eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
804 دنبال‌کننده
27 عکس
4 ویدیو
71 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بی مهر علی این ، دل در دام نمی آید جز وِردِ علی ما را ، در کام نمی آید شد حُبّ علی ما را از روز ازل روزی ساقی به سوی مستان بی جام نمی آید آدم که شده مسجود حق را به علی بشناخت وَر نَه ز هبوطش این اکرام نمی آید نوح از کرَم مولا شد ناجیِ قوم خویش وَرنَه نظرِ لطفی مادام نمی آید آتش که گلستان شد بر حضرت ابراهیم دانست که بی مولا فرجام نمی آید عیسی دمِ گرم خود از ذکر علی دارد وَر نَه به دعای او الزام نمی آید موسی دل دریا را بشکافت به نام او ورنه مددی در آن هنگام نمی آید همراهِ پیمبرها مخفی است علی، اما همراه نبی جز با اندام نمی آید در فلسفه ی بعثت سِرّیست نهان حق را بی حبِّ علی دینِ اسلام نمی آید اسلامِ پیمبر جز ابلاغِ ولایت نیست جز امر علی امری اعلام نمی آید رمزیست در این نکته رازیست در این جمله جز سِرّ علی در گوش پیغام نمی آید در قلب محمد حق تمثالِ علی بنهاد زین رو به لبش غیر از این نام نمی آید فرمود: سخن با تو با صوت علی گویم چون جانِ تو جز با او آرام نمی آید آیاتِ خداوندی با لحنِ علی زیباست بی صوت علی این کار انجام نمی آید هر سوره امینِ وحی با ذکر علی آورد جبریل که بی اِذنش اعزام نمی آید چون ختم رسل هر بار تا غار حرا می رفت می دید که جز مولا همگام نمی آید هر جا که رود احمد آن جاست علی قبله از هیچ مصلّایی ناکام نمی آید بی یادِ علی هرگز قرآن نشده نازل در ذهنِ نبی هرگز اوهام نمی آید در منطقِ پیغمبر شک نیست علی مولاست در گفتنِ این مطلب ابهام نمی آید این هست نبی الله او هست ولی الله بی همرهیِ مولا یک گام نمی آید از یک شجرند این دو یک ریشه و یک ساقه دین بی شجرِ طوبی تا بام نمی آید این دین نبوی، اما ذاتی علوی دارد بی ذات کسی در هیچ اِفهام نمی آید او کاشفِ کرب است و از یار زُداید غم تا هست علی او را آلام نمی آید این قصرِ مَشید است وآن بِئرِ مُعَطَّل شد بی عدل که اجرای احکام نمی آید او تیغ دو دم دارد در پنجه علَم دارد دین جز به علی تا این ایام نمی آید شد جانِ نبی حیدر جانانِ نبی حیدر جز او شبِ جانبازی در دام نمی آید بس دور و برِ احمد او شد سپرِ احمد فرمود تو را غیر از زهرام نمی آید زهرا سپرِ او شد دفعِ خطرِ او شد فرمود که یاری بر مولام نمی آید بانو چه تلافی کرد در کوچه طوافی کرد می گفت دگر وقتِ اقدام نمی آید بهتر که بمیرم در مظلومیَت ای حیدر جز این به تلافی از بابام نمی آيد از سینه و از پهلو خون ریخت و می فرمود: هرگز به برِ ظالم آرام نمی آید با خویش مگو از چه آقام نمی آید تا کس نکند سعیی اَنعام نمی