eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
938 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غربت... در کوچه ها پیچید بوی آشنایش بوی غریبی نگاه ردّ پایش در کوچه ای که جبرئیل عرش پیما می آمد از آن جا صدای بال هایش وقتی اذان می داد در محراب کوفه بوی ولایت پخش می شد با صدایش در پیشواز غربت خود اشک می ریخت از آسمان چشم های با خدایش در مغرب این کوچه های نا هماهنگ دیگر نمی بیند کسی را تا عشایش بر خاک پای محمل فردای زینب عرض ارادت می کند دست عبایش پس کوچه های سنگ ریز متصل را می رفت با دلواپسی تا انتهایش دارالاماره بهترین جای تماشاست بَه بَه بِه حُسن انتخاب چشم هایش تا که نماز شرعی خود را بخواند باید بگردانند سمت کربلایش...
آستان خدا کمال شما هفت پرواز زیر بال شما با شما می شود به قرب رسید ای وصال خدا وصال شما گاه با آدم و گهی با نوح بی زمان است سن و سال شما| مثل جبرئیل می شود بالم با همین غوره های های کال شما روزگاری ست در پی دلم آید گر چه نا قابل است مال شما  بال ما را به آسمان ببرید تا خداوند لا مکان ببرید  هر کسی تو را سلام کند به مقام تو احترام کند کاش در صحن سامرات خدا تا قیامت مرا غلام کند پر و بال کبوترانه ی من در حریم تو میل دام کند هر که بی توست واجب است به خود خواب احرام را حرام کند بر دلم واجب است بعد طواف عرض دین محضر امام کند  نیمه ی ماه حج که شد باید شیعه در محضر شما آید  ای مسیحای سامرا هادی آفتاب مسیر ما هادی علی بن محمد بن علی نوه ی اول رضا هادی نیست جز دامن کرامت تو پردهٔ خانهٔ خدا هادی ذکر هر چهارشنبه ام این است یا رضا یا جواد یا هادی به ملک هم نمی دهم هرگز گریهٔ زائر تو را هادی   یک شبی را کنار ما ماندی سر سجاده جامعه خواندی  تو دعا را معرفی کردی مرتضی را معرفی کردی با فراز زیارت سبزت راه ما را معرفی کردی مرتضی و حسین و فاطمه و مجتبی را معرفی کردی نه فقط اهل بیت را بلکه تو خدا را معرفی کردی سامرایت غریب بود اما کربلا را معرفی کردی   با تو ما مرتضی شناس شدیم تا قیامت خدا شناس شدیم  ریشه های محبت ما تو مزرعه های سبز دنیا تو خواهش سرزمین پائین من اشتیاق بهشت بالا تو گاه ابلیس می شوم بی تو گاه جبریل می شوم با تو من نمی دانم این که من دارم به تو نزدیک می شوم یا تو چه کسی از مسیر گمراهی داده ما را نجات؟... آقا تو  تو مرا با ولایتم کردی آمدی و هدایتم کردی   دل من در کفت اسیر بود به دخیل تو مستجیر بود گر شود ثروتم سلیمانی باز هم بر درت فقیر بود شکر حق می کنم صدای بلند حضرت هادی ام امیر بود آبرو خرج می کنی بس که کرم سفره ات کثیر بود شب میلاد تو به ذی الحجه مطلع شوکت غدیر بود  ریشه ي ناب اعتقاد علی پسر حضرت جواد علی  دوست دارم گدای تو باشم سائل دست های تو باشم مثل بال و پر کبوترها دائماً در هوای تو باشم دوست دارم که از زمان ازل تا ابد خاک پای تو باشم نیمه شب های ماه ذی الحجه زائر سامرای تو باشم یا دعای قنوت من باشی یا قنوت دعای تو باشم  ما فقیریم سفره ای وا کن سامرایی حواله ی ما کن  با تو این عقل ها بزرگ شدند اعتقادات ما بزرگ شدند پای دل های شیعیان آن قدر گریه کردید تا بزرگ شدند با نگاه تو با محبت تو اِبن سکّیت ها بزرگ شدند خوب شد بچه های هیئت ما پای درس شما بزرگ شدند بچه های قبیله ما با کربلا کربلا بزرگ شدند  بی تو دل های ما بهار نداشت مثل یک شاخه ای که بار نداشت
