eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
930 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بی امرِ عشق، گوش به فرمان نمی‌دهیم تا مرگ می‌رویم ولی جان نمی‌دهیم دنیا دو بار عمرِ گران را به ما نداد ما هم دلِ عزیز خود ارزان نمی‌دهیم جمع است خاطرِ دلِ ما در مسیرِ عشق دل را به غیرِ زلفِ پریشان نمی‌دهیم مردن به پای دوست هنوز آرزوی ماست حتی به مرگ، فرصتِ جولان نمی‌دهیم موجیم موج، پا به سرِ صخره می‌نهیم کوهیم کوه، خاک به توفان نمی‌دهیم مردانِ مرد، اهلِ امان‌نامه نیستند جان را به جز به راه شهیدان نمی‌دهیم افراسیاب‌ها چه به سر پرورانده‌اند؟ تا زنده‌ایم مُلک به توران نمی‌دهیم مردِ مُروّتیم ولی در شبِ نبرد حتی به خصم، جُرأتِ میدان نمی‌دهیم ما وارثانِ خونِ سلیمانیِ عزیز این خاک را به مُلکِ سلیمان نمی‌دهیم گوید اگر کسی بدِ ما را به این و آن ما عاقلیم و گوش به نادان نمی‌دهیم حتی اگر تمامِ جهان را به ما دهند یک نیم ذرّه خاک از ایران نمی‌دهیم شاعر:
مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد شعری برای عبرت ما جفت و جور کرد تاریخ را به سبک تغزل مرور کرد در واژه‌ها دوباره حقیقت ظهور کرد آری حقیقتی که از آن کم سروده‌ایم در گیر و دار قافیه مبهم سروده‌ایم حق و حقیقتی که شروع قیام شد خیلی گران برای پدرها تمام شد با اشک مادر شهدا احترام شد در سفره‌های خالی‌مان فیض عام شد این آیه‌های بيّنه روشنگری کند تاریخ را ورق زده یادآوری کند دیروز قحط "حریت" و "اختیار" بود مَشی و مرام سلطه‌گران آشکار بود بی مایه‌ای به گرده‌ی مردم سوار بود آزادگی مغایر آن روزگار بود دیروز اسیر غم به رهایی نمی‌رسید داد ستم‌کشیده به جایی نمی‌رسید دیروز عصر غیرت و انسانیت نبود قی کردن حیا و شرف معصیت نبود در شهر تیره صحبت مشروعیت نبود در کوچه‌ی محله‌مان امنیت نبود ناموس شیعه تجربه کرد اضطراب را یادم نرفته قصه‌ی کشف حجاب را دیروز مکتب نبوی دولتی نداشت غیر از حکومتی علوی حاجتی نداشت این تکیه و حسینیه‌ها حرمتی نداشت شهر به این بزرگی‌مان هیئتی نداشت دیروز که محدث و منبر نداشتیم اینگونه بزم روضه‌ی مادر نداشتیم تا اینکه شهر را تب بالا فراگرفت هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت روح خدا زمین و زمان را فراگرفت این درس را ز حضرت زهرا فراگرفت از وارثان سفره‌ی پربار انقلاب صدها درود، هدیه به معمار انقلاب با خون، سپر برای بلیه درست کرد "طیب" سرشت، نفس زکیه درست کرد از دختران‌مان علویه درست کرد صدها حسینیه، حسنیه درست کرد این ناخدا که در دل طوفان بلند شد با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد امروز زیر سایه ی دین پاگرفته ایم از دشمن ابتکار عمل را گرفته ایم در صدر فاتحان زمان جاگرفته ایم امروز زهر چشم ز دنیا گرفته ایم دیگر به زور و ظلم و ستم تن نمی‌دهیم در معرکه مجال به دشمن نمی‌دهیم امروز نان دشمن اسلام آجر است بازار از مساجد و از مسجدی پر است از بچه‌های فاطمه ابلیس دلخور است امروز روز عفت و تکریم چادر است ارزان به شمر و حرمله ها سر نمیدهیم سر میدهیم یک نخ معجر نمیدهیم بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب جانی دوباره داده مسیحای انقلاب دیگر چه گویم از برکت‌های انقلاب ماییم و صبح روشن فردای انقلاب این انقلاب مظهر الطاف مادر است این مرز و بوم، کشور زهرا و حیدر است شاعر: 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ 🌱اجرا شده توسط در دیدار بخشی از جامعه کارگری با ۱۴۰۲/۲/۹ 🌱 نفس باد صبا مُشک‌فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد کاش می‌شد که بگویند: نگار آمده است شهرِ یخ‌کرده! به پا خیز..