آید هر قافله در هر راه گردید اگر آگاه  در گوشِ دل از دشمن پیغام نمی آید ما امتِ زهراییم ما شیعه ی مولاییم دشمن نکند تهدید کس رام نمی آید ایران ز دو صد تحریم هیهات شود تسلیم آن روز نخواهد دید آن شام نمی آید دستِ طمعِ دشمن کن قطع از این کشور خیر و برکت از این برجام نمی آید دستِ طمعِ مفسد کن قطع ز بیت المال ای شیخ تو را خیر از اقوام نمی آید مسئول قضا باید بر دار کِشد فاسد فریادِ عدالت بی اعدام نمی آید یاریِ علی باید تا منتقمَش آید تا شیعه مهیا نیست صَمصام نمی آید ما یار علی هستیم غمخوار علی هستیم کس در دو جهان چون ما خوشنام نمی آید
خورشید حق طلوع کرده تاریکی برنمیگرده روح حق بر زمین آقای مسلمین یااحمد یارسول الله صلو علیک یا نبی صلو علیک یاعلی صلو علیک یا اباالزهرا 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 ⚡️یااحمد یارسول الله ⚡️ دنیا شد زیر وامشب گل کرده اسم توبرلب ماه دل آرا نبی شاخه طوبی علی یااحمد یارسول الله صلو علیک یانبی صلو علیک یا علی صلو علیک یا اباالزهرا ⚡️یااحمد یارسول الله ⚡️ 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 همراه وجان پیغمبر مولای مؤمنین حیدر مقصود بعثتی بنیان عصمتی یاحیدر یا ولی الله صلو علیک یا نبی صلو علیک یاعلی صلو علیک یا اباالزهرا ⚡️یااحمد یارسول یاحیدر یا ولی الله⚡️ 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 شکر حق بانبی هستم شکر حق باعلی هستم همراه وجان پیغمبر مولای مؤمنین حیدر مادرمن فاطمه سرور من فاطمه صلوعلیک عصمت الکبری صلو علیک یا نبی صلو علیک یاعلی صلوعلیک یااباالزهرا ⚡️یااحمد یارسول الله ⚡️ 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
ساقیِ معراج... تيغ ابرويت غزل را در خطر انداخته پیشِ پايت از تغزل بسكه سر انداخته مرد اين ميدانِ جنگِ نابرابر نيستم تيرِ مژگانت ز دستِ دل سپر انداخته بنده ای؟ پروردگاری؟ این شکوهِ لایزال شاعرانت را به اما و اگر انداخته! نامی از ميخانه ها نگذاشت باقی نام تو باده را چشم خمارت از اثر انداخته ساقیِ معراج، عرش گنبد خضرایی ات جبرئيل مست را از بال و پر انداخته کار ديگر از ترنج و دست هم، يوسف گذشت تيغ، سرها را به اظهارنظر انداخته سود بازار نمک انگار چيز ديگری ست! خنده ات رونق ز بازار شكر انداخته عاشق و معشوق ها ازهجر رويت سوختند عشق تان آتش به جانِ خشک و تر انداخته این تنورِ داغ مدح چشمهایت؛ مهربان نان خوبی دامنِ اهل هنر انداخته مهربانیِ نگاهت، ای صبورِ سربه زير دولت شمشير را از زور و زر انداخته تا سبكباریِ دل، چوبِ حراجت را بزن چين زلفت در سرم شوقِ سفر انداخته آمدم بر آستانت در زنم، يادم نبود! ميخ سرخی كوثرت را پشت در انداخت...