آستان خدا کمال شما هفت پرواز زیر بال شما با شما می شود به قرب رسید ای وصال خدا وصال شما گاه با آدم و گهی با نوح بی زمان است سن و سال شما مثل جبرئیل می شود بالم با همین غوره های های کال شما روزگاری ست در پی دلم آید گر چه نا قابل است مال شما   بال ما را به آسمان ببرید تا خداوند لا مکان ببرید   هر کسی تو را سلام کند به مقام تو احترام کند کاش در صحن سامرات خدا تا قیامت مرا غلام کند پر و بال کبوترانه ی من در حریم تو میل دام کند هر که بی توست واجب است به خود خواب احرام را حرام کند بر دلم واجب است بعد طواف عرض دین محضر امام کند   نیمه ی ماه حج که شد باید شیعه در محضر شما آید   ای مسیحای سامرا هادی آفتاب مسیر ما هادی علی بن محمد بن علی نوه ی اول رضا هادی نیست جز دامن کرامت تو پردهٔ خانهٔ خدا هادی ذکر هر چهارشنبه ام این است یا رضا یا جواد یا هادی به ملک هم نمی دهم هرگز گریهٔ زائر تو را هادی   یک شبی را کنار ما ماندی سر سجاده جامعه خواندی   تو دعا را معرفی کردی مرتضی را معرفی کردی با فراز زیارت سبزت راه ما را معرفی کردی مرتضی و حسین و فاطمه و مجتبی را معرفی کردی نه فقط اهل بیت را بلکه تو خدا را معرفی کردی سامرایت غریب بود اما کربلا را معرفی کردی   با تو ما مرتضی شناس شدیم تا قیامت خدا شناس شدیم   ریشه های محبت ما تو مزرعه های سبز دنیا تو خواهش سرزمین پائین من اشتیاق بهشت بالا تو گاه ابلیس می شوم بی تو گاه جبریل می شوم با تو من نمی دانم این که من دارم به تو نزدیک می شوم یا تو چه کسی از مسیر گمراهی داده ما را نجات؟... آقا تو   تو مرا با ولایتم کردی آمدی و هدایتم کردی   دل من در کفت اسیر بود به دخیل تو مستجیر بود گر شود ثروتم سلیمانی باز هم بر درت فقیر بود شکر حق می کنم صدای بلند حضرت هادی ام امیر بود آبرو خرج می کنی بس که کرم سفره ات کثیر بود شب میلاد تو به ذی الحجه مطلع شوکت غدیر بود   ریشه ي ناب اعتقاد علی پسر حضرت جواد علی   دوست دارم گدای تو باشم سائل دست های تو باشم مثل بال و پر کبوترها دائماً در هوای تو باشم دوست دارم که از زمان ازل تا ابد خاک پای تو باشم نیمه شب های ماه ذی الحجه زائر سامرای تو باشم یا دعای قنوت من باشی یا قنوت دعای تو باشم   ما فقیریم سفره ای وا کن سامرایی حواله ی ما کن   با تو این عقل ها بزرگ شدند اعتقادات ما بزرگ شدند پای دل های شیعیان آن قدر گریه کردید تا بزرگ شدند با نگاه تو با محبت تو اِبن سکّیت ها بزرگ شدند خوب شد بچه های هیئت ما پای درس شما بزرگ شدند بچه های قبیله ما با کربلا کربلا بزرگ شدند  بی تو دل های ما بهار نداشت مثل یک شاخه ای که بار نداشت
چیزی به جز نامت برای ما سند نیست جز حرف عاشق هیچ چیزی مستند نیست این خانه لو رفته ست در جمع گدایان اینجا کسى که دست خالى می رود نیست بیچاره ای دیدم نشسته در مسیرت بیچاره جز اینجا که جایی را بلد نیست گیرم بخواهم بشمرم فضل على را اندازه ی فضل و کراماتش عدد نیست وقتى شنیدم مادر شیر است نامش فهمیدم اصلا فاطمه ، بنت اسد نیست به وصف ذاتش آیه اى نزدیک تر از این آیه هاى قل هو الله احد نیست این قلب من میل نجف دارد دوباره راهی برای این دلی که می طپد نیست ؟ ما تجربه کردیم چندین بار ، دیدیم پشت در این خانه هم انگار بد نیست این آبروداری که ماها می شناسیم هر چه بلد هست آبروریزی بلد نیست ...
