eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
937 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۱ بهمن ۱۴۰۱ همه کس و کار اومده مونس و دلدار اومده مژده بدید به شیعیان ( حیدر کرار اومده )۲ مولا رسیده ، سر و سرور رسیده تو کل عالم، نام حیدر پیچیده تو کل تاریخ ، کسی همتاش ندیده یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیرالمومنین من از ازل حیدری ام مست همین دلبری ام ذاکر ذکر یا علی ( تا لحظه ی آخری ام ) ۲ آقام یا علی ، یا شفیع محشر هستی تو جانُ ، هم نفس پیمبر بگیر تو دستم ، یا ساقی کوثر یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیر المومنین مرغ دل من پر زده در خونت رو در زده طائر جان من هر دم ( فقط دم از حیدر زده ) ۲ کلِّ روایات ، وصفِ جود و مرامش درس باید گرفت ، از هر کلامش نبی که بارها ، گفته از مقامش یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیر المومنین ══✼🍃🌹🍃✼══ ══✼🍃🌹🍃✼═
۱۱ بهمن ۱۴۰۱ همه کس و کار اومده مونس و دلدار اومده مژده بدید به شیعیان ( حیدر کرار اومده )۲ مولا رسیده ، سر و سرور رسیده تو کل عالم، نام حیدر پیچیده تو کل تاریخ ، کسی همتاش ندیده یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیرالمومنین من از ازل حیدری ام مست همین دلبری ام ذاکر ذکر یا علی ( تا لحظه ی آخری ام ) ۲ آقام یا علی ، یا شفیع محشر هستی تو جانُ ، هم نفس پیمبر بگیر تو دستم ، یا ساقی کوثر یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیر المومنین مرغ دل من پر زده در خونت رو در زده طائر جان من هر دم ( فقط دم از حیدر زده ) ۲ کلِّ روایات ، وصفِ جود و مرامش درس باید گرفت ، از هر کلامش نبی که بارها ، گفته از مقامش یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیر المومنین ══✼🍃🌹🍃✼══ ══✼🍃🌹🍃✼═
تا غرق نور حیدر کرار می شوم از روزگار شب زده بیزار می شوم هر شب به ذکر ناد علی خواب می روم هر صبح با اذان تو بیدار می شوم در آستان نوکری از نسل قنبرم از رهروان میثم تمار می شوم در روز حشر،روز جزا،روز انتقام از فرقه ی سقیفه طلبکار می شوم ای آبروی شهر رجب، آبرو بخر مبعث اگر نجف نروم زار می شوم من را ببر نجف که به هر بوسه بر ضریح اندازه ی هزار سال وفادار می شوم ممدوح شعر من،سله ام ناز خنده ات سلطان تویی و شاعر دربار می شوم من در خیال مردن"اِبنِ سُكِيت" وار با آرزوی مرگ سبک بار می شوم مجنون درس عاشقی و سر به زیری ام سایه نشین حضرت عمار می شوم دنبال رد پای ابوذر به تیغ شعر فریاد سرخ لشکر مختار می شوم
اولین بار علی گفتم و جانم دادند با علی در رگ غیرت ضربانم دادند یا علی گفتم و معیار نشانم دادند با تماشای نجف جان جهانم دادند لب من تا که به انگور ضریح تو رسید لرزه افتاد به جان و ز سرم عقل پرید اسم اعظم همه جا نام علی بود علی مظهر لطف خداوند جلی بود علی در شب جهل چراغ ازلی بود علی به خدا در همه افاق ولی بود علی قبل از ایجاد علی نقش به دلها می زد بر گِل شیعه چه با حوصله امضا می زد هر که از جام تو نوشید خدا باور شد هر که سودای جهان داشت تو را نوکر شد رند ان بود که دنباله روی قنبر شد حرف سلمان شد و دیدم ز ملک سرتر شد حب حیدر شده مبنای مسلمانی ما از علی بوده مسلمانی ایرانی ما نوکرت نزد تو آرامش فردا دارد بی نیاز است هر آن کس که علی را دارد ملکوت نجفت ارزش دنیا دارد هر که از عشق تو دیوانه شود جا دارد معنی دست خدا دست توانای علی ست بهترین نام جهان نام دل ارای علی ست بی علی هیچ نمازی به خدا واصل نیست قبله یک لحظه به بدخواه علی