#امام_هادی_شهادت
به روى خاک غربت سر نهادم یا رسول الله
ز دست دشمنان از پا فتادم یا رسول الله
ز آه آتشین و آب چشم و نالۀ جانسوز
بساط ظلم را بر باد دادم یا رسول الله
به زندان از غم موسى ابن جعفر جدّ مظلومم
برآمد آه سوزان از نهادم یا رسول الله
على را نور عینم من، گل باغ حسینم من
ببین فرزند دلبند جوادم یا رسول الله
فراز قلّه ی کوهى مرا برد از پى تهدید
همان کو داشت اندر دل عنادم یا رسول الله
ز سوز زهر خصم دون شدم مسموم در غربت
ز کف جان در ره جانانه دادم یا رسول الله
نگردد محو در تاریخ، شعر «حافظى» هرگز
چو با سوز درونش کرده یادم یا رسول الله
#محسن_حافظی
#امام_هادی_شهادت
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید
جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید
ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام
زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید
در احتضارم و بدنم درد می كند
این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید
وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است
جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید
عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید
جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد
دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید
این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید
نام علی و فاطمه جاوید مانده است
دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید
ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم
دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید
دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید
از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت
شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید
افطار كردم و جگرم پاره پاره شد
جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید
در آخرین نفس، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم كشید
طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد
ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید
بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید
من وارث بلای خرابه نشینی ام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید
ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم
گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید
بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند
ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید
#محمود_ژولیده
#امام_هادی_شهادت
غریبِ شهر کجا ظلمِ بیحساب کجا
بزرگزاده کجا خانهای خراب کجا
مدینه غرق بلا سامرا اسیر جفا
ببین که بیکسیات از کجاست تا بهکجا
تو زهر خوردی و راحت شدی از آنهمه زجر
شرارِ زهر کجا آنهمه عذاب کجا
تو را به سامره آورد دست و پا بزنی
کجاست دردِ تو و دادِ بی جواب کجا؟
اسیر سامره توهین تعارفت کردند
کسی نگفت حیا کن از آن جناب....کجا
رواست جان بدهم من بعد این روضه
امام شیعه کجا مجلس شراب کجا
تنت کفن شد و شد روضه که تن تو کجا
تنی رها شده در زیر آفتاب کجا
گریز گریه شده ازدحام تشییعت
لبان تشنه کجا یک دو جرعه آب کجا
سرِ حسن به سلامت ،کنار تو میگفت:
که من کجا و یتیم پُر اضطراب کجا
تبِ سهساله و خار و خس و نفَس تنگی
گلوی دختر و بیتابیِ طناب کجا
به روی ناقه نشسته است مادری اما
صدای حرمله و گریهی رُباب کجا
به گریه گفت به زینب دوباره اصغر نیست
که نیزدار کجا رفته با شتاب کجا...
#حسن_لطفی
#امام_هادی_شهادت
تو آن نوری که فَهمی ابتدا و انتهایت را
نمیفهمد، چنانکه هیچ کس ذاتِ خدایت را
گِل ما موم شد در دستهایت لحظهی خِلقت
همان دَم که عطا کردند خاکِ سامرایت را
چراغِ راه میخواهم، سری از سجدهات بردار
قیامی کن ببینم روی مصباحُالهُدایت را
صراطَالمستقیم از دور نورِ سایهات را دید
میان نقشهاش انداخت نقشِ ردّ پایت را
تویی که میشنیدی از سکوتِ سنگ، آهش را