هرکسی خواسته باشد به خدایی برسد باید از کشتی تو راهنمایی برسد نه فقط فطرس پر سوخته ی تو حتی بی تو جبریل محال است به جایی برسد سر به زیر قدم توست بها میگیرد پس چه بهتر سر ما نیز به پایت برسد نیستم عاشق اگر منت درمان بکشم به روی چشم اگر از تو بلایی برسد وقت تو وقت شریفی است ولی بین مسیر منتظر می شوی اینقدر گدایی برسد بعد از این وقت کمي پشت در خانه مرو بگذار این دل ما هم به نوایی برسد ما هنوزم که هنوز است سر راه تواییم تا ببینیم که از تو چه عطایی برسد طلب مزد نداریم همین ما را بس اگر از مادر تو چند دعایی برسد رحمت واسعه ات کیسه ی ما را پر کرد این چه لطفی است به هر بی سر و پایی برسد گریه کن های تو همسایه ی زهرا س هستند بگذارید فقط روز جزایی برسد یا حسین ع است و یا ذکر شریف زینب س اگر از ما به صف حشر صدایی برسد به پریشانی گیسوت قسم نزدیک است که به ما هم خبر کرببلایی برسد
درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده زهرا گریه روزها ناله و شب ها گریه آب می خورد، ولی با گریه گریه بر آب وضویش می ریخت خون دل بر سر و رویش می ریخت گریه بر شاه شهیدان خوب است گریه بر کشته ی عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است خواسته هر سحرش گریه کند در فراق پدرش گریه کند گریه بر ناله آن مادرها گریه بر گریه آن دخترها گریه بر غارت انگشترها گریه بر سوختن معجرها رنگ مهتاب، زمینش می زد دیدن آب، زمینش می زد گریه بر ناقه نشسته سخت است گریه با پیکر خسته سخت است گریه با بال شکسته سخت است گریه با گردن بسته سخت است "گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد" آن که را هست پیاده نکشید تشنه را بر لب باده نکشید طفل را این همه ساده نکشید ذبح را آب نداده نکشید هیچ کس آب به گودال نبرد پدرم ذبح شد و آب نخورد آمد و دید تنی افتاده کشته بی کفنی افتاده شه بی پیرهنی افتاده پاره پاره بدنی افتاده همه پروانه و شمعش کردند بوریا آمد و جمعش کردند آمد و دید کنارش پر نیست بدن افتاده ولیکن، سر نیست چند انگشت، و انگشتر نیست این حسین است ولی دیگر نیست بس که با نیزه قلیلش کردند ذبح کردند قتیلش کردند
...ای مناجات ای نسیم دعا راه نزدیک ما به سمت خدا ای که دریا کنار تو قطره قطره با التفات تو دریا نذر سجادۀ شبانۀ توست چارمین رکعت نوافل ما ای امام علیّ دوم من ای امام چهارم دنیا مرد شب زنده‌دار سجاده مرد محراب، التماس دعا از تو بوی نماز می‌آید بوی راز و نیاز می‌آید مادر تو نگین حجب و حیاست شرف الشمس سیدالشهداست مایۀ آبروی ایران است افتخار همیشه‌ام به شماست از تو و مادر تو این دل ما عاشق خانوادۀ زهراست یک سفر پیش ما نمی‌آیی؟ وطن مادری تو این جاست تو عجم زاده‌ای، تو فامیلی پس حرم‌سازی‌ات به گردن ماست تو در این سرزمین گل کاری به خدا حق آب و گل داری آفتابی که حق کشیده تویی جلوه‌ای که کسی ندیده تویی با ظرافت، خدای عزّوجل بی نظیری که آفریده تویی آنکه با کفّۀ تولایش پای میزانمان کشیده تویی شب اسیر هزار رکعت تو به خدایم قسم پدیده تویی نخل‌های بلند نخلستان بارش رحمتی که دیده تویی با دعای غلام تو دارد آسمان مدینه می‌بارد بی تو سجاده‌ای اگر هم بود فرش رسوایی دو عالم بود بی تو یا حرفی از بهشت نبود یا اگر بود هم جهنم بود خطبه‌های گلوی زخمی تو انعکاس غروب ماتم بود تو اگر خطبه‌ای نمی‌خواندی خانه‌هامان بدون پرچم بود تو اگر روضه ای نمی‌خواندی سال ما سال بی محرّم بود از تو داریم فصل ماتم را ده شب گریۀ محرم را احترام تو را سلام نبود حق تو کوچه‌های شام نبود حق آیینه‌ها شکستن نیست گیرم این آینه امام نبود هیچ جایی برای حال شما بدتر از مجلس حرام نبود گریه کردی، صدا زدی «ای کاش هیچ سنگی به روی بام نبود کاش مادر مرا نمی‌زایید من امامم، خرابه جام نبود» حرف ویرانه در میان آمد دختر شاه، یادمان آمد
درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده زهرا گریه روزها ناله و شب ها گریه آب می خورد، ولی با گریه گریه بر آب وضویش می ریخت خون دل بر سر و رویش می ریخت گریه بر شاه شهیدان خوب است گریه بر کشته ی عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است خواسته هر سحرش گریه کند در فراق پدرش گریه کند گریه بر ناله آن مادرها گریه بر گریه آن دخترها گریه بر غارت انگشترها گریه بر سوختن معجرها رنگ مهتاب، زمینش می زد دیدن آب، زمینش می زد گریه بر ناقه نشسته سخت است گریه با پیکر خسته سخت است گریه با بال شکسته سخت است گریه با گردن بسته سخت است "گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد" آن که را هست پیاده نکشید تشنه را بر لب باده نکشید طفل را این همه ساده نکشید ذبح را آب نداده نکشید هیچ کس آب به گودال نبرد پدرم ذبح شد و آب نخورد آمد و دید تنی افتاده کشته بی کفنی افتاده شه بی پیرهنی افتاده پاره پاره بدنی افتاده همه پروانه و شمعش کردند بوریا آمد و جمعش کردند آمد و دید کنارش پر نیست بدن افتاده ولیکن، سر نیست چند انگشت، و انگشتر نیست این حسین است ولی دیگر نیست بس که با نیزه قلیلش کردند ذبح کردند قتیلش کردند
...ای مناجات ای نسیم دعا راه نزدیک ما به سمت خدا ای که دریا کنار تو قطره قطره با التفات تو دریا نذر سجادۀ شبانۀ توست چارمین رکعت نوافل ما ای امام علیّ دوم من ای امام چهارم دنیا مرد شب زنده‌دار سجاده مرد محراب، التماس دعا از تو بوی نماز می‌آید بوی راز و نیاز می‌آید مادر تو نگین حجب و حیاست شرف الشمس سیدالشهداست مایۀ آبروی ایران است افتخار همیشه‌ام به شماست از تو و مادر تو این دل ما عاشق خانوادۀ زهراست یک سفر پیش ما نمی‌آیی؟ وطن مادری تو این جاست تو عجم زاده‌ای، تو فامیلی پس حرم‌سازی‌ات به گردن ماست تو در این سرزمین گل کاری به خدا حق آب و گل داری آفتابی که حق کشیده تویی جلوه‌ای که کسی ندیده تویی با ظرافت، خدای عزّوجل بی نظیری که آفریده تویی آنکه با کفّۀ تولایش پای میزانمان کشیده تویی شب اسیر هزار رکعت تو به خدایم قسم پدیده تویی نخل‌های بلند نخلستان بارش رحمتی که دیده تویی با دعای غلام تو دارد آسمان مدینه می‌بارد بی تو سجاده‌ای اگر هم بود فرش رسوایی دو عالم بود بی تو یا حرفی از بهشت نبود یا اگر بود هم جهنم بود خطبه‌های گلوی زخمی تو انعکاس غروب ماتم بود تو اگر خطبه‌ای نمی‌خواندی خانه‌هامان بدون پرچم بود تو اگر روضه ای نمی‌خواندی سال ما سال بی محرّم بود از تو داریم فصل ماتم را ده شب گریۀ محرم را احترام تو را سلام نبود حق تو کوچه‌های شام نبود حق آیینه‌ها شکستن نیست گیرم این آینه امام نبود هیچ جایی برای حال شما بدتر از مجلس حرام نبود گریه کردی، صدا زدی «ای کاش هیچ سنگی به روی بام نبود کاش مادر مرا نمی‌زایید من امامم، خرابه جام نبود» حرف ویرانه در میان آمد دختر شاه، یادمان آمد
ما از تو به جز کرم ندیدیم جز سفره‌ی محترم ندیدم روزی که بقیعمان کشاندی گشتیم ولی حرم ندیدیم
شکر خدا اینجا کریمان سلطنت دارند دنیا به ایران نازد و ایران به سلطانش
یگانه بانوی قم! کوکب امام رضا فدای گریه‌ات ای زینب امام رضا چگونه عرض کنم تسلیت به محضر تو شهید شد وسط حجره‌ای برادر تو آهای فاطمه‌ی قم! سرت سلامت باد برادرت وسط کوچه‌ها زمین افتاد میان حجره نشسته تو را صدا بزند هزار شکر ندیدی که دست و پا بزند نشد که سایه به آن سایه‌ی سرت بدهی نبودی آب به دست برادرت بدهی نبودی آه که پایین پاش گریه کنی میان حجره بیایی براش گریه کنی چقدر عرض ادب خیل مرد و زن کردند قسم به تو که عزیز تو را کفن کردند :: امان ز خواهر سلطان کربلا، زینب رسید پیش سلیمان کربلا، زینب رسید و دید که انگشتر برادر نیست به غیر شمر کسی بر سر برادر نیست نشد که سایه بر آن سایه‌ی سرش بدهد نشد که آب به دست برادرش بدهد برادری که شده عالمی پریشانش کنار دیده‌ی خواهر شکست دندانش چقدر عرض جسارت بر آن بدن کردند عزیز فاطمه را نعل‌ها کفن کردند