eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
720 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تابید رخش زمان بیداری شد از عرش به فرش آینه کاری شد بفرست هزار بار امشب صلوات سرچشمه کوثر خدا جاری شد بر عابده ی پاک و فهیمه صلوات بر آمنه بانوی کریمه صلوات بر لحظه ی لبخند نبی اکرم بر قلب پر از مهر حلیمه صلوات بر پیکر بی جان زمین جان آمد لبخند زد و آمنه خندان آمد بفرست تو بر سوره ی چشمش صلوات پیغمبر نور، روح قرآن آمد بر خاک بقیع و بر بتولش صلوات برفاطمه و قلب ملولش صلوات تا شاد شود مهدی زهرا بفرست بر گنبد خضرای رسولش صلوات ای دل بفرست خوب و ممتد صلوات بر نام بهشتی محمد صلوات بدبخت کسی که بر لبش ذکری نیست خوشبخت کسی که می فرستد صلوات برچهره پاک بی مثالت صلوات برصوت دل انگیزبلالت صلوات ای خاتم عشق سرمدی صدهابار برهیمنه وجاه وجلالت صلوات از برکت عشق آبرو می گیرم در چشمه ی عشق او وضو می کیرم من عطر به خود نمی زنم اما باز با هر صلوات بوی او می گیرم بفرست به افتخار کوثر صلوات بر عترت نورانی حیدر صلوات هفده صلوات نذر پیغمبر کن میلاد پیمبر است و جعفر صلوات بفرست به اندازه ی باران صلوات بر آیه به سوره های قرآن صلوات اوقات خوشی ست لحظه ها سرشار است میلاد محمد است یاران صلوات با هم همه از خدا مدد می گیریم از کشته ی نینوا مدد می گیریم مهدی مدد و علی مدد قدرت ماست ما از صلوات ها مدد می گیریم
ابلیس نمی شود حریف صلوات در رتبه ندیده ام ردیف صلوات زیبا شود و معطر و پر برکت هر روز تو با ذکر شریف صلوات
دامن دامن گل معطر بفرست بر فاطمه و احمد و حیدر بفرست با صوت جلی به عشق اولاد علی ذکر (صلوات) را مکرر بفرست
داوود سرود ایزدی میخواند محمود نوای احمدی میخواند طبع شعرای آسمان گل کرده عیسی غزل محمدی میخواند ...... یار آمد و واژه ی ادب معنا شد نوری زد و گوهر صفا پیدا شد با دست گره گشای سالارِ رُسل کلِّ صُحَفِ پیمبران امضا شد ...... مخدومِ ملک به عالم خاک آمد عالم به طرب، زان نفَسِ پاک آمد از ناحیه ی اَحد به گوش احمد لولاک لَما خَلَقتُ الافْلاک آمد .
مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق شب درخشش خورشید آسمان علوم است که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق چراغ راهنمای بشر به عالم توحید همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل یکی است ز آن همه راز مگوی حضرت صادق اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم خدای را همه بر آبروی حضرت صادق قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق خدا کند که صبا بر مشام ما برساند شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤید» سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق
فخر دوجهان شفیع یوم‌العرصات آن مظهر بی نظیر اسماء و صفات فرموده که می رود نفاق از دل‌ تو وقتی که بلند میفرستی صلوات
🔸سرود میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده دنیا حبیب کردگار عالمین آمده آنکه بود بر فاطمه نور دوعین یا حبیبی یا حبیبی یا رسول الله مدد عرشیان صف بسته بهر دیدن در ثمین در بغل بگرفته او را حضرت روح الامین یا حبیبی یا حبیبی یا رسول الله مدد دور خورشید رخش گردد زمین وآسمان یا محمد مرحبا، ذکر تمام عرشیان آسمان مکه نورانی شده از طلعتش از وجودش لطف حق گشته زمین را ارمغان یا حبیبی یا حبیبی یا رسول الله مدد آمده ختم رسولان سرور کل بشر ظلمت جهل عرب را آمده صبح سحر رحمت اللعالمین آمد به دنیای وجود آورد بر کل محرومان عالم او ظفر یا حبیبی یا حبیبی یا رسول الله مدد روز میلاد نبی هر مسلمی شادان بود روز وحدت از برای خلق با ایمان بود از تفرق برحذر شو ای مسلمان این زمان تفرقه بین مسلمانان ره شیطان بود یا حبیبی یا حبیبی یا رسول الله مدد ✍اسماعیل تقوایی
ولادت حضرت محمّد (ص) و امام صادق (ع) تبریک ----------- جلوه گری می کند آیه ی اَصْلُ الْاوصول همچو نبی می رسد صادق آل رسول نشسته بر لب ، نغمه ی عاشق جانم احمد ، جانم صادق یا محمّد یا محمّد یا محمّد ..... مثل نبی در جهان کنز حقایق رسد یثرب و بطحا ببین احمد و صادق رسد پیچیده در جان ، عطر شقایق جانم احمد ، جانم صادق یا محمّد یا محمّد یا محمّد ..... مکّه ز روی نبی پر شده از نور حق گشته مدینه کنون آینه دار فلق تابیده یاران ، نور مشارق جانم احمد ، جانم صادق یا محمّد یا محمّد یا محمّد ..... شمس و قمر عاشقان چهره ی احمد بُوَد جعفر آل علی نور محمّد بُوَد باشند آنها ، قرآن ناطق جانم احمد ، جانم صادق یا محمّد یا محمّد یا محمّد ..... مولد پاکیزه ای سَیَّد و سالار ماست کُلّ جهان چون بهشت از قدم یار ماست دارند با خود ، عطر حقایق جانم احمد ، جانم صادق یا محمّد یا محمّد یا محمّد ..... ** محمود تاری «یاسر»
بسم الله الرحمن الرحیم به پریشانی هر زلف پریشان سوگند به نفس‌های لب خشک بیابان سوگند به تب خاکِ ترک‌خورده‌ی سوزان سوگند به نمک زار  به هر تشنه‌ی باران سوگند صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد چارده بار نوشتند محمد آمد او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟ او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟ او سوالی است جوابش که سکوت است که هست ؟ آدم ! او فلسفه‌ی سر هبوط است که هست؟ ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود ناگهان پرده برانداخته است از رویش تا که کس‌را شکند از شکن گیسویش قبله آرام بگیرد به خم ابرویش که هیاهو بکند زمزمه‌ی یا هویش جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند قبل میلاد علی بود علی را دیدند تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید خار در خار پُر از خار... گلستان را دید تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید رحمت واسعه‌اش روی سر فاطمه است او نفس‌های علی و جگر فاطمه است او فقط بود و فقط بود  مسلمان خودش مومن خویش شد و غرقه‌ی ایمان خودش جلوه‌ای بود دو تا گشت دوچندان خودش دید با چشم خودش عین خودش جان خودش در کمالات خودش نورِ جلی را می‌دید او در آیینه‌ی خود روی علی را می‌دید ای که قبل از همه معمار دو دنیا شده‌ای قبل خود آمده  این گونه معما شده‌ای آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شده‌ای هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شده‌ای از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی تا رضا و علی و هادی و موسی باشی آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی لب تو غرق تمنای حسین و حسن است چشم تو مات تماشای حسین و حسن است خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است که فقط سینه تو جای حسین و حسن است کیستی کعبه‌ی ما ای همه  آمال علی ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است که علی نعره‌ی تکبیر خدا پیش تو است همه حیرت زده‌ی ضربه‌ی کاری شده‌اند چه خیالیست اگر آن دو فراری شده‌اند نسب ماست که از آل شقایق باشیم و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم این کریمی شما بود که عاشق باشیم قسمت این بود که از لطف تو لایق باشیم تا بگویند به ما قبله‌ی دنیا آمد که علی مژده بده صادق زهرا آمد مذهب ماست به تاسیس اباعبدالله مکتب ماست به تدریس اباعبدالله ما همه مست احادیث اباعبدالله نفس ماست به تقدیس اباعبدالله کُنیه‌ات کُنیه‌ی عشق است همانند حسین ای به قربان دلت ای دل در بند حسین غزه امروز بمان از دل ویران برخیز راه کم مانند ببین، جبهه‌ی جولان برخیز همتی مانده فقط غیرت لبنان برخیز فتح نزدیک شده لطف شهیدان، برخیز مرگ صهیون و یهودا چقدر نزدیک است به تو سوگند که هنگام سحر نزدیک است... (حسن لطفی ۴۰۳/۰۶/۳۰)