، بهار آمده است صبح تردید ظهوریم، شروعیم همه چارده قرن به دنبال طلوعیم همه سحر وصل تو دیر است..، کجایی آقا؟! دل ما پیش تو گیر است..، کجایی آقا؟! بی تو تقویم دلم فصل زمستان دارد با تو سرسبزترین معجزه امکان دارد بُغض از صفحه‌ی تاریخ قلم خواهد خورد جمعه‌ی دیدن دلدار رقم خواهد خورد باید آماده‌ی فردای حضورش باشیم باید آغازگر فصل ظهورش باشیم سنگ بر چهره‌ی تاریک شب، انداختنی‌ست جاده‌ی آمدن مهدی ما ساختنی‌ست راه، پیچ و خم و طوفان و مصیبت دارد مردِ میدانِ عمل خواهد و زحمت دارد مردِ میدانِ عمل از همه سربازتر است جلوه‌ی همت و غیرت..، عرقِ کارگر است زحمت مستمرش، سجده‌ی طولانی اوست پینه‌ی دست، همان پینه‌ی پیشانی اوست جز به اندیشه‌ی تولید نپرداخته است دستِ پُرپینه‌ی او جامعه را ساخته است مرد میدان جهادند..، بصیرت دارند همت و باکریِ عرصه‌ی این پیکارند دمِ آن‌ها نَفَسِ لشکر امید شده جبهه‌ی خدمتشان، سنگر تولید شده هرکه در راه خدا زحمت بی وقفه کشید به‌خداوند شهید است، شهید است، شهید کارگر دانه‌ی دین‌دارشدن می‌کارد پس نبی بوسه به دستش بزند جا دارد سَر درِ عرش، مَلَک با قلم نور نوشت مزد این قشر، بهشت است، بهشت است، بهشت پدرم مرد جهادی، پدرم کارگر است پای دین ماندنم از نان حلال پدر است علم و تولید و عمل ماحَصَلش عزت ماست عزّت ما به‌خدا در گروِ همت ماست گرچه از مَکر عدو سینه مُکدر داریم ولی اُمیّد به آینده‌‌ی کشور داریم حرف سردار برای همگی‌ محترم ‌است گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم‌ست آن‌طرف بر دلِ کُفّار اگر داغ گذاشت این‌طرف دغدغه‌ی سفره‌ی مردم را داشت چاره‌ی مشکل ما وحدت مسئولین است راه ایران قوی، همت مسئولین است پشت آن میز به خون شهدا فکر کنید حاج قاسم بشوید و به خدا فکر کنید دشمن از دوستی و وحدت ما می‌ترسد از ثمردادن خون شهدا می‌ترسد خویش را عضوی از این طایفه جا کرد و گریخت باز در سنگر ما فتنه به‌پا کرد و گریخت باید از فتنه‌ی زن، زندگی، آزادی گفت باید از حرمت آن سنت اجدادی گفت گفت از دامن زن، مرد به معراج رود نگذاریم که این ارث به تاراج رود نَفَسِ آخرِ دشمن شده، خود می‌داند رجزش لاف غریبی‌ست اگر می‌خواند او دگر هیچ نمانده‌ست ز پا بنشیند کافر است و همه را مثل خودش می‌بیند خواست جمهوری اسلامی ما را بزند خواست تا حاصل خون شهدا را بزند ما ولی دست خدا بر سرمان هست هنوز مردی از نسل علی رهبرمان هست هنوز زیر دِین کرم شاه شهیدان هستیم تا سرِ دار، همه بر سر پیمان هستیم لحظه‌ای تا نفس آخر دنیا باشد مقصد بعدی‌ِمان مسجدالاقصیٰ باشد ما که روی لب‌ِمان مرگ بر اسرائیل است پاسخ دشمنی دشمن‌مان سِجّیل است غیرت ما که نمرده‌ست بداند دنیا حرم قدس، محال است بماند تنها باز باید به دل معرکه‌ها برگردیم منتظر قدس و بقیعند که ما برگردیم جان به قربان بقیع و حرم ویرانش شیعه را کشته غم و غربت بی پایانش گنبدی نیست که خورشیدِ شبستان باشد زائری نیست که گریانِ حسن‌جان باشد اشک ما هست چو دُرّ و گوهرِ صحن بقیع کاش باشیم همه کارگرِ صحن بقیع 🍃سروده شاعران گرامی:
کلام سیدعلی بر زمین نخواهد ماند ‌متن کامل شعر السلام علیک یا روح الله الموسوی الخمینی(ره) زهجر پیر جماران به غم گرفتاریم زدرد دوری او ناله ها زدل داریم به یمن دلبری آن نگار شهر آشوب مرید ساقی عشقیم مست دلداریم تمام عزت ایران تصدق سر اوست زاقتدار خمینیست آ برو داریم هنوز هم به خدا سردر حسینیه ها میان قاب وفا عکس یار بگذاریم میان ما همه عهدیست تا ابد باقی که پای عهد خود از جان خویش بیزاریم به جان فاطمه سوگند تا قیامت هم ز حب آل علی دست بر نمی داریم برای حفظ ولایت شهید باید شد که همچنان شهدا بی قرار دیداریم کلام سید علی بر زمین نخواهد ماند که در رکاب علی از تبار عماریم الا سقیفه تباران شعار ما این است برای یاری رهبر همیشه بیداریم به خاک چادر زهرا قسم که ماشیعه شهید آن در و دیوار و خون مسماریم خبر زصلح حسن نیست حرف کر ب و بلاست که مابلای زمان را به جان خریداریم
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟ با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟ حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟ چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟ اینکه می‌آید صدایش بانگ هل من ناصر است از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟ چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی لفظ عشق‌اند این همه، معنا حسین بن علی جان حسین بن علی، جانان حسین بن علی دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی می‌توان با تیغ، کِی حبل‌المتین را سر برید؟ نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی تشنۀ سیرابِ دریا‌دل، یل ام البنین کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد کربلایش قبلۀ دل‌ها حسین بن علی ** در شکوه واقعه، ای کاش پرپر می‌شدیم در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
در سر فقط دارند آمالِ خلافت غوغای جنجال است، جنجالِ خلافت جسمِ رسول‌الله را تنها نهادند رفتند و افتادند دنبالِ خلافت چشمانِ خود را باز کن، ابلیس انگار بر دوشِ خود انداخته شالِ خلافت بی‌مایگان رفتند بر بالای منبر خون می‌چکد از بینِ چنگالِ خلافت دنبالِ جاهِ دنیویِ خویش بودند آنان که گردیدند دلّالِ خلافت پَستند از بس، کامشان را کرده شیرین تلخیِ غصبِ مال و اموالِ خلافت وقتی به ناحق، حقِ حیدر غصب گردد ننگا بر این شومیِ احوالِ خلافت شاعر:
؛ هرکسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه‌ی «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست با علی، برخیز و «لِلْمَظْلومِ عَوْنا» را بخوان هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصمِ خدا و خصمِ خلق کشتن مرحب به شوق مَرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنینِ انقلابِ بچه‌های فاطمه‌ست راهِ قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینه‌ی عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم، مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت یدِ مشکل‌گشای فاطمه‌ست شد طواف فاطمه در کوچه‌ها دور علی بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمه‌ست شد علمدارِ علی، زهرای هجده ساله‌اش محسن شش‌ماهه پشتِ در فدای فاطمه‌ست * * فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمه‌ست کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس بعد از این بیت علی، ماتم‌سرای فاطمه‌ست
با یاد و نام ی والامقام زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو شبیه شاعری گُنگم زمان مدح این بانو چه گویم ، وصف او وقتی به قرآن مُبین باشد زمانی که ثناگویش امیرالمومنین باشد چه بانویی که لبخندش نشاط قلب پیغمبر وجود خیر او شان نزول سوره ی کوثر رشیده ، طاهره ، عذراء ، سعیده ، عارفه ، نورا علیمه ، فاطمه ، بُشری ، زکیّه ، ساجده ، زهرا چه بانویی که بخشیده به عالَم نور عینش را زده بر جان ما مُهر غلامیّ حسینش را همان بانو که دامانش پناه اهل مکتب شد همان مکتب که پرچمدار آن همواره زینب شد همیشه نور می گیریم از این ایمان زهرایی از این جمهوری اسلامی ایران زهرایی ** منم از نسل باقرخان و سرداران ایرانی منم از نسل دلواری و از نسل خیابانی منم از پیروان مکتب پیر جمارانی منم سرباز جان بر کف در این مُلک