از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید یا نخستین حرف قرآن کریم آمد پدید✨ صوت اقرأ بسم ربک مى‌رسد بر گوش جان یا که از کوه حرا خلق عظیم آمد پدید✨
🌷 برخیز شتربانا بربند کجاوه کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه وز طول سفر حسرت من گشت علاوه بگذر به شتاب اندر، از رود سماوه در دیده من بنگر دریاچه ساوه وز سینه‌ام آتشکدهٔ پارس نمودار از رود سماوه ز ره نجد و یمامه بشتاب و گذر کن سوی ارض تهامه بردار پس آن گه گهرافشان سر خامه این واقعه را زود نما نقش بنامه در ملک عجم بفرست با پرّ حمامه تا جمله ز سر گیرند دستار و عمامه جوشند چو بلبل به چمن کبک به کهسار با ابرهه گو خیر به تعجیل نیاید کاری که تو می‌خواهی از فیل نیاید رو تا به سرت جیش ابابیل نیاید بر فرق تو و قوم تو سجیل نیاید تا دشمن تو مهبط جبریل نیاید تأکید تو در مورد تضلیل نیاید تا صاحب خانه نرساند به تو آزار زنهار بترس از غضب صاحب خانه بسپار به زودی شتر سبط کنانه برگرد از این راه و مجو عذر و بهانه بنویس به نجاشی اوضاع شبانه آگاه کنش از بد اطوار زمانه وز طیر ابابیل یکی بر به نشانه کآنجا شودش صدق کلام تو پدیدار از شق سطیح این سخنان پرس زمانی تا بر تو بیان سازند اسرار نهانی گر خواب انوشروان تعبیر ندانی از کنگرهٔ کاخش تفسیر توانی بر عبد مسیح این سخنان گر برسانی آرد به مداین درت از شام نشانی بر آیت میلاد نبی سید مختار فخر دو جهان خواجهٔ فرخ رخ اسعد مولای زمان مهتر صاحبدل امجد آن سید مسعود و خداوند مؤید پیغمبر محمود ابوالقاسم احمد وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد این بس که خدا گوید ماکان محمد بر منزلت و قدرش یزدان کند اقرار اندر کف او باشد از غیب مفاتیح و اندر رخ او تابد از نور مصابیح خاک کف پایش بفلک دارد ترجیح نوش لب لعلش بروان سازد تفریح قدرش ملک العرش بما ساخته تصریح وین معجزه‌اش بس‌که همی خواند تسبیح سنگی که ببوسد کف آن دست گهربار تا کاخ صمد ساختی ایوان صنم را پرداختی از هر چه بجز دوست حرم را برداشتی از روی زمین رسم ستم را سهم تو دریده دل دیوان دژم را کرده تهی از اهرمنان کشور جم را تایید تو بنشانده شهنشاه عجم را بر تخت چو بر چرخ برین ماه ده و چار
. تو را عزیزْ پیمبر، ز دل سلام محمد! امیر قافله ی حق! اباالامام محمد! خدا چنان که تو هستی، تو را همیشه سرآمد! به غیر نامِ محمد دهد چه نام محمد؟! گل محمدی ام! من که مستم از گل رویت چه حاجت است که مِنّت کشم ز جام محمد! قسم به آیه شق القمر ز رؤیتت ای نور! قمر نوشت به قلبش :مه تمام، محمد» حدیث خُلق بلندت، کشد مرا به کمندت تو شهره ای به تبسم ز خاص و عام محمد بیان فضل تو عمر هزار نوح طلب داشت خلاصه شد همه مدحت به یک کلام: محمد امیرحسین کمالزارع
از بعثت تو هر دلِ آلوده صفا یافت وز رحمتِ تو هر دلِ بشکسته دوا یافت با یک نَفَسِ قدسیِ تو.. آیتِ ایمان جانهای جراحت زده هم باز شفا یافت هرگز نخورد آب زمینی که بلند است این خاک ز الطافِ شما قربِ سما یافت جبریل ِ امین در پی یک فرصت و می گشت با امر خدا نور تو در غار حرا یافت اقرأ..تو بخوان نامِ خداوندِ کریمت از ذکرِ خدایی ِ تو قلبم چه جلا یافت اقرأ..تو بخوان آیه ی توحیدی قرآن از دُرِ کلامت چقَدَر سینه نوا یافت ای تاجِ سرِ ختمِ رسولانِ الهی با دین تو انسانِ ستمدیده رها یافت دستور خدا بود به تکمیلِ رسالت حیدر به وَصایت..لقبِ شیر خدا یافت بی شاهِ ولا ..آینه تکمیل نمی شد «اسلامِ محمّد» ز علی حسّ بقا یافت صدشکر که‌در خطِّ امیر الامراییم شیعه همه جا با نفست ارج و بها یافت محسن راحت حق
