#طفلان_حضرت_زینب_زمزمه
#زمزمه۱۶
عزیز خواهر
هر چی شما بگی قبول؛ ولی برادر
بشنو کمی درد دلای منه مضطر
عزیز خواهر
تو که دیدی موی حسن چه زود سفید شد
تو که دیدی مادر جلو چشماش شهید شد
تو باشی و اُمید زینب نااُمید شه؟!
نذار منو که میزنن (موشون سفید شه) ۳
به پات میفتم
صدای هَل مِن مُعینو خودم شنفتم
اینا بمونن میمیرن نگی نگفتم!
به پات میفتم
میخوام که قربونیت بشن، نه ارباً اربا
دوست ندارم سخت بشه باز کارِت توو صحرا
جوونی نیست کی کمکت کنه توو میدون
منم قرار نیست که بیام (از خیمه بیرون) ۳
بذا فدا شن
امروز سپر برا تنت توو کربلا شن
فردا سپر برا سرت رو نیزهها شن
بذا فدا شن
دوست ندارم با حسرت و غصه و ماتم
بعداً بگم برا داداشم کم گذاشتم
فکرت رهام نمیکنه قرار زینب
میخوان تو رو بد بکشن (سالار زینب) ۳
#عبدالله_باقری
#طفلان_حضرت_زینب_شور
شده مظلومم بی یار و حبیب
شده توو خاک غربت غم نصیب
توی دشت و صحرا مونده غریب
حسین جانم۲
نداره دیگه یار و یاوری
نداره سقای آب آوری
نداره دیگه حتی لشکری
حسین جانم
مونده به زیر نیزه ها بال و پرش
هلهله می کشن یه عده روو سرش
هجوم آوردن همه روی پیکرش (روی پیکرش)
برادرم ای غریب من عزیز مادرم
برادرم ای پناه و تکیه گاه آخرم
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
بمیرم واست شاه کم سپاه
همه رفتند و موندی بی پناه
شدی آماده واسه قتلگاه
حسین جانم۲
خبر داری بی تابن بچه هام
یه کاری کن تا آروم شن گلام
براشون اذن میدون و میخام
حسین جانم۲
بذار برن راهیه قتلگا بشن
مثه علیه اکبرم فدا بشن
برای غربت تو سرجدا بشن (سرجدا بشن)
وای اخا میمیرن اگه نرن توو قتلگا
وای اخا ناامید نکن منو تو رو خدا
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
نگاهی کن به چشمای ترم
ببین که خیلی زارو مضطرم
قسم میدم به حق مادرم
حسین جانم
نکن زینب رو زار و نا امید
بذا پیش مادر شَم روو سفید
قبول کن زینب شِه ام الشهید
حسین جانم
بذار برن تا نبینن اسارت و
یا لحظه ای که میشه خیمه غارت و
روزایی که به من میشه جسارت و (میشه جسارت و)
وای حسین میشکنن حرمتمو تو شام حسین
وای حسین میره خواهرت توو ازدهام حسین
غریب من یا شیب الخضیب من
غریب من یا خدالتریب من
#عباس_قلعه
#سربند_نوحه
ظَلَّ مَنْ فارَقَکُم
مصباح الهدی حسین
میمیرم اگر شوم
از این در جدا حسین
من با همه گفته ام با حسینم
دلخوش یه این گفتن یا حسینم
یا ابا عبدالله
#علی_سلطانی
#سیاهپوشان_محرم
#استقبال_از_محرم
#ورودیه
#دم #واحد #تک_ضرب
▪️نوحه سیاهپوشان محرم
🎙سبک نوحه
یاصاحب الزّمان، شد ایام غم
آقا روضه بخوان، آمد محرم
صاحب عزایی
آقا کجایی
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
از داغ ِ جدّ تو، شد عالم گریان
پیراهنش شده،در عرش آویزان
ماه عزا شد
ندبه به پا شد
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
پیراهن مشکیست بر تن خاتم
دلهای اولیا شد غرق ماتم
لب با شور وشین
گوید یاحسین
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
می بارد جای اشک،خون از هر دیده
حَیَّ عَلَی العزا ، در عرش پیچیده
غریب زهرا
رود کربلا
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
راهی ِ کربلا گشته ثارلله
گویا که می رود سمت قتلگاه
او می دهد جان
با کام عطشان
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
یک طفل رضیع است در کاروانش
دل برده از همه،جان به قربانش
با تیر سه پَر
گردد خون جگر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
این کاروان دارد،رقیّه سادات
ندارد طاقت ِ ظلم وجنایات
می گردد نیلی
از ضرب سیلی
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
دارد این قافله، علیِ اکبر
مؤذن حرم ،شبه پیغمبر
گردد او پرپر
صدپاره پیکر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
#علی مهدوی نسب