کسی نشنید کوهِ بغضْ بر دوشِ صدایت را
تو را بُردند از غربت به غربت، این چه تبعیدیست؟
عوض کردند شکلِ ظاهرِ ماتمسرایت را
به زَعم دشمنان، درّندگان هم دشمنت بودند
قفس دیدی، در آغوشت کشیدی دوستهایت را
گواهی میدهد چشمانِ خیسِ آیهی تطهیر
به بزم روضههای شام، وا کردند پایت را
از این غربت سفر کردی به عرش چادری خاکی
همان چادر که برپا کرد در جنّت عزایت را
به اجدادِ غریبت اقتدا کن، "فَابکِ لِلمَظلوم"
بخوان با مادرِ خود روضههای کربلایت را
#رضا_قاسمی
#امام_هادی_شهادت
#امام_زمان #رباعی
از سامره دوریم ولی نالانیم
دلگیر و شکسته بال وسرگردانیم
دستی برسان بر سر ما ،بر ما که
در بزم عزای جدّتان مهمانیم
#مجتبی_صمدی_شهاب
#امام_هادی_علیه_السلام
#امام_هادی_شهادت
ما غلام و شاهمان هادی سلام الله علیه
دلبر دلخواهمان هادی سلام الله علیه
در شب غم ماهمان هادی سلام الله علیه
شد چراغ راهمان هادی سلام الله علیه
تا ابد ممنون الطاف خدا هستیم ما
بنده ی ابن الرضای سامرا هستیم ما
صاحب این روضه من را اهل ایمان کرده است
آتش عشقش جهانم را گلستان کرده است
اعتقادم را غدیریه * دو چندان کرده است
جمع ما را جامعه خوانی مسلمان کرده است
در هجوم خشکسالی ، ابر باران می شویم
هر زمان که دسته جمعی ، جامعه خوان می شویم
باز در ماه رجب مهمان هادی گشته ایم
بی قرار از دوری ایوان هادی گشته ایم
همچو عرشی ها ، سیهپوشان هادی گشته ایم
با امام عسکری ، گریان هادی گشته ایم
آسمانی پر ستاره ، آسمان را خاک کرد
زد گریبان چاک و قلب آسمان را چاک کرد
باز هم روز دوشنبه ، مادری ها شعله ور
باز هم روز دوشنبه ، فاطمه، داغ پسر
باز هم روز دوشنبه ، تازه شد داغ جگر
عسکری گوید گهی مادر ، گهی گوید پدر
این حسن ها را دوشنبه ها ، فلک دلگیر کرد
این حسن ها را دوشنبه ها ، تحیر پیر کرد
سامرا ! کو مهربانی ، کو ادب ای وای وای
میهمان و دست بسته ، نیمه شب ، ای وای وای
باده و سلطان دین ، یا للعجب ای وای وای
زنده غم های صفر ، شد در رجب ، ای وای وای
گمرهان با حضرت هادی چه ها کردند آه
کعبه را با زور در بت خانه آوردند آه
باز هم با نام دین ، از دین تخلف می کنند
باز دنیا را پر از شرم و تاسف می کنند
دور از کنعان ، چه توهین ها به یوسف می کنند
بر ولی الله ِ ما ، باده تعارف می کنند
مِی تعارف کرد اما مِی به روی سر نریخت
هر چه شد دیگر در اینجا حرمت خواهر نریخت
* زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام
#محمدحسین_رحیمیان
#امام_هادی_شهادت
همراه با زیارت زیبای جامعه
در هر فراز نام تو را ذکر میکنم
یاإهدنا الصراط نمازمقربین
درهرنماز نام تورا ذکر میکنم
حتی مسیحیان به دمت معتقد شدند
وقتی مسیح نذرتو کردوشفا گرفت
دیشب مریض خانه ی ما باوساطتت
شد روبه راه،، تذکره ی کربلا گرفت
پیچیده سوزناله ی تو بین قرن ها
آهت اثر نمود وجهان پر شراره شد
باپاره پاره ی جگرت این غزل گریست
باخون دل نوشته شدوچارپاره شد
بالاسر تو ضامن آهو کشید آه
برجمع سوگوارتو آهو اضافه ش
ازروی درد ناله زدی وای مادرم
کم شد زسینه،، درد وبه پهلو اضافه شد
روز دوشنبه زهرومغیره یکی شده
باتازیانه برجگرت حمله ورشدند
روزدوشنبه داغ دلت باز تازه شد
یادآور مصیبت دیوارودر شدند
گرچه به روی سینه ی تو زهر پاگذاشت
دور وبر تو خولی وشمروسنان نبود
گرچه به تو تعارف جام شراب شد
دیگر خبر زطشت ولب وخیزران نبود
..
ازقتلگاه کرببلا سر در آورد
هرکس که کرد مرثیه خوانی قتل تو
یک تادوازده .....همه راشمر کشته است
آن ضربه ی دهم شده بانی قتل تو
#محسن_حنیفی
#امام_هادی_زمینه
باحال خسته ، دو دست بسته
پای برهنه ، تو کوچه بازار
نفس بریده ، آخه کی دیده؟
یکی ببینه ، اینهمه آزار؟
نیمه شب دوباره تو خونه ریختن
آقا رو تو کوچه
بی هوا کشیدن
حرمتش رو با ناسزا شکستن
بی عمامه بردن
اشکشو ندیدن
«یا فرج الله ، آجرک الله
ز سامرا این ، خبر آوردن»
برا اهانت ، بین گداها
خانِ صعالیک ، جدّتو بردن
وای من که قبرش رو خصم جانی
بین حجره کنده
جلوی نگاهِش
گریه میکنه در کنار قبرش
بی حیا میخنده
به اشک و به آهش
داره مصیبت ، تو شهر غربت
به کی بگه این ، همه عذابُ؟..
