#طفلان_حضرت_زینب_واحد
دارایی زینب فدای تو
جان میدهم حتی برای تو
چیزی ندارم جز پسرهایم
آنهم فدای بچه های تو
بر نیزهی تنهایی خود تکیه نزن
آتش به دلم میزند آه تو حسین
من کوه تحملم ولی صبر مرا
برده است غریبی نگاه تو حسین
این دو قربانی خواهرت را بپذیر
هدیههای مرا هم بگیر
یاحسین یاحسین یاحسین
بند دوم
شیران زینب مرد پیکارند
سربازهای نسل کرارند
بگذار قربان سرت گردند
اینها امید و آرزو دارند
خواهر به فدای دل تو، غصه نخور
دیدی اگر افتاده تن بی سرشان
شرمندگی تو میکشد زینب را
ای کاش نیاید به حرم پیکرشان
کاش کسی پیش من پا نزند بر بدنت
پیشم از هم نپاشد تنت
یاحسین یاحسین یاحسین
#ع_رجبی
#طفلان_حضرت_زینب_شور
شده مظلومم بی یار و حبیب
شده توو خاک غربت غم نصیب
توی دشت و صحرا مونده غریب
حسین جانم۲
نداره دیگه یار و یاوری
نداره سقای آب آوری
نداره دیگه حتی لشکری
حسین جانم
مونده به زیر نیزه ها بال و پرش
هلهله می کشن یه عده روو سرش
هجوم آوردن همه روی پیکرش (روی پیکرش)
برادرم ای غریب من عزیز مادرم
برادرم ای پناه و تکیه گاه آخرم
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
بمیرم واست شاه کم سپاه
همه رفتند و موندی بی پناه
شدی آماده واسه قتلگاه
حسین جانم۲
خبر داری بی تابن بچه هام
یه کاری کن تا آروم شن گلام
براشون اذن میدون و میخام
حسین جانم۲
بذار برن راهیه قتلگا بشن
مثه علیه اکبرم فدا بشن
برای غربت تو سرجدا بشن (سرجدا بشن)
وای اخا میمیرن اگه نرن توو قتلگا
وای اخا ناامید نکن منو تو رو خدا
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
نگاهی کن به چشمای ترم
ببین که خیلی زارو مضطرم
قسم میدم به حق مادرم
حسین جانم
نکن زینب رو زار و نا امید
بذا پیش مادر شَم روو سفید
قبول کن زینب شِه ام الشهید
حسین جانم
بذار برن تا نبینن اسارت و
یا لحظه ای که میشه خیمه غارت و
روزایی که به من میشه جسارت و (میشه جسارت و)
وای حسین میشکنن حرمتمو تو شام حسین
وای حسین میره خواهرت توو ازدهام حسین
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
#عباس_قلعه
#طفلان_حضرت_زینب_زمزمه
#زمزمه۱۶
عزیز خواهر
هر چی شما بگی قبول؛ ولی برادر
بشنو کمی درد دلای منه مضطر
عزیز خواهر
تو که دیدی موی حسن چه زود سفید شد
تو که دیدی مادر جلو چشماش شهید شد
تو باشی و اُمید زینب نااُمید شه؟!
نذار منو که میزنن (موشون سفید شه) ۳
به پات میفتم
صدای هَل مِن مُعینو خودم شنفتم
اینا بمونن میمیرن نگی نگفتم!
به پات میفتم
میخوام که قربونیت بشن، نه ارباً اربا
دوست ندارم سخت بشه باز کارِت توو صحرا
جوونی نیست کی کمکت کنه توو میدون
منم قرار نیست که بیام (از خیمه بیرون) ۳
بذا فدا شن
امروز سپر برا تنت توو کربلا شن
فردا سپر برا سرت رو نیزهها شن
بذا فدا شن
دوست ندارم با حسرت و غصه و ماتم
بعداً بگم برا داداشم کم گذاشتم
فکرت رهام نمیکنه قرار زینب
میخوان تو رو بد بکشن (سالار زینب) ۳
#عبدالله_باقری
#طفلان_حضرت_زینب_شور
شده مظلومم بی یار و حبیب
شده توو خاک غربت غم نصیب
توی دشت و صحرا مونده غریب
حسین جانم۲
نداره دیگه یار و یاوری
نداره سقای آب آوری
نداره دیگه حتی لشکری
حسین جانم
مونده به زیر نیزه ها بال و پرش
هلهله می کشن یه عده روو سرش
هجوم آوردن همه روی پیکرش (روی پیکرش)
برادرم ای غریب من عزیز مادرم
برادرم ای پناه و تکیه گاه آخرم
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
بمیرم واست شاه کم سپاه
همه رفتند و موندی بی پناه
شدی آماده واسه قتلگاه
حسین جانم۲
خبر داری بی تابن بچه هام
یه کاری کن تا آروم شن گلام
براشون اذن میدون و میخام
حسین جانم۲
بذار برن راهیه قتلگا بشن
مثه علیه اکبرم فدا بشن
برای غربت تو سرجدا بشن (سرجدا بشن)
وای اخا میمیرن اگه نرن توو قتلگا
وای اخا ناامید نکن منو تو رو خدا
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
نگاهی کن به چشمای ترم
ببین که خیلی زارو مضطرم
قسم میدم به حق مادرم
حسین جانم
نکن زینب رو زار و نا امید
بذا پیش مادر شَم روو سفید
قبول کن زینب شِه ام الشهید
حسین جانم
بذار برن تا نبینن اسارت و
یا لحظه ای که میشه خیمه غارت و
روزایی که به من میشه جسارت و (میشه جسارت و)
وای حسین میشکنن حرمتمو تو شام حسین
وای حسین میره خواهرت توو ازدهام حسین
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
#عباس_قلعه
#سربند_نوحه
ظَلَّ مَنْ فارَقَکُم
مصباح الهدی حسین
میمیرم اگر شوم
از این در جدا حسین
من با همه گفته ام با حسینم
دلخوش یه این گفتن یا حسینم
یا ابا عبدالله
#علی_سلطانی
#سیاهپوشان_محرم
#استقبال_از_محرم
#ورودیه
#دم #واحد #تک_ضرب
▪️نوحه سیاهپوشان محرم
🎙سبک نوحه
یاصاحب الزّمان، شد ایام غم
آقا روضه بخوان، آمد محرم
صاحب عزایی
آقا کجایی
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
از داغ ِ جدّ تو، شد عالم گریان
پیراهنش شده،در عرش آویزان
ماه عزا شد
ندبه به پا شد
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
پیراهن مشکیست بر تن خاتم
دلهای اولیا شد غرق ماتم
لب با شور وشین
گوید یاحسین
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
می بارد جای اشک،خون از هر دیده
حَیَّ عَلَی العزا ، در عرش پیچیده
غریب زهرا
رود کربلا
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
راهی ِ کربلا گشته ثارلله
گویا که می رود سمت قتلگاه
او می دهد جان
با کام عطشان
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
یک طفل رضیع است در کاروانش
دل برده از همه،جان به قربانش
با تیر سه پَر
گردد خون جگر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
این کاروان دارد،رقیّه سادات
ندارد طاقت ِ ظلم وجنایات
می گردد نیلی
از ضرب سیلی
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
دارد این قافله، علیِ اکبر
مؤذن حرم ،شبه پیغمبر
گردد او پرپر
صدپاره پیکر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
#علی مهدوی نسب