eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
739 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زینب بنِگر چه تکیه گاهی دارد ارباب عجب پشت و پناهی دارد حق داشت رقیه عاشق او بشود الحق که عجب عموی ماهی دارد شاعر:
هرکس به ره حسین بشتافته است آقایی عالمین را یافته است در خلق ، حسین بن علی، بی همتاست این تافته را خدا جدا بافته است... شاعر:
تا از رخ ماه ما نقاب افتاده است از چشم ملائک آفتاب افتاده است اي مانده به گرداب گناهان برخيز كشتي نجات ما به آب افتاده است شاعر:
زهرا كه تو را ز كوثر آوَرد آن‌شب يك باغ گل معطر آوَرد آن‌شب فُطرُس ز شفاعتِ تو بخشوده شد و از شدتِ شوق، پَر در آوَرد آن‌شب شاعر:
سوم شعبان برای ما شروع خلقت است چونکه از دنیای تو دنیای ما تشکیل شد شاعر:
خودش تمام جهان را سوار کشتی کرد بگو به نوح که آقای ما دلش دریاست شاعر:
امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است قُنداقه‌ی حسین به دست پیمبر است شاعر: استاد
آبرو خواهی اگر هم در زمین، هم آسمان با حسین بن علی بن ابیطالب بمان شاعر:
بسم الله الرحمن الرحیم بند دوم ترکیب‌بند ماه شعبان جان‌ودل شیعه پی جام حسین است وقتی سر آغاز غزل نام حسین است مانند آب از تشنگان رفع عطش کرد آرام‌دل نام دل‌آرام حسین است هر قاعده خورده به‌هم از لطف آقا آزاد، یعنی آن که در دام حسین است مکتوب شد در زمره‌ی خوبان عالم هر نام که در بین خدّام حسین است ایمان ما کفر است در روز قيامت معيار اگر آن روز اسلام حسین است مرغ سعادت می‌نشیند روی بامش هرکس کبوتروار بر بام حسین است تا که پر قنداقه‌اش در آسمان‌هاست عرش‌خدا هرشب در احرام حسین است زیباست دنیا با حسین و با اباالفضل شد ذکر لب‌ها یاحسین و یااباالفضل
امشب شب تکامل امثال فطرس است حال دلم شبیه به احوال فطرس است این جانِ رنج دیده خریدار وصل اوست این روسیاه، مشتری حال فطرس است حاجت رواست هر که به این خانه رو کند کوی حسین کعبه ی آمال فطرس است فطرس، به کوی دوست بَرَد هر سلام را این پیک عشق بودن از اقبال فطرس است مانده است آرزو به دل، از عرش هر ملک این لذت وصال فقط مال فطرس است در حسرت زیارت هر روزه ی حسین چشمان جبرئیل به دنبال فطرس است ارباب من! کرم کن و اینبار فرض کن این نیمه جان سوخته هم بال فطرس است در کربلا به حرکت پرچم نگاه کن این حرکت از نسیم پر و بال فطرس است
ای نبی‌طلعت، ای علی‌مرآت وی حسن‌خصلت، ای حسین‌صفات ملكوتی‌جمال هستی و هست، در جبین تو جلوۀ مَلَكات مادرت فاطمه‌ست، اُمّ بنین خواهرت زینب است، خیر بنات عشق از جلوۀ تو شد مبهوت عقل از آفرینشت شد مات من و وصف کمال تو؟ حاشا من و شرح جلال تو؟ هیهات بر تو ای حُسن دلفریب، درود بر تو ای ماهِ هاشمی، صلوات هر که چون تو غریق بحر خداست می‌شود ناخدای فُلک نجات هیچ‌کس روسپید عشق نشد چون تو در امتحان صبر و ثبات تو چه شب‌ها به روز آوردی در مناجات قاضی الحاجات ای علمدارِ دشت سعی و صفا دعوتم کن به وادی عرفات به من از خرمن عنایت خویش خوشه‌ای هدیه کن به رسم زکات به سویت آمدم ز روی نیاز به بَرَت آمدم به بوی برات کربلا را ندیده‌ام اما موج اشک من است شطّ فرات منِ بی‌مایۀ سخن‌نشناس تو بگو با بضاعت مزجات، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» ای فدایی به راه دین، عباس شاهد مکتب یقین، عباس هست آیینۀ دل و جانت روشن از نور «یا و سین»، عباس وَه چه زیبا کشید نقش تو را قلم صورت‌آفرین، عباس به جمالت حسین می‌نگریست با دو چشم خدای‌بین، عباس تو ابوفاضلی و اُمّ بنین فخر دارد به آن و این، عباس جز تو در مذهب وفاداری کیست سردار راستین، عباس؟ داشتی در قیام عاشورا ید بیضا در آستین، عباس مثل ماه شب چهاردهم جلوه‌های تو دلنشین، عباس طوق مهر تو دلنواز، ولی تیغ قهر تو آتشین، عباس غیرت و همت تو می‌بخشد خاتم عشق را نگین، عباس پرچم عشق را به دست تو داد رهبر عادل و امین، عباس تو علمدارِ «فَضَّلَ اللّهی» در سپاه مجاهدین، عباس کیستم من؟ ز خرمن فیضت در همه حال خوشه‌چین، عباس کمترین نقش‌بند مدح توام در مدیح تو بیش از این، عباس، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس».. به جمال تو ای حبیب خدا دل جدا عاشق است و دیده جدا شیرمرد جهادی و جاری‌ست در رگ و ریشۀ تو خون خدا سعی خورشیدی‌ات مُبَدَّل کرد ظلمت کفر را به نور هُدی تو و با ظلم آشتی؟ هرگز تو و بر ظالم اعتنا؟ اَبَدا از تب و تاب تو به وادی عشق شجر طور آمده به صدا.. جان پاک تو شد فدای کسی که «لَهُ رُوح العالَمین فِدا» چون تو در راه انقلاب حسین دِیْن خود را کسی نکرد اَدا در صف رستخیز رشک بَرَند به شکوه و جلال تو شهدا خنده بر لب، منادیان بهشت عاشقان تو را، دهند ندا که بیایید ای خداجویان در پناه سلالۀ سُعَدا گر شوم خاک درگهت آن روز در مقام تو ای حبیب خدا چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» چشم از آن لحظه‌ای که وا کردی در دل از راه دیده جا کردی به «یَدُ الله فَوقَ اَیدیهِم» که تو تسخیر قلب‌ها کردی سر نهادی بر آستان رضا پشت تسلیم را دو تا کردی هدف تو ثبوت «اِلا» بود بعد از آنی که نفی «لا» کردی تو به امضای خون خود، به حسین دل سپردی و اقتدا کردی خاک پای مقدس او را سرمۀ چشم و توتیا کردی ترک سر در طریق حق گفتی بذل جان در ره خدا کردی کربلا دشت شور و عشق نبود کربلا را تو کربلا کردی چون نسیم سحر به همت عشق گره از کار خلق وا کردی دل بیگانه از ولایت را با نگاه خود آشنا کردی ای که بر گِردِ خیمۀ خورشید سعی در مروه و صفا کردی ای که آزادگان عالم را آگه از سرّ نینوا کردی ای که با جذبۀ محبت خویش خانه در روح و جان ما کردی در شگفتم به پاس این همه لطف که تو ای مهر دلربا کردی، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» دل و جانی خدای‌جو داری قبلۀ عشق پیش رو داری ای محبت‌شعارِ مهرآیین سیرت و صورت نکو داری تو همانی که چشم در همه حال به عنایات و فضل هو داری فیض‌ها برده‌ای تو از سه امام یعنی از وحی، رنگ و بو داری مُعتَصِم گشته‌ای به «حَبلُ‌الله» صحبت از «لا تَفَرَّقُوا» داری به عطشناکی فرات قسم مِی وحدت سبو سبو داری شده‌ای محو شاهد ازلی جز شهادت چه آرزو داری؟ گر دو دستت جدا شود از تن سر پیکار با عدو داری گر امید تو ناامید شود زمزمه «اِن قَطَعتُموا» داری نشوی تا شهید، وا نشود، عقده‌هایی که در گلو داری گرچه زهرا نبود مادر تو به‌خدا رنگ و بوی او داری ما که شرمنده‌ایم، بهر ظهور تو دعا کن که آبرو داری ساقیا! گرچه موجی از دل‌ها بسته بر هر شکنج مو داری با چنین جلوه و جلال و جمال که تو خورشیدِ ماه‌رو داری، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس».. شاعر: استاد شفق
با امام زمان (عج) در ولادت امام حسین ( ع) ،،،،،،،،،،،،، طی شده گرچه عمر من در پی آرزوی تو آمده ام شکسته دل باز به جستجوی تو داغ فِراق می کُشد عاشقِ بی قرار را این منم ای امیدِ دل خسته ز هجرِ روی تو حلقه به حلقه می زند بندِ بلا به دستِ من کرده اسیر خود مرا سلسله دارِ موی تو وقتِ نماز ناگهان یادِ تو می کند دلم عطرِ بهشت بی گمان می چکد از وضوی تو تا که به شوق وصلِ تو ، نامِ تو می برد دلم قلبِ شکسته می شود زنده ز گفتگوی تو از همه جا رها شده مرغِ دلِ شکسته ام آمده در حریم حق ، خیمه زده به کوی تو شوقِ وصالِ تو مرا آبِ حیات می دهد آبِ روانِ زندگی هست روان به جوی تو ای که مدینه رفته ای در شبِ عشق و اشتیاق جاده به جاده می رسد قافله ام به سوی تو آمده ، ای امید دل وقت ولادتِ حسین شکفته مثلِ غنچه ها لعلِ لبِ نکوی تو از نفسِ شقایقش فاطمه بوی گل گرفت همره عطر فاطمه ، عطرِ تو هست و بوی تو بوی تو می وزد کنون از پر و بالِ قدسیان عرش گرفته از وفا آینه روبروی تو هر که بساطِ خویش را باز کند به های و هو "یاسرِ" بی قرار هم داشته های و هوی تو oo محمود تاری "یاسر"