که پیش چشمِ ، مردم نامرد
تعارفش کرد ، جام شرابُ؟..
زیر لب میخونه به یاد عمه
روضه ی اسارت
روضه های شام و
روضه ی لب و چوب خیزران و
روضهی نگاهِ...
مجلس حرام و
#محمدعلی_انصاری
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_علی_النقی_الهادی_علیه_السلام
از این حرم نفسِ مستجاب را ببرید
هزار فیض، هزاران جواب را ببرید
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
دعای حضرت عالیجناب را ببرید
نگاه سامرهایِ امامِ ما کافی است
اگر به حشر بگویند عذاب را ببرید
قسم به نورِ جبینش که در حضورِ امام
نیاز نیست به غیر، آفتاب را ببرید
برای هر گرهی خود برای هر بنبست
هزار چارهی دور از حساب را ببرید
من آن خسم که به دستان سیل میگردم
به آن حرم منِ خانه خراب را ببرید
** **
میانِ کوچه امامم نفس نفس میزد
حیا کنید زِ دستش طناب را ببرید
امام و بزم حرام و چرا نمیگویند
که از مقابل آقا شراب را ببرید
حکیمه خواهر او دید دست و پا زدنش
کنار او پسری دل کباب را ببرید
صدا زدند برای تنِ مبارک او
گل و گلاب و کفنهای ناب را ببرید
میان کرببلا خواهری صدا میزد
که هلهله نکنید، اضطراب را ببرید
اگر به مرکب خود میدهید حرفی نیست
دو جرعه هم سوی گودال آب را ببرید
از آنطرف سرِ اصغر به نیزه میآید
از این طرف روی ناقه رُباب را ببرید
(حسن لطفی ۴۰۳/۱۰/۱۵)
مولا امام هادی
جانم شود فدایت
کرده دلم هوایت
تمام آرزومه
بیام به سامرایت
مولا امام هادی
فدای غربت تو
شکسته حرمت تو
برای شیعیانت
بهشته تربت تو
مولا امام هادی
فدای غصه هایت
آن سوز ناله هایت
یاد غم تو مولا
گریه کنم برایت
مولا امام هادی
هر دم زظلم و کینه
داده عدو عذابت
پای پیاده برده
به مجلس شرابت
مولا امام هادی
دشمن دین و قرآن
برده توان وتابت
زهر ستم زکینه
چون شمع کرده آبت
مولا امام هادی
سامره در عزایت
گردیده غرق ماتم
یاد غریبی تو
سوزد تمام عالم
مولا امام هادی
خون شد دل تو اما
جدا نشد سرتو
پیکر غرق در خون
ندیده خواهر تو
مولا امام هادی
مردم جنازه ات را
بر روی شانه بردند
راس حسین زهرا
بی ادبانه بردند
مولا امام هادی
جسم مطهر تو
گشته نهان زیر خاک
پیکر پور زهرا
بر روی خاک چاک چاک
مولا امام هادی
فرزند با صفایت
نبوده کنج ویران
به پیش او به لبهات
نخورده چوب خزران
مولا امام هادی
واویلا واویلا
خدا زهر جنایت
به جانم چو اثر کرد
دل پر غم من را
پر از سوز و شرر کرد
شده مرثیه من
به سوز دل و آوا
واویلا واویلا
ازین زهر خدایا
تمام بدنم سوخت
در این وادی غربت
همه جان و تنم سوخت
به دل آرزوی مرگ
به لب ذکر یا زهرا
واویلا واویلا
عطش بود وعطش بود
در آن لحظه اخر
شده زنده برایم
حدیث غم دلبر
لب خشک حسین و
علی اصغر و سقا
واویلا واویلا
سری بر روی نیزه
تنی در دل صحرا
فلک گشته سراسر
پر از نوحه زهرا
عزیز دل مادر
شدی بی کس تنها
واویلا واویلا