سلیمانی گذشته رسم طاغوتی ، زمان خان و خان بازی به جای کد خدا باید خدا از ما شود راضی جهاد عرصه ی تبیین ، اصول امتحان ما امید حضرت آقا به این نسل جوان ما جوانانی که مشتاق امیرالمومنین هستند همان هایی که در فتنه چو سدّ آهنین هستند نشان عزم روح الله ، در ایران پاینده که خون آرمان ها شد مسیر سبز آینده اگر چه حاج قاسم نیست در پیکار با ظالم ولی پیداست در دنیا خروش لشکر قاسم یمن ، بحرین ، پاکستان ، دمشق و غزه و لبنان جوانمرد حرم قاسم حضورش هست در میدان اگر چه نقشه ی دشمن به رنگ وسوسه باشد برای نوجوان ما یقیناً مخمصه باشد خدا با فتنه ی دوران بگیرد آزمونش را رجوعی کن به قرآن تا بدانی چند و چونش را کسی که دل به شیطان داده بین راه می ماند کسی که با خدا شد با ولی الله می ماند طلوع روشن بهمن از آن پنجاه و هفت ما شروع انقلاب ما شروع پیشرفت ما چه غمگین گشته استکبار از این رشد جانانه توان موشک و پهپاد و تأسیس رصدخانه کووید ۱۹ آمد ، ولی با دیده ای روشن در اوج دوره ی تحریم ما ، تولید شد واکسن اروپایی که در سرما اسیر نفت و هیزم شد به جای رفع این مشکل چرا دلسوز مردم شد؟!! همان غربی که خود را نقطه ی پرگار می بیند!! همان غربی که زن ها را فقط ابزار می بیند ولی زن در نگاه ما شکوه جامعه باشد در این دنیای بی احساس ، روح جامعه باشد نباید خانه بی فرزند باشد جمعیت ، محدود ! نباید آسمان شهرمان باشد غبارآلود دعای خیر این مردم زمان سخت و آسایش برای رهبر دلسوز و مسئولان زحمت کش نباید دل به دشمن بست این یعنی همان غفلت نباید فکر دیگر بود غیر از همت و خدمت جهاد فی سبیل الله یعنی حمله ی طوفان رسیده فصل نابودی برای ابن جهانخواران دوباره قصه ی موسی ، دوباره ماجرای نیل رسیده مرگ آمریکا ، رسیده مرگ اسرائیل نمانَد نامی از دشمن نشانی از سُعودی ها شود نقش ِ بر آب این نقشه ی شوم یهودی ها شهیدان می رسند از راه ، در دوران هم عهدی هوای جمعه ی موعود یعنی می رسد مهدی اگر سرمشق می گیری همیشه فاطمی باشی بدان باید که سرباز جهاد دائمی باشی سپاه سرخ حزب الله می آید کنار او دعای خیر مادر هست ، در هر لحظه یار او اگر در سینه دل داری و آن دل هست با مهدی به عشق حضرت زهرا ، بگو لبیک یا مهدی
در سر فقط دارند آمالِ خلافت غوغای جنجال است، جنجالِ خلافت جسمِ رسول‌الله را تنها نهادند رفتند و افتادند دنبالِ خلافت چشمانِ خود را باز کن، ابلیس انگار بر دوشِ خود انداخته شالِ خلافت بی‌مایگان رفتند بر بالای منبر خون می‌چکد از بینِ چنگالِ خلافت دنبالِ جاهِ دنیویِ خویش بودند آنان که گردیدند دلّالِ خلافت پَستند از بس، کامشان را کرده شیرین تلخیِ غصبِ مال و اموالِ خلافت وقتی به ناحق، حقِ حیدر غصب گردد ننگا بر این شومیِ احوالِ خلافت شاعر:
؛ هرکسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه‌ی «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست با علی، برخیز و «لِلْمَظْلومِ عَوْنا» را بخوان هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصمِ خدا و خصمِ خلق کشتن مرحب به شوق مَرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنینِ انقلابِ بچه‌های فاطمه‌ست راهِ قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینه‌ی عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم، مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت یدِ مشکل‌گشای فاطمه‌ست شد طواف فاطمه در کوچه‌ها دور علی بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمه‌ست شد علمدارِ علی، زهرای هجده ساله‌اش محسن شش‌ماهه پشتِ در فدای فاطمه‌ست * * فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمه‌ست کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس بعد از این بیت علی، ماتم‌سرای فاطمه‌ست