به جسم مرده‌ی این واژه‌ها که می‌باری دوباره جان قلم را به‌وجد می‌آری چگونه وصف کنم ساحت بلندت را؟ ميان اين‌همه مضمونِ پوچ‌ و تکراری اگرچه قاعدتاً هر طبيب را مطبی‌ست تویی که رحمت محضی، طبيب سيّاری برای ديدن رويت بهانه لازم بود عجيب نيست که خود را زدم به‌ بيماری خوش آن امیر که در اوج پادشاهی، از او به روی شانه‌ی مردم نمی‌رود باری اگرچه پاسخ دشنام، مهربانی نيست ولی تو قاعده‌ها را به‌هم‌ زدی، آری... اهانت است سلاح ضعيف‌ها در جنگ که اين سلاح به خوبان نمی‌کند کاری دلیل خلق زمین و زمانه خنده‌ی توست بس‌است این‌که علی گفته‌است؛ «بنده‌ی توست» :: تو آمدی و جهان غرق در طواف تو شد تمام باور ما «عین‌و‌شین‌وقاف‌» تو شد گرفته بود و پر از ابر آسمان، اما دلش پرنده‌ی حال‌وهوای صاف تو شد تمام مردم اگر معتکف به کعبه شدند ولی ببین دل کعبه در اعتکاف تو شد هزار یوسف کنعان به صف شد و هر یک به حُسن مشتریِ تاری از کلاف تو شد تمام رحمت و لطف خداست خنده‌ی تو تمام خشم خدا تیغِ در غلاف تو شد رسوم جاهلی از دم شدند زنده به گور همین که بر تن‌شان جامه‌ی عفاف تو شد بَرنده بود هر آن کس که باخت دل بر تو شکست‌ خورد هر‌آن‌کس که در مصاف تو شد که در زمین و زمان هیچ‌کس نظیر تو نیست اسیر خویش شده هرکسی اسیر تو نیست :: چو هم‌طراز تو درعرصه‌ی وجود نبود جواب مسئله‌ی ما بجز «نبود»، نبود به احترام تو بت‌ها به خاک افتادند وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود لب ملائکه مشغول ذکر نام تو شد چرا که بهتر از این در جهان، سرود نبود به هرکجا که وزیده‌ست عطر تو جایی برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود تمام عمر تو خرج هدایت ما شد تجارتی که برای زیان و سود نبود کنار تو پَرِ جبریل سوخت، ثابت شد که شأن و منزلت او در این حدود نبود حرا گواهی این که کسی به خلوت تو به جز خدا و علی لایق ورود نبود بخوان به نام خدایی که آفریده تو را که در مکارم اخلاق برگزیده تو را :: به قامت تو برازنده بود جامه‌ی وحی اگر به دست تو تنها رسید نامه‌ی وحی مسیر خطبه‌ی حق است حرف تو که خدا گذاشته‌ست به روی سرت عمامه‌ی وحی خدا نخواست که کُتّاب وحی بنویسند به غیر نام تو را در شناسنامه‌ی وحی بهشتیان زمین‌اند دوست‌دارانت که یاوران تو بودند در اقامه‌ی وحی رکود، رونق بازار شاعران می‌شد سروده بودی اگر یک‌نفس چکامه‌ی وحی سند شده‌ست به عنوان‌ نام نامی تو از ابتدای ازل مهر کارنامه‌ی وحی به حکم آینه‌ی آیه‌ی «اُولِی الأَمر» است که تا امام زمان می‌رسد ادامه‌ی وحی دوباره می‌رسد از راه احمد دیگر بگو؛ «محمد و آل‌محمد» دیگر... :: جهان اگرچه که در ظاهر امن و آرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تأمل کنیم، اوهام است قسم به دوستیِ گرگ‌ومیش صبح‌ و غروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی شهرت، خوشا به حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواجِ تندِ سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید! که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است شکوه عشق پرآوازه می‌شود یک‌روز تو می‌رسی و جهان تازه می‌شود یک‌روز
امام رضا سلام الله علیه فرمود: مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند نداشته باشد، باید بر محمد و آل او بسیار صلوات بفرستد؛ زیرا صلوات، گناهان را به کلی ویران میکند. . . خواهی که پر از نور شوی وقت ممات خواهی که به راحتی شوی رد ز صراط هر انجمنی که می نشینی بفرست "بر خاتم انبیا محمد صلوات" . . بر جلوه کبریای سرمد صلوات بر سرور کائنات احمد صلوات زیباتر از این نخوانده ام مصراعی "بر خاتم انبیا محمد صلوات" . . بر اشرفِ خلق هر دو عالم صلوات بر سید و فخرِ وُلد آدم‌ صلوات بر خاتم انبیا نگین است علی بر خاتم و بر نگین‌ خاتم صلوات . . گشتم به دواوین همه اهل لغات یابم سخنی لطیف از کلّ جهات تک مصرعی از قصیده برتر دیدم: "بر خاتم انبیا محمد صلوات"