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#دم #واحد #تک_ضرب
▪️نوحه شب اول محرم
🎙سبک نوحه
یا صاحب الزّمان ای ماه زهرا
راهی کوفه ای با چشم دریا
اشکت شد دائم
از داغ مسلم
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
می بینی در کوفه آواره گشته
در کوچه های شهر،بی چاره گشته
شد طوعه یارش
تنها غمخوارش
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
یک شهر، شد دشمنش،تنهای تنهاست
فکر غریبی ِ فرزند زهراست
کوفه سراسر
شد خصم حیدر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
با یک لشکر؛ تنها، در کوفه جنگید
از بی وفایی ِ این مردم نالید
با سنگ عدو
شکست سر او
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
از بس جراحت داشت،شد او غرق درد
آخر شد اسیر ِ دشمن نامرد
سرش جدا شد
با خون حنا شد
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
شکر حق که نبود آنجا خواهرش
دیگر ندیده است روی نی سرش
نشد او رها
در بین صحرا
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
#علی مهدوی نسب
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#دم #واحد #تک_ضرب
▪️نوحه شب دوم محرم
🎙سبک نوحه
یا صاحب الزّمان آجرک الله
جدّ تو آمده سمت قتلگاه
همراهش گویا
رفتی کربلا
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
کاروان،رسیده به خاک پر درد
نشسته بر لب ِ همه آهی سرد
اینجا کربلاست
که مهد بلاست
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
چون پای عمّه ات زینب کبری
رسیده بر روی خاک کربلا
گردیده مضطر
نزد برادر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
دریای خون شده چشمان زینب
در راه خیمه اش گشته جان بر لب
لبریز غم شد
غرق ماتم شد
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
از مرکب تا خیمه ، رفته با عزّت
دورش صف کشیدند چندین با غیرت
خواهر امام
دیده احترام
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
وقتی رفته زینب سمت خیمه ها
حتّی کسی ندید سایه ی او را
وای از شهر شام
بین ازدحام
یا صاحب الزمان آجرک الله...
اینجا اگر بارید اشک از دو عینش
دلداری داده است او را حسینش
وای از عاشورا
حمله ی اعدا
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
وای از عصر دهم،غارت خیام
تنها بین اعداست،خواهر امام
وای از جسارت
بند اسارت
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
همسفر می شود زینب با اعدا
می رود چل منزل تا شام بلا
پای هجده سر
او گردد مضطر
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
#علی مهدوی نسب
#شب_سوم_محرم
#حضرترقیه_عزاداری
#دم #واحد #تک_ضرب
▪️نوحه شب سوم محرم
🎙سبک نوحه
ای صاحب درد و آه مستدام
گویا هستی بین خرابه ی شام
اشکت شد جاری
دل بی قراری
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
می بینی عمّه ات ،آن لاله ی پاک
دارد در خرابه ، بالشی از خاک
از بس دیده غم
دارد قدّ خم
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
شده مویش سپید از داغ بسیار
در کوچه های شام او دیده آزار
با دست بسته
سرش شکسته
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
از بس بابای خود را دائم خوانده
قلب عمّه ها را خیلی سوزانده
بهانه گیر است
از هجرش سیر است
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
بهر تسلّایش ،دشمن نامرد
سر بابایش را برایش آورد
چگونه دیده
سر بریده
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
گفت ای باباجانم، ای نور دیده
چه کسی حنجر تو را بریده
دیدم من تو را
روی نیزه ها
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
سر بابایش را گرفت در آغوش
دیدند که لاله ی ارباب شد خاموش
با حالی پردرد
رقیّه دق کرد
یا صاحب الزّمان آجرک الله...
#علی مهدوی نسب