با یاد و نام ی والامقام زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو شبیه شاعری گُنگم زمان مدح این بانو چه گویم ، وصف او وقتی به قرآن مُبین باشد زمانی که ثناگویش امیرالمومنین باشد چه بانویی که لبخندش نشاط قلب پیغمبر وجود خیر او شان نزول سوره ی کوثر رشیده ، طاهره ، عذراء ، سعیده ، عارفه ، نورا علیمه ، فاطمه ، بُشری ، زکیّه ، ساجده ، زهرا چه بانویی که بخشیده به عالَم نور عینش را زده بر جان ما مُهر غلامیّ حسینش را همان بانو که دامانش پناه اهل مکتب شد همان مکتب که پرچمدار آن همواره زینب شد همیشه نور می گیریم از این ایمان زهرایی از این جمهوری اسلامی ایران زهرایی ** منم از نسل باقرخان و سرداران ایرانی منم از نسل دلواری و از نسل خیابانی منم از پیروان مکتب پیر جمارانی منم سرباز جان بر کف در این مُلک سلیمانی گذشته رسم طاغوتی ، زمان خان و خان بازی به جای کد خدا باید خدا از ما شود راضی جهاد عرصه ی تبیین ، اصول امتحان ما امید حضرت آقا به این نسل جوان ما جوانانی که مشتاق امیرالمومنین هستند همان هایی که در فتنه چو سدّ آهنین هستند نشان عزم روح الله ، در ایران پاینده که خون آرمان ها شد مسیر سبز آینده اگر چه حاج قاسم نیست در پیکار با ظالم ولی پیداست در دنیا خروش لشکر قاسم یمن ، بحرین ، پاکستان ، دمشق و غزه و لبنان جوانمرد حرم قاسم حضورش هست در میدان اگر چه نقشه ی دشمن به رنگ وسوسه باشد برای نوجوان ما یقیناً مخمصه باشد خدا با فتنه ی دوران بگیرد آزمونش را رجوعی کن به قرآن تا بدانی چند و چونش را کسی که دل به شیطان داده بین راه می ماند کسی که با خدا شد با ولی الله می ماند طلوع روشن بهمن از آن پنجاه و هفت ما شروع انقلاب ما شروع پیشرفت ما چه غمگین گشته استکبار از این رشد جانانه توان موشک و پهپاد و تأسیس رصدخانه کووید ۱۹ آمد ، ولی با دیده ای روشن در اوج دوره ی تحریم ما ، تولید شد واکسن اروپایی که در سرما اسیر نفت و هیزم شد به جای رفع این مشکل چرا دلسوز مردم شد؟!! همان غربی که خود را نقطه ی پرگار می بیند!! همان غربی که زن ها را فقط ابزار می بیند ولی زن در نگاه ما شکوه جامعه باشد در این دنیای بی احساس ، روح جامعه باشد نباید خانه بی فرزند باشد جمعیت ، محدود ! نباید آسمان شهرمان باشد غبارآلود دعای خیر این مردم زمان سخت و آسایش برای رهبر دلسوز و مسئولان زحمت کش نباید دل به دشمن بست این یعنی همان غفلت نباید فکر دیگر بود غیر از همت و خدمت جهاد فی سبیل الله یعنی حمله ی طوفان رسیده فصل نابودی برای ابن جهانخواران دوباره قصه ی موسی ، دوباره ماجرای نیل رسیده مرگ آمریکا ، رسیده مرگ اسرائیل نمانَد نامی از دشمن نشانی از سُعودی ها شود نقش ِ بر آب این نقشه ی شوم یهودی ها شهیدان می رسند از راه ، در دوران هم عهدی هوای جمعه ی موعود یعنی می رسد مهدی اگر سرمشق می گیری همیشه فاطمی باشی بدان باید که سرباز جهاد دائمی باشی سپاه سرخ حزب الله می آید کنار او دعای خیر مادر هست ، در هر لحظه یار او اگر در سینه دل داری و آن دل هست با مهدی به عشق حضرت زهرا ، بگو لبیک یا مهدی
در سر فقط دارند آمالِ خلافت غوغای جنجال است، جنجالِ خلافت جسمِ رسول‌الله را تنها نهادند رفتند و افتادند دنبالِ خلافت چشمانِ خود را باز کن، ابلیس انگار بر دوشِ خود انداخته شالِ خلافت بی‌مایگان رفتند بر بالای منبر خون می‌چکد از بینِ چنگالِ خلافت دنبالِ جاهِ دنیویِ خویش بودند آنان که گردیدند دلّالِ خلافت پَستند از بس، کامشان را کرده شیرین تلخیِ غصبِ مال و اموالِ خلافت وقتی به ناحق، حقِ حیدر غصب گردد ننگا بر این شومیِ احوالِ خلافت شاعر: