eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
936 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم مردآفرین ای باعث آرامش احوال مولا با تو همیشه خوب می‌شد حال مولا آسایشی در عمق جان خویش می‌دید هربار می‌رفتی به استقبال مولا در هر کتابی دیده‌ام، بسیار والاست شان تو در آیینه‌ی اقوال مولا از کودکی دنبال یک آیینه بودی تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا ارث شجاعت داشت عباس تو از تو ارث ادب را برده بود از آل مولا جای تو حتی لحظه‌ای خالی نمانده در سینه‌ی از عشق مالامال مولا از چشم‌هایت اشک شادی شد سرازیر گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا ای نام تو در نوع خود از بهترین‌ها هستند مدیونت همه «ام‌البنین‌»ها آن‌گونه که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را "ام‌البنین" را "مادر شیران" نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشم‌هایت در اخم تو دیدیم تمثال غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن‌طلب را در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی زانو زده در محضر مادر اباالفضل درس ادب خوانده از این منبر اباالفضل آن دم که ایمان و وفا تقسیم می‌شد ساقی کوثر شد علی، ساغر اباالفضل یک‌عمر مشق او فقط نام حسین است ننوشته جز این درس در دفتر اباالفضل از بس ادب دارد که هرگز پیش زینب بالا نیاورده‌ست حتی سر اباالفضل پیدا نمی‌شد خم به ابرویش، اگرچه می‌بود رو در روی یک‌لشکر اباالفضل کافی‌ست از اوصاف او تنها بپرسی در معرکه از مالک اشتر؛ «اباالفضل!» با چشم خود یک روز می‌بینیم آخر محشر به‌پا کرده‌ست در محشر اباالفضل هستند با اذن خدا روز قیامت دستان عباس تو اسباب شفاعت بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّ اَدَب...، اُم‌ُّ وَفا...، اُم‌ُّاَبَاالفَضل... غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست... آن‌جا صدایت می‌زند؛ «مادر کجایی؟ آیا به دیدار عزیز خود می‌آیی؟» مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم مردآفرین ای باعث آرامش احوال مولا با تو همیشه خوب می‌شد حال مولا آسایشی در عمق جان خویش می‌دید هربار می‌رفتی به استقبال مولا در هر کتابی دیده‌ام، بسیار والاست شان تو در آیینه‌ی اقوال مولا از کودکی دنبال یک آیینه بودی تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا ارث شجاعت داشت عباس تو از تو ارث ادب را برده بود از آل مولا جای تو حتی لحظه‌ای خالی نمانده در سینه‌ی از عشق مالامال مولا از چشم‌هایت اشک شادی شد سرازیر گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا ای نام تو در نوع خود از بهترین‌ها هستند مدیونت همه «ام‌البنین‌»ها آن‌گونه که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را "ام‌البنین" را "مادر شیران" نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشم‌هایت در اخم تو دیدیم تمثال غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن‌طلب را در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی زانو زده در محضر مادر اباالفضل درس ادب خوانده از این منبر اباالفضل آن دم که ایمان و وفا تقسیم می‌شد ساقی کوثر شد علی، ساغر اباالفضل یک‌عمر مشق او فقط نام حسین است ننوشته جز این درس در دفتر اباالفضل از بس ادب دارد که هرگز پیش زینب بالا نیاورده‌ست حتی سر اباالفضل پیدا نمی‌شد خم به ابرویش، اگرچه می‌بود رو در روی یک‌لشکر اباالفضل کافی‌ست از اوصاف او تنها بپرسی در معرکه از مالک اشتر؛ «اباالفضل!» با چشم خود یک روز می‌بینیم آخر محشر به‌پا کرده‌ست در محشر اباالفضل هستند با اذن خدا روز قیامت دستان عباس تو اسباب شفاعت بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّ اَدَب...، اُم‌ُّ وَفا...، اُم‌ُّاَبَاالفَضل... غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست... آن‌جا صدایت می‌زند؛ «مادر کجایی؟ آیا به دیدار عزیز خود می‌آیی؟» مجتبی خرسندی
دوبیتی۱ اگرچه مانده‌ام با ناله و آه اگرچه هست دستم از تو کوتاه همین‌که کشته‌ی راه حسینی هزاران مرتبه الحمدلله... مجتبی شکریان دوبیتی۲ خودم جاروکشِ کوی حسینم ولی شرمنده‌ی روی حسینم چهارتا نه چهل تا مثلِ عباس فدای تاری از موی حسینم محمدمعین پوریلان دوبیتی۳ درِ این خونه زحمت می‌کشیدی کنیزی کرده، منت می‌کشیدی مگه دست و سری بود و ندادی؟ که از زینب خجالت می‌کشیدی محمدمعین پوریلان دوبیتی۴ خوشی را در نگاه من نجویید گلی دیگر به باغ من نرویید پسر در بر ندارم، آی مردم! به من ام البنین دیگر نگویید حسن معارف‌وند دوبیتی۵ همیشه من پی بوی حسینم همیشه من دعاگوی حسینم پسرهای مرا کشتند انگار فدای تاری از موی حسینم حسن معارف‌وند دوبیتی۶ تمامش کن دگر این گفتگو را حسینم کو؟ بگو راز مگو را به چشمم نیست آرام و قراری «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» حسندمعارف‌وند دوبیتی۷ ز چشمان سکینه شرمگین بود فرات اشک‌هایش آتشین بود شبیه مشکِ آبِ تیر خورده دل صد پاره‌ی ام البنین بود میثم مؤمنی‌نژاد دوبیتی۸ نوایی آتشین دارد دل ما چه آوایی حزین دارد دل ما کشیده چار سویش صورت قبر غم ام‌البنین دارد دل ما میثم مؤمنی‌نژاد دوبیتی۹ مثال کوه، ایثار و وفا داشت از اول انس با آل عبا داشت وجودش بس‌که سرشار از ادب بود ز نام فاطمه شرم و حیا داشت علی سلطانی دوبیتی۱۰ اگر چه جز غم دلبر ندارد اگر چه جز دو چشم تر ندارد به زیر لب نوایش این چنین است حسین بن علی مادر ندارد علی سلطانی دوبیتی۱۱ نظر رو سوی باغ یاس داریم ز بس‌که بهر گل احساس داریم همه دست توسل بهر حاجت به سوی مادر عباس داریم محمد مبشری دوبیتی۱۲ مدینه؛ باز مادر گریه می‌کرد مکرر در مکرر، گریه می‌کرد برایش از عمود و فرق گفتند! ولی بر زخم حنجر گریه می‌کرد محمود مربوبی دوبیتی۱۳ زِغم هرروز و هرشب اشک می‌ریخت به‌پای اشک زینب...، اشک می‌ریخت شنید از قامت عباس...، اما به ذبح نامرتب اشک می‌ریخت... محمود مربوبی دوبیتی۱۴ سرشته از غم زهرا گِلش بود نگاه تار زینب قاتلش بود نیفتاد از لبش نام حسینش اگرچه داغ سقا بر دلش بود. یوسف رحیمی