#مجلس_کوفه_زمینه
«دستامو بستن ، میبینی حال و ، روزم خرابه
مقصد زینب ، از کربلا تا ، بزم شرابه...»
ای وای حسینم
وا شده پای خواهرت به بزم باده
دور تا دور این حرم ، حرام زاده...
چشم تو روشن این که روبروم نشسته...
ابن زیاده...
زینب کجا ، اینجا کجا؟
وا غربتا ، وا غربتا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدم یه روزی ، سرت رو ، رو نی ، تنت رو در دشت
باور نداشتم ، ببینم امروز ، سرت رو در طشت
ای وای حسینم
به کی بگم این همه غصه و بلا رو
بسته به ریسمان آوردن اُسَرا رو....
الهی که ندیده باشی از توی طشت
لباس ما رو...
یا غیرت الله یا أخا
وا غربتا وا غربتا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«طاقت ندارم ببینم اینجور وضع سرت رو
میخواد که بیشتر بسوزونه قلب خواهرت رو»
ای وای حسینم
زاده مرجانه با چوب رو تخت نشسته
بمیره خواهرت که بی حیا و مسته...
نمیتونم حتی بگم چجور سرت رو...
با چی شکسته....
ای کشته از جور و جفا
وا غربتا وا غربتا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمدعلی_انصاری
#سیدحسین_احمدی
#امام_حسین_علیه_السلام
#تنور_خولی
چنان به پاست ازین غم میان دل ها شور
تو گوئیا که رسیده زمان نفخه ی صور
هزار بار شود خاک بر سرم که رهاست
تنت به خاک بیابان سرت به خاک تنور
#محمدعلی_انصاری
#شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه #حضرت_شریفه
منزل به منزل هم رکاب زینبینی
گرچـه اسیــری پادشـاه عالمیـنی
با دسـت خالی برنمیگردد گدایت
«أیَّتُهَا الشَّهِیدَةُ الرَّکْبِ الْحُسَیْنِی»
#محمدعلی_انصاری
#امام_سجاد_شهادت
یک دفعه در بین دعا زد زیر گریه
بغضش شکست و بی هوا زد زیر گریه
این بار اول نیست...در این چند ساله
هر بار در وقت غذا زد زیر گریه
پیشانیش خاکی که شد در بین سجده
با یاد خاک نینوا زد زیر گریه
دیروز در بازار هم روضه گرفتیم
قصاب هم همراه ما زد زیر گریه
در خواب طفل شیر خوارش را بغل کرد
آرام و خیلی بی صدا زد زیر گریه
هدیه برایش از یمن آورده بودند
اما نمیدانم چرا زد زیر گریه
با ناله ی «ویلی رقیه» سینه زن شد
طفل یتیم کوچه تا زد زیر گریه
یک زن کنار مَحرَمش از کوچه رد شد
با یاد ناموس خدا زد زیر گریه...
همسایه آمد خانه اش روضه بخواند...
با روضه ی های کربلا زد زیر گریه...
روضه رسید اینجا که روضه خوان صدا زد:
در بین خیمه...عمه ها...زد زیر گریه...
بر خواست از جا و سرش را زد به دیوار
سر را شکست آقای ما...زد زیر گریه...
#محمدعلی_انصاری
#محمدعلی_افضلی
#ورود_به_شام
پرده نشین خیمهها ، افتاده بین ازدحام
بر ناقههای بی جهاز ، زینب رسیده شهر شام
بعد از غمِ کرب و بلا ، وای از غمِ شام بلا
زنانِ پستِ بی حیا ، سنگ زدن از روی بام
خدا کنه سنگ به سرها نخوره
خدا کنه دوباره نشکنه جبین
محاسنی از خون سر نشه خضاب
نیوفته از رو نیزهها سری زمین
میرسد گریهی
زنان و کودکان
بازوی عقیله
بسته بر ریسمان
یاحسین...
نامحرمان بهرِ تماشای حرم صف میزنن
پای سرِ بر روی نی ، زنهای شام کف میزنن
شمره نگهبانِ حرم ، به لب رسید جانِ حرم
دور اسیرانِ حرم ، رقاصهها دف میزنن
حرامزادههای شامی ، صدقه
نان و غذا میدن به ناموس خدا
به شادیِ اسارتِ مخدرات...
شراب پخش میکنن تو کوچهها
میکِشَن با طناب
حرم رو بی هوا
زینبُ میزنن...
به بغض مرتضی
یاحسین...
خورده به جانِ مصطفی ، تیرِ غم و آزارِ شام
حسینا گریه کنید ، چقدر روضه داره شام
ای بر سرم خاک عزا ، شرمندهام یا مرتضی
فریاد وا مُحَمَّدا ، زینب رسید بازارِ شام
چه ازدحامی شده اطراف حرم
میان بازار قیامتی به پاست...
دختر کبرای علی کمک میخواد
أینَ کَفِیل زینب؟ عباس کجاست؟...
در دلِ عقیله
غصه کرده رسوب
راهِ یک ساعته
طِی شده تا غروب
یاحسین...
#محمدعلی_انصاری
#شام_دودمه
وارد شام بلا شد دخت ختم الانبیا
یا اباصالح بیا
روبروی محمل زینب سر خون خدا
یا اباصالح بیا
#محمدعلی_انصاری
#ورود_به_شام_زمینه
ای وای
دلِ من کبابه
پر از اضطرابه
کجایی علمدار؟...حرم در عذابه...
در این میهمانی
واسه میزبانی
تو دستا همه سنگ به جاى گلابه
رسیده عمهی سادات
پشت دروازهی ساعات
ار کربلا شمر آورده...
سر بریده رو سوغات
اى واى اى واى…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای
خدا...دادِ بیداد
از این غصه فریاد
بمیرم عقیله توی کوچه جان داد
الهی بسوزه...
رسیده عجوزه
سر غرق خون از روی نیزه افتاد
همه مستِ مِی و باده
همه پست و زنا زاده
راس مطهر ارباب...
زير دست و پا افتاده
اى واى اى واى…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای
بریدم بریدم
خمیدم خمیدم
نمیشه بگم چی تو بازار شنیدم
میدونی تو انظار
تو این جمع اشرار
با این چادر پاره من چی کشیدم؟...
زینب و اين همه آزار…
زينب و كوچه و بازار؟
دختر حیدر کجا و...
چشم نامحرم و اغیار؟
اى واى اى واى…
#محمدعلی_انصاری
#مجلس_یزید_زمینه
ای وای
با دستای بسته
با پاهای خسته
من ایستاده و شمر روی تخت نشسته
نگفتن امامی...
یزید حرامی
بدستش شراب و کنار تو مسته!...
پیش یه عده حرامی
به حرمت جسارت شد
وارد مجلس عقیله
با لباس اسارت شد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای
پر از غصه سینه
لب و چوبِ کینه
نزن بیمروت رقیه میبینه...
ببین دخترش رو
بده من سرش رو
نزن خیزرانُ که غش کرد سکینه
بی حیای مست ای نامرد
ای دل سنگ پست ای نامرد
از این لب چوبت رو بردار
خیزران شکست ای نامرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای
به دستم طنابه
سر از خون خضابه
ببین جای پوشیه دستام حجابه
اباالفضل برادر
کجایی که خواهر
جلو این همه بیحیا در عذابه...
خیلی من سختی کشیدم
هرجور بود اینجا رسیدم
اما با دیدن طشت و...
چوب خیزران بریدم...
#محمدعلی_انصاری
#امام_حسن_زمینه
ای وای
حسن نیمه جونه
حسین روضهخونه
بمیرم برات من بهارت خزونه
دلم پر ز درده...
با تو زهر چه کرده؟
کنار لب اطهرت لخته خونه...
از آهِ تو آذر ریخته
از نگاهت شرر ریخته
مقابل تو بین طشت...
لخته های جگر ریخته
ای وای
به دل غصه داری
هنوز بی قراری
پر از خونه چشمات مثه ابر میباری
محاسن سفیدی
چه داغی تو دیدی؟
شبا تا سحر یاد کوچه بیداری...
حرامی راه و بست ای وای
غرور تو شکست ای وای
دست سنگینش بالا رفت
مادر از پا نشست ای وای
ای وای
همه در فغانن...
داری میری و من
سرت رو گرفتم حسن جان به دامن
با لب های خونی
برا من میخونی:
تو گودال میشینه روی سینه دشمن...
گفتی که من تنها میشم
مُقَطّعُ الأعضا میشم
روی دامن مادر ، من...
مذبوحٍ مِن قَفا میشم
#محمدعلی_انصاری
#امام_حسن_زمینه
ای وای
حسن نیمه جونه
حسین روضهخونه
بمیرم برات من بهارت خزونه
دلم پر ز درده...
با تو زهر چه کرده؟
کنار لب اطهرت لخته خونه...
از آهِ تو آذر ریخته
از نگاهت شرر ریخته
مقابل تو بین طشت...
لخته های جگر ریخته
ای وای
به دل غصه داری
هنوز بی قراری
پر از خونه چشمات مثه ابر میباری
محاسن سفیدی
چه داغی تو دیدی؟
شبا تا سحر یاد کوچه بیداری...
حرامی راه و بست ای وای
غرور تو شکست ای وای
دست سنگینش بالا رفت
مادر از پا نشست ای وای
ای وای
همه در فغانن...
داری میری و من
سرت رو گرفتم حسن جان به دامن
با لب های خونی
برا من میخونی:
تو گودال میشینه روی سینه دشمن...
گفتی که من تنها میشم
مُقَطّعُ الأعضا میشم
روی دامن مادر ، من...
مذبوحٍ مِن قَفا میشم
#محمدعلی_انصاری
#امام_رضا_شور
یا غریب الغربا...
چیشده عبا بروی سرتون کشیدین آقا؟..
یا غریب الغربا...
بمیرم من که تو این سفر خوشی ندیدین آقا..
قاتلت شبیـــه دومی چـه نامـــرده
مثه مادرت آقا دلت پر از درده...
چرا از خدا طلب میکنی مرگت رو؟
مگه مأمون با دل شما چیکار کرده؟
دلت زاره
خدا میدونه که قلبت از این حرامی بیزاره...
دلت زاره
شب و روز تو سر کنی با طعنههاش چه دشواره...
یا غریب الغربا..
نبینم زهر جفا قلبِتونُ سوزونده آقا
یا غریب الغربا..
به تن نحیفتون دیگه رمق نمونده آقا
شبیه مــارگزیده بروی خاکا...
به خودت میپیچی از زهر جفا آقا
تا که خاکی شد عبای روی دوش تو ؛
زیر لب صدا زدی با گریه وا أُمّا...
زمین خوردی
یه لحظه روضهی مادرتو به خاطر آوردی...
زمین خوردی
با یاد کوچه و چادر خاکی شده پژمردی...
یا غریب الغربا...
روضههای آخرت مصیبت شیب الخضیبه...
یاغریب الغربا...
زیر لب روضه میخوندی با خودت حسین غریبه
مونده عریان توی گودال بدنت ای وای
لشگر کوفه و شام میزننت ای وای
جلو چشم خواهرت تو اون شلوغی ها
زیر سم مرکبا مونده تنت ای وای
تنت پامال
با نیزه مصحفت ورق ورق شد وسط گودال
تنت پامال
به پا شد سر غارت تنت تو قتلگه جنجال...
#محمدعلی_انصاری
#حضرت_رسول_زمینه
میرسه از اوج فلک نوای وامصیبتا
آجرک الله یا علی در غم ختم الانبیا
رفته از این جهان نبی
با تن مسموم علی...
خدا بهت صبر بده
اولَ مظلوم علی...
آجرک الله یاعلی...
لحظه به لحظه میره از هوش و بهوش میاد ولی
میمیرن و زنده میشن هر دفعه زهرا و علی
میسوزه از زهر جفا
هُرم عطش رو دلشه
به کی شکایت بکنه؟
که همسرش قاتلشه...
آجرک الله...
عرق نشسته رو پیشونیش نفسای آخره
قابض الارواح با ادب بیرونِ در منتظره
اجازهی ورود میخواد
این خونه خونهی خداست
گریز روضه کوچه و
گریز روضه کربلاست
آجرک الله...
#محمدعلی_انصاری