خرمن غصه ها شرار گرفت سوز را حملهء بهار گرفت سینهء سبزه ها قرار گرفت بلبل از پای غنچه خوار گرفت شجر وحی برگ و بار گرفت همهء سنگها قمر شده اند زیر پایش تمام زر شده اند باد و باران رفیق تر شده اند بی پسرهایمان پدر شده اند تا توسل به زلف یار گرفت در سماوات بوی گل پیچید غنچه ای باز شد نسیم وزید شک ندارم که باغبان خندید او که خندید آسمان خندید آسمان عطر نوبهار گرفت حق بنا داشت سینه خلق کند بهر خلقت زمینه خلق کند بعد از آن هم مدینه خلق کند تا که یک بی قرینه خلق کند قدرتش را خدا به کار گرفت غمزهء دل فریب میگیرد چشم مستش حبیب میگیرید عطر و بویش عجیب میگیرد از خدا نصفه سیب میگیرد دخترش از خدا انار گرفت جانشین خداست روی زمین دخترانش تمام پرده نشین ثقلینش جواز خُلد برین حب اولاد اوست حصن حصین دور شیعه نبی حصار گرفت ما که نه هود و نوح و یحییٰ هم یوسف و سام و شیث و موسی هم همه هستند مخلصش باهم شک ندارم دم مسیحا هم از نفس هاش حکم کار گرفت احمد و خاتم و رسول امین مصطفی و مُزَمِّل و یاسین سیدالکائنات و هادی دین اُمّی و أبطحی و شمس مبین چقدر نام مستعار گرفت مصطفی کیست؟ گوهر نایاب مصطفی کیست؟ بهترین ارباب مصطفی کیست؟ شوکت محراب در اُحُد قند در دلش شد آب تا علی(ع) تیغ ذوالفقار گرفت مصطفی کیست؟ حق پرست خدا مصطفی کیست؟ مستِ مست خدا بهترین است.. ناز شصت خدا عید مبعث که شد ز دست خدا بیرقش را طلایه دار گرفت شب معراج مست صهبا رفت ذکر حیدر شنید هر جا رفت در غدیر از دلش محن ها رفت و یدالله تا که بالا رفت دین جاوید اعتبار گرفت عماد بهرامی
قلم به دست گرفتم دوباره بنویسم نهاد عشق شدم تا گزاره بنویسم حروف شمسی خود با ستاره بنویسم توان گرفته‌ام از یک عصاره بنویسم عصاره‌ای که رسید و زمین به آب رسید عصاره‌ای که چکید و شراب ناب رسید  در آن زمان که بشر محو بت‌پرستی بود تمام فرصتشان صرف عیش و مستی بود بقای نسل به‌تدریج رو به پستی بود بنای بتکده‌ها حُکم چیره‌دستی بود تمام نور رسید و جهان چراغان شد رسید و یک‌شبه یک طایفه مسلمان شد به‌گوش باش خداوندگار گمراهی رسیده‌است سحر در پسِ شبِ واهی وزیده است نسیم خوش سحرگاهی به سوی چاه عدم تا ابد بشو راهی خبر رسیده که موسی به نیل آمده است خبر رسیده دوباره خلیل آمده است خدا به خلقت زیبای خود نمک پاشید به خلق جاذبۀ روی عشق می‌نازید خجالت از نَفَس سرد ماه می‌بارید به پشت ابر تکامل روانه شد خورشید خدا به چهرۀ او دین راستین می‌گفت به آفرینش خود، باز آفرین می‌گفت به سردی نَفَس آدمی حرارت داد زمین خشکِ هوس‌باز را طراوت داد به ذات گمشدۀ عاشقی کرامت داد به مادّیّت این خاک، معنویّت داد برای کسب شرابش زمین سبو می‌شد جهان به یُمن قدم‌هاش، زیر و رو می‌شد دو قطره اشک محمد، دوسال باران بود رسول می‌شود از بس به فکر انسان بود شکست خوردۀ این روزگار، شیطان بود و جبرئیل زِ عرش خدا رجزخوان بود: دوباره بر همه حجت، تمام خواهد شد چرا که حضرت احمد، امام خواهد شد حمید رمی
ابتدای خلقت ما از علیست نیز اصل طینت ما از علیست ما ز کَرَّمنا کرم دریافتیم در حقیقت عزت ما از علیست از محمد بعثت اسلام شد آری آری بعثت ما از علیست صنعت دست علی هستیم ما هستی ما، صُنعتِ ما از علیست ربّ ما، ربّ جلی ربّ علیست لاجرم تربیّت ما از علیست سوره اخلاص خود باشد گواه کُنه ذات فطرت ما از علیست معنی ارکان کل شییء چیست رکنِ رُکنِ مکنت ما از علیست ما که از لطف قدیم احسان شدیم نسل، نسل قدمتِ ما از علیست کار ما از روز اول عاشقی شک مکن این عصمت ما از علیست چیست هبنی لاِبتداء نعمتک بخشش هر نعمت ما از علیست "از علی آموز اخلاص عمل" بر فقیران خدمت ما از علیست بر جمال ما نوشته یا علی صورت ما سیرت ما از علیست از ازل تاحشر یک حرف است و بس هر چه پرسی علت ما از علیست بی علی توحید هم معنا نداشت با خدا هم وحدت ما از علیست از نبوت تا ولایت بی گمان خطّ و ربط بیعت ما از علیست فرصت حیدر شناسی مبعث است عید مبعث، فرصت ما از علیست آیه آیه آنچه از احمد رسید گفت یا حق آیت ما از علیست بسم ربّک گفت بر احمد، علی گفت یا رب صحبت ما از علیست فطره الله التی در جان ماست با خدا سنخیت ما از علیست چارده معصوم یعنی مرتضی خاندان عترت ما از علیست هم اصول و هم فروع دین ما هم جنان و جنت ما از علیست در عبادت خشیت ما از علیست در شهادت حاجت ما از علیست معنی یعلوا و لا یعلی علیه در حقیقت هیبت ما از علیست جز تولا و تبرا نیست دین با همین دو،رفعت ما از علیست خصم ما مرعوب اگر از ما شود در دل او سطوت ما از علیست برقی از تیغ علی شمشیر ماست اقتدار و قوت ما از علیست رهبر آنجا یک حدیث ناب گفت گفت کسب قدرت ما از علیست مرد رزم روز تحریمیم ما روز غربت، نصرت ما از علیست دولتی خواهد کریمه، این دیار اعتبار دولت ما از علیست همنشین دشمنان کی میشویم ملت ما، حکمت ما از علیست بعدِ تهدیدش مقاومتر شدیم همت ما نیت ما از علیست حق مولا را ادا خواهیم کرد در ولایت طاعت ما از علیست یادگاری از امام است این نظام پرچم ما رایت ما از علیست یار هر مظلوم و محرومیم ما این خدایی سنت ما از علیست قلب ما جای علی مرتضی ست خوی ما و محنت ما از علیست کربلا را از علی داریم ما روضه ها و هیئت ما از علیست از شب معراج پیغمبر چه گفت گفت با حق، صحبت ما از علیست نوکر زهرای اطهر گر شدیم این لباس خلقت ما از علیست با حسین و با حسن خو کرده ایم حب آل عصمت ما از علیست گر غلامان ابالفضلیم ما اینهمه شخصیت ما از علیست با رضا دلهای ما دارند انس میزبان رافت ما از علیست حجه بن العسگری را عاشقیم رؤیت آن طلعت ما از علیست ذکر یا مهديست بر لبهاي ما انتظار دولت ما از علیست محمود ژولیده
بسم الله الرحمن الرحیم نبود جواب مسئله‌ی ما بجز "نبود"، نبود که هم‌طراز تو درعرصه‌ی وجود نبود به احترام تو بت‌ها به خاک افتادند وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود لب ملائکه مشغول ذکر نام تو شد چرا که بهتر از این در جهان سرود نبود دلیل رو به تو آوردن همه این است که جز تو هیچ‌کسی آنچه می‌نمود نبود به هرکجا که وزید عطر ناب تو جایی برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود تمام عمر تو خرج هدایت ما شد تجارتی که برای زیان و سود نبود کنار تو پر جبریل سوخت، ثابت شد که شان و منزلت او در این حدود نبود حرا گواهی این که کسی به خلوت تو به جز خدا و علی لایق ورود نبود