مایل نیست جز علی شیعه امیری به جهان قائل نیست بی علی دعوت یک عمر نبی کامل نیست نفسی از تو اگر وقت حسابش برسد به همه خلق خداوند ثوابش برسد دم تو معجز عیسای مسیحا میشد روشنایت ید بیضایی موسا میشد به خلیل عشق تو بردأ و سلاما میشد گره نوح به یک ناد علی وا میشد یار شبهای حرایی محمد بودی مثل زهرا ز همه خلق سرامد بودی مظهر قهر خدا تیغ دو ابروی علی می وزد از شب معراج نبی بوی علی تکیه زد پرچم اسلام به بازوی علی اُحد انگشت به لب مانده ز نیروی علی ذولفقار تو خدا را به تغزل اورد جبرییل ایه برایت عوض گل اورد
در روايات ناب معصومين در احادیث نغز اهل ولا شرح نورانی مفاخره ای‌ست آیه آیه تمام نور هدی روزی از روزها که در صحرا فاطمه با علی سخن می گفت از کرامات خالق یکتا از عنایات ذوالمنن می گفت ناگهان حین خوردن خرما چید مولا رطب ز باغ جنان نور حق جاری از لبانش شد با گل خنده گفت: فاطمه جان هیچ دانی پیامبر من را دوست دارد چو جان شیرینش بی گمان او نمی دهد ترجیح هیچکس را به یار دیرینش گفت زهرا: نمی شود هرگز که تو باشی عزیز تر از من میوۀ قلب او منم زهرا کی به جز فاطمه‌ست پارۀ تن هر دو رفتند با لبی خندان نزد خورشید عشق، پیغمبر گفت زهرا: پدر بگو امروز من گرامی ترم و یا حیدر؟ گفت پیغمبر امین با او: تو و حیدر که روح و جان من اید همۀ هستی ام شما هستید به خدا نور دیدگان من اید دوست دارم تو را حبیبۀ حق بیشتر از همه در این دنیا نزدم اما علی عزیز تر است از تمام جهان و ما فیها گفت مولا به فاطمه: بنگر که گذشته شکوه من از حد مادرم هست مظهر تقوا مادرم فاطمه ست، ‌بنت اسد گفت زهرا به همسرش حیدر: مادر من خدیجۀ کبراست آنکه در جانفشانی و ایثار بی بدل، بی نظیر، بی همتاست گفت مولا علی: انا بن صفا حیدرم! افتخار پرچم دین خانۀ کعبه زادگاه من است خادمم کیست؟ جبرئیل امین گفت زهرا: منم ملیکۀ عرش سورۀ رحمت خدای کریم دختر خَاتَمُ النَّبِیینَم آنکه دارد همیشه خلق عظیم گفت مولا: که بوده پرچم دین دم به دم روی شانه های علی «وَ أنَا الضَّارِبُ عَلَى التَّنزِیل» چه کسی می رسد به پای علی؟ علی ام نخل طور سینینم منم آئینۀ کتاب حکیم آیه آیه تجلی قرآن با خبر از چه؟ رویداد عظیم شاه مردان روزگارم که در رکوعم دهم زکات، نگین و «أنَا سَیدُ بَنِی هَاشِمٍ» تار موی من است حبل متین شیرمرد جدال باطل و حق قهرمان شجاع مکه منم تیغ من تیغ عدل و انصاف است سرور اوصیا، ابالحسنم گفت زهرا: که در شب معراج پدرم رفت سوی عرش خدا نسبت قرب او و حضرت حق «قاب قوسین» بود «او ادنی» منم آن بانویی که بسته شده عقد من در حضور رب جلیل خادمانم ملائک جنت همکلامم فرشتۀ راحیل سدره المنتهی ست گرم طواف گرد من، نور بی حدی دارم گل یاس بهشت احمدی ام عطر و بوی محمدی دارم قلم عفو می کشد خود حق بر گناه همه ، به خاطر من سورۀ‌ قدر و هل اتی هستم آیه هایم بود حسین و حسن منم آن کوثری که در طلبم سهم عالم شده ست تشنه لبی دختر آفتاب مکه منم ماهتاب پیمبر عربی گفت مولا: منم همان حیدر که به اصحاب کهف گفته سخن بهترین بندۀ خدا علی ام از نبی ام من و نبی ست ز من روز محشر ولایتم میزان مرتضایم قسیم جنت و نار بر مدار دو چشم من گردد آسمان و زمین و لیل و نهار خوانده حق در کتاب قرآنش جان من را چو جان پیغمبر اولین یاور رسولم من پدر خاندان پیغمبر من که دریای علم و معرفتم شیعیان جرعه نوش جام من اند منم آن گنج بی نیازی که همه در حیرت از مقام من اند نامم از نام حق گرفته شده ربّ من «عالی» است و من «علی» ام سرّ آیات حاء و میم کتاب آیه آیه حقیقت جلی ام گفت زهرا: منم که روز