا نیست هم کفوِ مولا اهلِ آسمون ، به تو میگن منصوره امّا در روی زمین ، می شناسیمِت با نامِ زهرا انبیا محتاجَن به چادرت اون روزی که محشر به پا میشه تازه اون وقته که مقام تو برای مردم بر ملا میشه روز محشر هر چی که تو بخوای خدا میگه باشه اجرا میشه شان تو کوثر پاک و مطّهر هر کس که علویه به تو میگه مادر نام تو حرزِ بازوی حیدر با ذکر تو علی می کنه فتحِ خیبر سیدتی یازهرا (۴) بند دوم: تو مادرمی ، دیگه میخوام چی بهتر از این ذکرت به خدا ، درد عالم رو میده تسکین وقتی که بیای ، با علی وقتِ احتضارم راحت می میرم ، با شما مرگم میشه شیرین مگه میزاری تنها جون بدم منی که می میرم برا علی همیشه بعدِ هر یا فاطمه رو لبم بوده ذکرِ یا علی خونه دارِ حیدر تو بودی که شده تفسیرِ هل اَتی علی دنیامه حیدر عقبامه حیدر وقتی مادرم تو باشی بابامه حیدر مثل تو دائم همرامه حیدر هستم حلال زاده و مولامه حیدر سیدتی یا زهرا (۴)