eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
688 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار بخوان که باغ شود غرق در طراوت و نور بخوان که دفتر گل وا شود به نام بهار بخوان به نام خدایت که باغ را ببری به میهمانی گل‌ها، به بار عام بهار بخوان که با نَفَس پاکت ای مسیحا دم جهان جوان شود از نو، به احترام بهار بخوان که عالم و آدم قرار می‌گیرند به زیر سایۀ فیض عَلی‌الدّوام بهار بخوان که تا سحر ایمان بیاوَرد خورشید به آیه آیۀ سی جزء از پیام بهار اگر تو لب بگشایی، به عطر یاس قسم که دامن گل یاسین شود مقام بهار.. در آستانِ شکوهت شکوفه‌باران است که بوی عشق رسیده‌ست بر مشام بهار.. طلوع فجر رسالت رسید و آمده‌اند فرشتگانِ مقرّب، پی سلام بهار بخوان که بر سرِ راهت «علی»ست چشم به راه که اقتدا به پیمبر کند امام بهار تو ماه چلّه‌نشینی، «خدیجه» منتظر است که از دلش بِبَرد غم گلِ کلام بهار بخوان که لعل لبت ترجمان آب بقاست بخوان که قولِ کریم تو «عُروةُ الوُثْقی»ست بس است هرچه به بیراهه‌ها سفر کردند بس است هرچه به بیهوده عمر سر کردند بس است هرچه به سودای سود، رفت زیان بس است هرچه که سرمایه‌ها ضرر کردند بس است، هرچه خزان‌باورانِ غارتگر تمامِ حاصلِ این باغ را هدر کردند بس است هرچه ستم‌بارگان جادوگر دعا و ناله و نفرین بی‌اثر کردند بس است هرچه به افسون قصۀ پَریان «هزار و یک شبِ» این قوم را سحر کردند بس است هرچه بشر منّت از «مَنات» کشید بس است هرچه به «لات و هُبَل» نظر کردند.. بس است هرچه به شمشیر و نیزه نازیدند و پیش اهلِ نظر سینه را سپر کردند بس است هرچه به جرم رَمیدن یک اسب قبیله را همه تاراج و دربه‌در کردند بس است هرچه که خون ریختند در صحرا بس است هرچه زمین را ز اشک تر کردند بس است هرچه که با غنچه‌های زنده به گور نهالِ عاطفه را قطع با تبر کردند.. اَلا که می‌شود از جلوه‌ات جهان روشن! اگرچه بحث در این جلوه مختصر کردند بلند، تا ابد آوازۀ تو خواهد شد جهان‌گشا خبرِ تازۀ تو خواهد شد زمان، زمانِ قیام است و امتحان دادن زمانِ درس محبت، به این و آن دادن الا رسول بهارآفرین، ارادۀ توست نجاتِ باغِ گل از پنجۀ خزان دادن به یک اشارۀ چشم تو، ای یتیم قریش! تمام مزرعه را آب می‌توان دادن اگر چه هست «معاد از پی معاش» آری ثواب اگر چه بود، رسمِ‌ آب و نان دادن غذای روح، به این مردم فقیر بده که سعی توست طراوت به بوستان دادن درون سینۀ این قوم، جای دل، سنگ است تویی و معجزۀ سنگ را تکان دادن.. بگو: کتاب خدا معجز رسالت ماست رواست بوسه بر این نورِ جاودان دادن.. مسیح از نفس آسمانی‌ات آموخت ز فیض گوشۀ چشمی به مرده جان دادن اگر قرارِ تو، دل بردن است از این مردم اشاره کن به «بلال» از پی اذان دادن گواه اگر ز تو خواهند «قُل کَفی بِالله» از این دلیل چه بهتر به کاروان دادن؟.. چه جای صحبت بیگانگان که سهم علی‌ست تجلّیاتِ جمال تو را نشان دادن بخوان تجلّی «صَلُّوا عَلَیه» از این جَلَوات یکی‌ست ذکر خدا و فرشتگان، به پای خیز! که دل‌ها ز شوق آب شوند به یمن نور تو، ذرّات، آفتاب شوند بخوان! به نام خدا «بِاسم رَبِّکَ الاَعلی» که لاله‌ها همه پیمانۀ گلاب شوند امینِ وحی و نبوت! «اَلا بِذِکرِ الله» بخوان! که با خبر از متنِ این کتاب شوند سمندِ صاعقه زین کن، خدا نکرده مباد که بی‌عدالتی و جهل، هم‌رکاب شوند.. رسولِ نهضتِ بیداری زمان! مگذار که پلک‌های فروبسته، گرم خواب شوند شتاب کن که روان‌های تشنۀ ایمان رها ز پنجۀ تردید و اضطراب شوند به یک اشارۀ تو، برگ‌های پاییزی لطیف و تازه چو نیلوفرانِ آب شوند بخوان حدیث محبت که بردگانِ سیاه در این کویر درخشان‌تر از شهاب شوند بگیر دستِ همه پابرهنگان زمین که این شکسته‌دلان مالکُ‌الرّقاب شوند یتیم آمنه! اصحاب سرسپردۀ تو طلایه‌دار ظفرمند انقلاب شوند سحر که آیۀ «أمَّنْ یُجیب» می‌خوانند امیدوار دعاهای مستجاب شوند بگیر دستِ علی را، که با امیرِ عرب مجاهدان، همه پیروز و کامیاب شوند چه جای حیرت، اگر یازده ستاره و ماه به جانشینی خورشید انتخاب شوند بعید نیست که پروانگانِ اهل‌البیت اسیرِ معنی این شاه‌بیت ناب شوند «به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب کند» «به آسمان رَوَد و کارِ آفتاب کند» شاعر: استاد
صدای وحی می رسد به گوش احمد امین صدا بلند تر شود برای بار دومین زمان به شوق می دود، سکوت میکند زمین بخوان به نام خالقت که هست رکن دین همین بخوان و سرفراز کن قبیله ی قریش را مژده بده سلسله ی جلیله ی قریش را غار حرا منوّر از جمال کبریایی اش امین وحی هم شده واله دلربایی اش منتخب خدا شده شکوهِ مصطفایی اش محور مهربانی است سینه ی خدایی اش سلام میکند به او، خدا و جمله خلقتش زبان گرفته آسمان، مبارک است بعثتش شبهه جزیره ای شده مفتخر از کلام حق کویر تشنه ای شده لبالب از پیام حق به دست مصطفی ببین سلسله ی زمام حق مژده دهد نبی حق به اولین امام حق که ای شکوه نام تو جذبه ی هر سخن علی! منم رسول خاتم و تویی وصی من علی! عبد مناف! فخر کن به آدم ابوالبشر عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر گشته یتیم مکه بر امت ماسوا پدر کاش که بود آمنه کنار این پیامبر به مادرش سلام حق به همسرش سلام حق خدیجه ای که سر نزد لحظه ای از کلام حق خموش ای سخنوران ناطق وحی آمده فضل تمام انبیا از این جناب سر زده آیه ی "لا اله" را بخوان میان بتکده مگر که نور حق دمد به قلب های یخ زده اگر چه از یهودیان به او عذاب می رسد از آن وجود مهربان صبر و صواب می رسد خُلق عظیم او دهد پاسخ صد ابولهب به جز خدا، به جز دعا، نیاورد به روی لب به صبح روزه گیرد و به شب کند نماز شب به حیرت اند مشرکان از این وقار و این ادب که در جواب آن همه بی ادبی به محضرش کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش مردم غم رسیده را مرهم قلب و جان شود به نور عقل و راستی حامی دختران شود مدعی برابری به مردم جهان شود چشم کِشد بلال او که لحظه ی اذان شود صدای خشک و خسته ای نوای عشق سر دهد چو آفتاب جلوه ای به چهره ی سحر دهد بَرده ی رنج دیده را به اوج آسمان بَرد عقیده های شوم را ز خاطر زمان بَرد به هر کجا که می رود طراوت جنان بَرد به گوشه ی تبسمی دل از بهشتیان بَرد معجزه ی نگاه او به قلب مرده جان دهد لحن سلامِ گرم او سرشت را تکان دهد شیوه ی جذب کردنش رسالتی است دیدنی به کودکان کند سلام حالتی است دیدنی رو به خدا که می کند عبادتی است دیدنی او و خدیجه و علی، جماعتی است دیدنی دو آفتاب و یک قمر نور دهد حجاز را کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را ببین یگانه ی بشر قامت خود دوتا کند ببین علی نوجوان به دوست اقتدا کند ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند بگو به دشمن نبی