ازل سورۀ رحمت آفریده شدم بانوی بهترین زنان جهان من همانم که برگزیده شدم هل أتی، کوثر و مباهله ام طاء‌ و سین کتاب ربّ ودود آیه در آیه حسن و روشنی ام آفتاب بهشت صبح وجود ربّ من «فاطر السماوات» است نامم از نام اوست «فاطمه» ام من پناه تمام اهل جهان در صف حشر و روز واهمه ام مستحق دعای من شده است هر دلی که اسیر مهر من است رأفت و جود، لطف و فضل و کرم کوکب و اخترِ سپهر من است مرتضی گفت: بر روی آدم باب توبه به لطف من وا شد فاطمه گفت: از تفضل من زیر برگ نجاتش امضا شد گفت مولا: منم سفینۀ نوح کشتی ام کشتی نجات بشر گفت زهرا: منم صراط نجات رهروان من اند اهل نظر گفت مولا: که سورۀ طورم گفت زهرا: کتاب مسطورم مرتضی گفت: مصحف نورم فاطمه گفت: بیت معمورم گفت حیدر: که سقف مرفوعم آسمان روی شانه های من است گفت کوثر: که بحر مسجورم بخشش ایزد از دعای من است ولی الله گفت: دانش من همه علم پیمبران خداست فاطمه گفت: دختر نبی ام آنکه مهرش شفیع روز جزاست اسد الله گفت: بعد نبی بهترین بندۀ خدا هستم فاطمه گفت: مادر حسنین سورۀ عصمت و وفا هستم ناگهان رو به سوی فاطمه کرد سید الأنبیا، رسول امین گفت باشد سکوت شایسته دختر من بسنده کن به همین که علی در جهان ولی الله روز حشر است صاحب برهان شافع بی بدیل روز جزا قهر او آتش است و مهرش امان فاطمه گفت رو به سوی پدر: که منم یاس باغ مصطفوی من و حیدر حریف هم هستیم کاش حامی مرتضی نشوی گفت حیدر: منم چو جان نبی گفت کوثر: منم چو روح رسول گفت مولا: منم صحیفۀ حق گفت زهرا: منم حبیبه، بتول مرتضی گفت: رستگاری خلق بسته بر رشتۀ ولای من است فاطمه گفت: روشنی بهشت جلوۀ نور ربنای من است
۱۱ بهمن ۱۴۰۱ همه کس و کار اومده مونس و دلدار اومده مژده بدید به شیعیان ( حیدر کرار اومده )۲ مولا رسیده ، سر و سرور رسیده تو کل عالم، نام حیدر پیچیده تو کل تاریخ ، کسی همتاش ندیده یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیرالمومنین من از ازل حیدری ام مست همین دلبری ام ذاکر ذکر یا علی ( تا لحظه ی آخری ام ) ۲ آقام یا علی ، یا شفیع محشر هستی تو جانُ ، هم نفس پیمبر بگیر تو دستم ، یا ساقی کوثر یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیر المومنین مرغ دل من پر زده در خونت رو در زده طائر جان من هر دم ( فقط دم از حیدر زده ) ۲ کلِّ روایات ، وصفِ جود و مرامش درس باید گرفت ، از هر کلامش نبی که بارها ، گفته از مقامش یعسوب الدین ، حبل المتین تویی تنها امیر المومنین ══✼🍃🌹🍃✼══ ══✼🍃🌹🍃✼═
در روايات ناب معصومين در احادیث نغز اهل ولا شرح نورانی مفاخره ای‌ست آیه آیه تمام نور هدی روزی از روزها که در صحرا فاطمه با علی سخن می گفت از کرامات خالق یکتا از عنایات ذوالمنن می گفت ناگهان حین خوردن خرما چید مولا رطب ز باغ جنان نور حق جاری از لبانش شد با گل خنده گفت: فاطمه جان هیچ دانی پیامبر من را دوست دارد چو جان شیرینش بی گمان او نمی دهد ترجیح هیچکس را به یار دیرینش گفت زهرا: نمی شود هرگز که تو باشی عزیز تر از من میوۀ قلب او منم زهرا کی به جز فاطمه‌ست پارۀ تن هر دو رفتند با لبی خندان نزد خورشید عشق، پیغمبر گفت زهرا: پدر بگو امروز من گرامی ترم و یا حیدر؟ گفت پیغمبر امین با او: تو و حیدر که روح و جان من اید همۀ هستی ام شما هستید به خدا نور دیدگان من اید دوست دارم تو را حبیبۀ حق بیشتر از همه در این دنیا نزدم اما علی عزیز تر است از تمام جهان و ما فیها گفت مولا به فاطمه: بنگر که گذشته شکوه من از حد مادرم هست مظهر تقوا مادرم فاطمه ست، ‌بنت اسد گفت زهرا به همسرش حیدر: مادر من خدیجۀ کبراست آنکه در جانفشانی و ایثار بی بدل، بی نظیر، بی همتاست گفت مولا علی: انا بن صفا حیدرم! افتخار پرچم دین خانۀ کعبه زادگاه من است خادمم کیست؟ جبرئیل امین گفت زهرا: منم ملیکۀ عرش سورۀ رحمت خدای کریم دختر خَاتَمُ النَّبِیینَم آنکه دارد همیشه خلق عظیم گفت مولا: که بوده پرچم دین دم به دم روی شانه های علی «وَ أنَا الضَّارِبُ عَلَى التَّنزِیل» چه کسی می رسد به پای علی؟ علی ام نخل طور سینینم منم آئینۀ کتاب حکیم آیه آیه تجلی قرآن با خبر از چه؟ رویداد عظیم شاه مردان روزگارم که در رکوعم دهم زکات، نگین و «أنَا سَیدُ بَنِی هَاشِمٍ» تار موی من است حبل متین شیرمرد جدال باطل و حق قهرمان شجاع مکه منم تیغ من تیغ عدل و انصاف است سرور اوصیا، ابالحسنم گفت زهرا: که در شب معراج پدرم رفت سوی عرش خدا نسبت قرب او و حضرت حق «قاب قوسین» بود «او ادنی» منم آن بانویی که بسته شده عقد من در حضور رب جلیل خادمانم ملائک جنت همکلامم فرشتۀ راحیل سدره المنتهی ست گرم طواف گرد من، نور بی حدی دارم گل یاس بهشت احمدی ام عطر و بوی محمدی دارم قلم عفو می کشد خود حق بر گناه همه ، به خاطر من سورۀ‌ قدر و هل اتی هستم آیه هایم بود حسین و حسن منم آن کوثری که در طلبم سهم عالم شده ست تشنه لبی دختر آفتاب مکه منم ماهتاب پیمبر عربی گفت مولا: منم همان حیدر که به اصحاب کهف گفته سخن بهترین بندۀ خدا علی ام از نبی ام من و نبی ست ز من روز محشر ولایتم میزان مرتضایم قسیم جنت و نار بر مدار دو چشم من گردد آسمان و زمین و لیل و نهار خوانده حق در کتاب قرآنش جان من را چو جان پیغمبر اولین یاور رسولم من پدر خاندان پیغمبر من که دریای علم و معرفتم شیعیان جرعه نوش جام من اند منم آن گنج بی نیازی که همه در حیرت از مقام من اند نامم از نام حق گرفته شده ربّ من «عالی» است و من «علی» ام سرّ آیات حاء و میم کتاب آیه آیه حقیقت جلی ام گفت زهرا: منم که روز ازل سورۀ رحمت آفریده شدم بانوی بهترین زنان جهان من همانم که برگزیده شدم هل أتی، کوثر و مباهله ام طاء‌ و سین کتاب ربّ ودود آیه در آیه حسن و روشنی ام آفتاب بهشت صبح وجود ربّ من «فاطر السماوات» است نامم از نام اوست «فاطمه» ام من پناه تمام اهل جهان در صف حشر و روز واهمه ام مستحق دعای من شده است هر دلی که اسیر مهر من است رأفت و جود، لطف و فضل و کرم کوکب و اخترِ سپهر من است مرتضی گفت: بر روی آدم باب توبه به لطف من وا شد فاطمه گفت: از تفضل من زیر برگ نجاتش امضا شد گفت مولا: منم سفینۀ نوح کشتی ام کشتی نجات بشر گفت زهرا: منم صراط نجات رهروان من اند اهل نظر گفت مولا: که سورۀ طورم گفت زهرا: کتاب مسطورم مرتضی گفت: مصحف نورم فاطمه گفت: بیت معمورم گفت حیدر: که سقف مرفوعم آسمان روی شانه های من است گفت کوثر: که بحر مسجورم بخشش ایزد از دعای من است ولی الله گفت: دانش من همه علم پیمبران خداست فاطمه گفت: دختر نبی ام آنکه مهرش شفیع روز جزاست اسد الله گفت: بعد نبی بهترین بندۀ خدا هستم فاطمه گفت: مادر حسنین سورۀ عصمت و وفا هستم ناگهان رو به سوی فاطمه کرد سید الأنبیا، رسول امین گفت باشد سکوت شایسته دختر من بسنده کن به همین که علی در جهان ولی الله روز حشر است صاحب برهان شافع بی بدیل روز جزا قهر او آتش است و مهرش امان فاطمه گفت رو به سوی پدر: که منم یاس باغ مصطفوی من و حیدر حریف هم هستیم کاش حامی مرتضی نشوی گفت حیدر: منم چو جان نبی گفت کوثر: منم چو روح رسول گفت مولا: منم صحیفۀ حق گفت زهرا: منم حبیبه، بتول مرتضی گفت: رستگاری خلق بسته بر رشتۀ ولای من است فاطمه گفت: روشنی بهشت جلوۀ نور ربنای من است