#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
گریه کردن بر تو دل را خالی از غم می کند
این سیاهی ها جهان را سبز و خرّم می کند
قطره ی اشکی که در بزم عزایت ریختم
کارها روز قیامت با جهنّم می کند
چای ریز روضه ات می گفت با چشمان خیس
چایِ اینجا را خودِ خیر النسا دم می کند
هر که آمد روضه قطعاً انتخاب فاطمه است
رفت و آمدهای ما را او منظّم می کند
سربلندیِ جهان را می کند از آنِ خود
در مسیرِ عشقِ تو هر کس که قد خم می کند
باز آمد اربعین و غبطه خوردم یا حسین
بر کسی که کوله بارش را فراهم می کند
اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا
این قدم ها از غم صاحب زمان کم می کند
#رضا_یزدی_اصل
#امام_حسین
#مناجات
السلام ای امام نوکرها
پاسخت التیام نوکرها
عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
هست حرف تمام نوکرها
یا حسین است آخرین حرف و
مُهر حُسن ختام نوکرها
غبطه ها می خورند در محشر
شهدا بر مقام نوکرها
عشق دنیا به کام بعضی ها
عشق آقا به کام نوکرها
درِ این خانه هست موی سفید
پرچم احترام نوکرها
عطر ارباب می رسد تا حشر
از مزار تمام نوکرها
ذره ای از تبار خورشیدند
نور دارد مرام نوکرها
به فدای لبان عطشانت
هست تکیه کلام نوکرها
روضه ی زخم های گودال و
گریه ی مستدام نوکرها
حسن کردی
#امام_حسین
#مناجات
دست دلم باز به دامان توست
منتظر جوشش احسان توست
گفت پیمبر به تو ای نور عین
جنت حق وقف محبان توست
غصه روزی نخورد هیچ کس
روزی ما دست گدایان توست
حاتم طایی شدن آسان بود
این کرم کوچکی از خوان توست
افضل الاعمال شب قدر من
گریه برای لب عطشان توست
حال مرا روضه دگرگون کند
باز گدا بی سر و سامان توست
ای گل از ساقه جدا تشنه لب
آب لبت آب بقا تشنه لب
در و گوهر از دهنت ریخته
همچو عقیق یمنت ریخته
مثل نقابی به روی قرص ماه
زلف شکن در شکنت ریخته
بر روی هر صفحه خاک بلا
عطر خوش پیرهنت ریخته
دشمن بی شرم تو دور و برت
تا که کند بی کفنت ریخته
مصحف صد پاره زینب شدی
گوشه گودال تنت ریخته
ضربه سر نیزه کجا خورد که
خون جگر از دهنت ریخته؟
ناله زهرا قتلوک حسین
وای بنی ذبحوک حسین
حسین صیامی
#امام_حسین
#مناجات
ما سائل غمیم بدنبال ماتمیم
در روز چند بار سر سفره غمیم
بالاى بام خانه تو را جار میزنیم
زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم
مابین گریه فاطمه سرمیزند به ما
فرقى نمیکند که زیادیم یا کمیم
ما را اگر غلام سیاه آفریده اند
خیلى شبیه رخت سیاه محرمیم
هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو
یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم
امروز پاى روضه تو گریه مى کنیم
فردا شریک حج رسول مکرمیم
هنگام گریه قطره به قطره تبرکیم
هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم
با تو در این زمین خدا آشنا شدیم
ممنون آن گناه نخستین آدمیم
ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه میشود؟
خوبیم یا بدیم همینیم درهمیم
واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت
ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم
گریه بده وگرنه ازینجا نمیرویم
ما سائل غمیم بدنبال ماتمیم
علی اکبر لطیفیان
#امام_حسین
#مناجات
چقدر خیر دیدهایم از محبت حسین
به روی شانههای ماست دست رحمت حسین
زیانزد تمام عالم است مهربانیاش
دل مرا که برده است؟ این عطوفت حسین!
روایت است این که هر سحر فرشته میبرد
سلام صبحگاهی مرا به خدمت حسین
شفیع روز محشر است آجر حسینیه
به این بهانه که درآن شدهست صحبت حسین
چه بهتر است با وضو میان روضه گریه کرد
عبادت است گریههای بر مصیبت حسین
رفیق! روضهخانه سنگر ولایت علیست
هزینه داده است شیعه پای هیئت حسین
رضایت حسین باطناً رضایت خداست
رضایت خداست باطناً رضایت حسین
به یک نظر دل خراب را درست میکند
خدا کند شویم شامل عنایت حسین
نترس! ظرفیت برای حر شدن هنوز هست
رسول ترک حر شدهست با هدایت حسین
گناهکار دوتا قطره اشک بین روضه ریخت
خدا هم از گناه او گذشت بابت حسین
حسین بانیِ قبولِ توبههای آدم است
همین هزار و چند ساله نیست قدمت حسین
به گرد و خاک معجر سه ساله دخترش قسم
برای دردهای ما دواست تربت حسین
به حشر هم قدم که مینهد هنوز بی سر است
قیامتیست لحظهی ورود حضرت حسین
علی محمدی
#مناجات
#امام_حسین
سخت در نفس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتاده ام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
فیض آماده است و من کورم
نور آماده است و من نارم
با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گلم ولی خارم
مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم
تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم
عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بنده ی زرق و برق بازارم
نیمه شب آمدم که عرض کنم..
عذرخواهم خدای غفارم!
تو دوای منی شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم
به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم
کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم
فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم
ناله ی یا بنی خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد..
اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد..
تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد
حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#مناجات
#غزل
سلام ای خاک پای زائرت از کیمیا بهتر
دوباره میهمانم کن کجا از کربلا بهتر
مرا تدبیر کن آنگونهای که دلبخواه توست
تویی که میشناسی بی گمان از من مرا بهتر
من و امید آغوشت، من و ترس جداماندن
کجا داریم در عالم، از این خوف و رجا بهتر
ندارد طفل جز آغوش مادر خانهی امنی
اگر آشفته شد دنیا، کجا از روضهها بهتر
اگر درمان نمیخواهم دلیلش لذت اشک است
وگرنه نیست در عالم ازین دارالشفا بهتر
بیا و تا ابد دست از سر ما بر ندار ای دوست
کجا پیدا کنم دیگر از این دام بلا بهتر
دعای شمر یا نفرین تو ؟ حر پاسخش را داد
حسینا هست نفرین تو از صدها دعا بهتر
اگر در کوفه بسیار ادعای دوستی کردند
عیار دوستان معلوم شد در کربلا بهتر
چراغ خیمه شد خاموش و تکلیف همه روشن
حبیب اما به غیرت گفت، از اینجا کجا بهتر
نخواهم رفت زیر بیرقی جز بیرقت ای شاه
نمیبینم من از تو در جهان فرمانروا بهتر
هزاران مرحبا عابس، هزاران مرحبا بر جون
جنون از مصلحت بهتر، عمل از ادعا بهتر
شریعت با محبت فرق دارد فرق بسیاری
وهب بود از هزاران شیعهی پر مدعا بهتر
تو که هل من معین گفتی علی اصغر تلظی کرد
به روی دست تو تفسیر شد قالو بلا بهتر
تو پیر از داغ اکبر بودی و اصغر خضاب آورد
در آئین تو آری میشود خون از حنا بهتر
خدا اینسان تو را میخواست زخمی، غرق خون، عریان
خدا از خود برای تو ندارد خونبها بهتر
تو را ای آیهی تطهیر، آنان با وضو کشتند
خدا دیگر چه باید مینوشت از إنما بهتر
نمیدانم چه کرد آن تیر، آخر با تو ای مظلوم
برای قلب تو آن زخم بدتر بود یا بهتر
دلت پیش حرم، اما سرت یک سو، تنت یک سو
تو را از تو سوا کردند ای از ماسوا بهتر
کسی حرف تو را نشنید در آشوب آن گودال
به تاریخ از فراز نی رسید اما صدا بهتر
در آن دیدار اول با دل راهب چها کردی
تو اصلاً کیستی ای از هزاران آشنا بهتر!
#مجید_تال
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
بعد صد سال اگر زنده شوم بار دگر
به جز از نوکری تو نکنم کار دگر
زندگی باد حرامم که در این عمر دو روز
طی شود روز و شبم در پی یک یار دگر
گر بسوزد تن من باز ز خاکستر من
بر نیاید که رود بر در دربار دگر
جز تو دلدار دگر نیست اگر هست حسین
دل نمانده است دهم تا که به دلدار دگر
نیست غیر از تو مرا چشم مپوشی از من
هست هر چند تو را نوکر بسیار دگر
تو بخر هیچ بخر ناز کن اما مسپار
سر بازار مرا دست خریدار دگر
گر قرار است بهای حرمت جان باشد
این تو و جان من و رخصت دیدار دگر
#موسی_علیمرادی
.
#مناجات
#امام_حسین
#احسان_نرگسی ✍
نفس چه فایده، وقتی که در هوای تو نیست
بدا به حال گدایی که مبتلای تو نیست
مرا به غیر خودت دست هیچکس مسپار
کسی شبیه خودت فکر بنده های تو نیست
نه اشک مانده برایم ،نه ناله های سحر
چه کرده ام که دلم شامل عطای تو نیست
دلم کبوتر هر بام می شود...افسوس..
خودت بگو چه کنم با دلی که پای تونیست
مرا به «گریه برای حسین »می بخشی
وگرنه بنده ی تو لایق سرای تو نیست
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
چگونه درک کنم ماتم حسین تو را
به غیر روضه پی کار دیگری نروم
که من شناخته ام عالم حسین تو را
تو خواستی که من از روز اول عمرم
به دوش خود بکشم پرچم حسین تو را
به غیر تربت کرب و بلا دوایی نیست..
به عالمی ندهم مرهم حسین تو را
به نوکری خودم افتخار خواهم کرد
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
.
.
#امام_حسین
#مناجات
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین...
ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها
آمد از کربوبلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا... گفتم حسین...
#علی_ذوالقدر
#رحلت_رسول_اکرم_ص
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#مناجات
#غزل
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
گویا که وقت رفتن بابا رسیده است
حق داری از غمش به سرو سینه می زنی
چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است
در روز آخرش چه شده این چنین نبی
جز اهل بیت تو زهمه دل بریده است
بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند
اشکش بر ای هر دو زغم ها چکیده است
برگو که مرتضی چه شنیده کنار او
رنگش چنین زطرح مسائل پریده است
اینجا همه برای شما گریه می کنند
چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است
این روزها به پشت در خانه ات مرو
گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است
جان حسین و جان حسن جان مرتضی
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
#کمال_مومنی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#مثنوی
دلم بود و حرم بود وامامم بودوتنهایی
حرم كعبه،حرم قبله،عجب احرام زیبایی
سه کنج دنج یک حجره تماشاداشت اوج او
دلم را کرد اقیانوس موسیقی موج او
دو رکعت گریه سر کردم،دورکعت خاک گل کردم
دو رکعت با تمام سنگهایش درد دل کردم
لباس اشک آماده،سرم از شرم افتاده
تمام سنگ فرش او برایم مهر و سجاده
زیارت نامه میخواندم،دلم گرم زیارت شد
نگاهم خورد بر قبرش-نمیدانم-جسارت شد؟
به پای پنجره فولاد دل روی دل افتاده
گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده
نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم
دلم را پر ز عشق او،تهي از غير میکردم
تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم
پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم
دوباره چشم را بستم،دوباره جستجو کردم
تمام خواب را از رد پا تا صحن بو کردم
بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد
دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو
بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو
.
.
کبوترهای نامه بر هزاران دل به پا بسته
شکسته خسته می آیند پابوس تو پیوسته
پرو بالی به دل دادم کبوتر شد پرید آقا
به پايش نامه اي بستم به سويت پركشيد آقا
به سبك مردم تهران،به سبك كوچه بازاري
نوشتم دوستت دارم،نوشتم دوستم داري؟
دلم خورشید می خواهد،هوای گنبدت کرده
دوباره نور میبیند،هوای مشهدت کرده
کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش
عطش دیده ترک خورده به سقاخانه ای دلخوش
برایت شورمیخوانم چه شیرین است نام تو
نمیخواهم رهایی را عجب دامیست دام تو
بیابان های تو لبریز از آهو شده ضامن
کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شده ضامن
ز گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پا شد
دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد
زليخاي تو يوسفها و مجنون تو ليلاها
غلام حلقه در گوش شما هستند مولاها
نميخواهم،نميخواهم،نميخواهم، نميخواهم
به غير از تو كسي را لحظه مرگم نميخواهم
#محسن_عرب_خالقی