اقامه ی عزا کند از این سه نورِ متصل بقای دین داور است مثلثی که محورش فاطمه ی مطهر است جان به فدای احمد و هجرت بی نظیر او گشوده شد مسیر دین به سعی چشمگیر او ببین به لیلة المبیت، کوشش وزیر او علی که در مباهله بیان شده غدیر او برای ختم الانبیا همیشه جان نثار شد علی است جانشین او نه آنکه یار غار شد غدیر برکه ای بُود ز چشمه سار بعثتش مدینه قبله گاه شد از آفتاب هجرتش ظهور مهدی اش شود ادامه ی نبوتش کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش طلوع نور مهدی است آفتاب سرمدی به دست او جهان شود مدینه ی محمدی شاعر: حجت‌الاسلام
بسم الله الرحمن الرحیم وحی به قامت تو برازنده بود جامه‌ی وحی اگر به دست تو تنها رسید نامه‌ی وحی مسیر خطبه‌ی حق است حرف تو که خدا گذاشته‌ست به روی سرت عمامه‌ی وحی خدا نخواست که کتّاب وحی بنویسند به غیر نام تو را در شناسنامه‌ی وحی بهشتیان زمین‌اند دوست‌دارانت که یاوران تو بودند در اقامه‌ی وحی رکود، رونق بازار شاعران می‌شد سروده بودی اگر یک‌نفس چکامه‌ی وحی صبا براق شده تا به عرش حق ببرد شمیم عطر تو را در هوای شامه‌ی وحی سند شده‌ست به عنوان؛ "میم‌حا‌میم‌دال" از ابتدای ازل مهر کارنامه‌ی وحی به حکم آینه‌ی آیه‌ی "اُولِی الأَمر" است که تا امام زمان می‌رسد ادامه‌ی وحی
13875.mp3
790.1K
🌸تو بزرگ انبیایی یا محمد🌸 تو بشر را رهنمایی یا محمّد از چه در غار حرایی یا محمّد تو سراجی تو مُنیری تو بشیری تو نظیری یا محمّد یا محمّد (۴) یا محمّد بر خلایق رهبری کن از حرا بیرون بیا پیغمبری کن آفتابا تا ابد روشنگری کن تیرگی آمد به پایان نور قرآن شد نمایان یا محمّد یا محمّد ای تمام انبیا چشم انتظارت قلب مظلومان عالم بیقرارت این بود فرموده پروردگارت یا محمّد «قم فأنذِر» ذات یکتا را «فَکَبِّر» یا محمّد یا محمّد مکتبت در پرتو انوار داور پرورد مقداد و سلمان و ابوذر تربیت کن حیدر و زهرا بپرور تو به جان و دل حیاتی تا ابد فُلک نجاتی یا محمّد یا محمّد مکّه از تو پرتو ایمان گرفته دست حق روی سرت قرآن گرفته دوره ظلم و ستم پایان گرفته ای دمت روح عدالت بر تو زیبد این رسالت یا محمّد یا محمّد تو به کل آفرینش رهبر استی اولین نور، آخرین پیغمبر استی از تمام انبیا بالاتر استی درد جانها را دوایی ختم کلِّ انبیایی یا محمّد یا محمّد آفتابا جلوه کن بر کلّ هستی طی شده دور غرور و کبر و مستی تا به کی انسان اسیر بت پرستی؟ ای جهان زیر لوایت پاسخ نفرین، دعایت یا محمّد یا محمّد 🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
( برو زیارت نامه بردار دلتُ به این خونه بسپار)2 امشب با اهلِ ایران، تو وادیِ خراسان بگو که عیدهِ مبعث (مبارکه رضا جان) 2... (حالا که اومدی مشهد می خونی روبرو گنبد،  محمد یامحمدص) 2 🌸یارسول الله ، یا محمد ... 🌸 (عاشقی رو از سر می گیرم، تا غارِ حرا  پَر می گیرم)2 شکوفه هایِ شادی، میباره رو سرِ  ما، که حضرت محمد ص (شده پیمبرِ ما)2 امشب هر دلی میخونه، زهرا با علی می خونه، محمد یا محمد 🌸یارسول الله ،یا محمد .... 🌸 (سینه ی ما دریایِ عشقِه، آقام علی مولایِ عشقه) 2 تو مشهدموانگار، تو ایوونت نشستم |اگه تو باشی ساقی، (من که نخورده مستم)2 میگیرم سرمو بالا، میمیرم برایِ مولا علی جان ، علی جان 🌸یا حیدر ،علی علی علی،   یا حیدر علی علی علی  ، علی علی جان ، علی علی علی علی.............
رباعی بر روز حساب خود براتی بفرست در باغچه‌ی دل نفحاتی بفرست با نام علی دهان خود شیرین کن با نام محمد صلواتی بفرست شاعر:
🌺🌺 خواندیم به هر شاخه نباتی متبرک از صورتِ قرآن کلماتی متبرک اعجازِ محمّد(ص)کند این بزم چه زیبا قلبِ همه را با صلواتی متبرک! تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات نازل شده بر اهلِ ولا این برکات گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست بر چهره ی پر نورِ محمد(ص) صلوات! بر غمزده گان بابِ نجات است صلوات بر مرده دلان آبِ حیات است صلوات پیغمبرِ ما بَه که چه زیبا فرمود سر چشمه خیر و برکات است صلوات ................................. شد نامِ تو زیبنده ی هر صوم و صلاه نازل شده بر اهلِ ولا این برکات گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست آن چهره ی پاکِ مصطفی را صلوات ................................. تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات لازم شده بر من بفرستم صلوات حقا برسد تا به تجلّی گهِ ذات هر آن که فرستد به جمالت صلوات .................................... خواندیم به هر شاخه نباتی متبرک از صورتِ قرآن کلماتی متبرک اعجازِ محمّد(ص) کند این بزم چه زیبا قلبِ همه را با صلواتی متبرک! السلام ای اشرفِ پیغمبران ای فدای تو تمامِ انس و جان السلام ای شهریارِ ذوالمِنن ای تو خورشید همه کون و مکان ای حبیب ای صاحبِ جاه و جلال ای که نورت علتِ خلقِ جهان بر همه پیغمبران تو افضلی واسطِ فیضِ خدای مهربان عالم از تحسینِ حُسنت بیقرار ای که حُبت مژده ی باغِ جنان تاجِ سلطانیِ امت آنِ توست ای نبی ای مرسلِ آخر زمان عاشقانه با کمالِ افتخار _ در خضوعِ تو زمین و آسمان هر دو عالم ناجیِ امت تویی ای تو اسبابِ نجاتِ امتان یا رسول الله پناهِ عالمی در پناهِ تو همه جانها امان! ✾🍃🌼🍃✾
رسول خداازحرا می رسد،کلیددرگنج لا می رسد دل از شوق دیدارپرمی زند،پرستوی مهرووفا می رسد زدل عقدۀ درد وا می شود،طبیب دل و دردها می رسد گرفته به کف رأیت عدل را،به فریاد هر بینوا می رسد درخت غم ازریشه برمی کند،به دل ها امید و رجا می رسد زدارالشفایِ خدا مرهمی،به زخم دل مبتلا می رسد اَلا..! غم نصیبانِ درد آشنا،بیائید کان آشنا می رسد سبکبال از دامنِ کوه نور،خرامان ز غار حرا می رسد گشائیدچشم ونگاهش کنید،که خورشید ملکِ وَلا می رسد شکوفایی باغ سبز خداست،گل سرخ باغ خدا می رسد به باغ خزان دیدۀ روزگار،شکوه بهاران فرا می رسد گزیده ترین بندگان خدابرای بشر رهنما می رسد ز نو شوری اندر جهان افکند،ز عرش خدا این نوا می رسد که منسوخ شد شیوۀ جاهلی،ره و رسم صدق و صفا می رسد  جهان ظلمت ستان کفر است وشرک،که انوارشمس الضحی می رسد ز دل بانگ توحید سر می دهد،منادیِ قالو بلی می رسد زگردِ ره آن خدایی خصال،به چشمان ما توتیا می رسد به اعجاز قرآن و لطف کلام،به تسخیر دل های ما می رسد منات و هبل زیر پا افکندبساط ستم را فنا می رسد بنای زر و زور و تزویر را،شکستی عظیم از قفا می رسد ز بُستان توحید گل می دمد،نسیمی ز باد صبا می رسد درامواج دریابه کشتی دین،به امر خدا نا خدا می رسد ز نای دل انگیز ختم رُسل،نوای خوش ربّنا می رسد به امرخدا جبرئیل امین،به دیدار آن مه لقا می رسد سر و سرور و سیّد کائنات،مهین خاتم الانبیا می رسد علی می دهد دست بیعت به او،به همراهی اش مرتضی می رسد سخن را نه یاریِ وصفش بود،بیان را به مدحش کجا می رسد؟! رسول خدا و حبیب خدا،خطابش به عرش علا می رسد، خدا کرده وصفش به قرآن خویش،کجا قدرت ماسوی می رسد؟ براتی چنین گوید از جان و دل،رسول خدا مصطفی می رسد  
"اِقْرَاء" كه ميان آسمان ها و كرات نازل شده است بار ديگر بركات جبريل امين دسته گلى آورده ست تقديم رسول مهربانى،"صلوات"
و آن حضرت از كوه حراء پایین آمد، انوار جلال او را فرا گرفته بود كه هيچ‌كس را ياراى آن نبود که به آن حضرت نظر كند و بر هر درخت و گياه و سنگ كه مى‌گذشت آن حضرت را سجده مى‌كردند و به زبان فصيح مى‌گفتند: السّلام عليك يا نبىّ اللّه، السّلام عليك يا رسول اللّه. 📚 منتهى الآمال، ج1، ص130 عالم شده روشن از وجودت ای ماه از منزلتت کیست به جز حق، آگاه در پای تو هستی به سجود افتاده ست اِنَّ اللهَ اصطَفاکَ یا وجه الله شاعر:
ای نام تو جان بخش تر از آب حیات محتاج تو خلقی به حیات و به ممات از بعثت انبیاء و ارسال رسل مقصود تو بودی، به محمد صلوات شاعر: