#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
فارغ از هر گونه اما و اگر آورده ای
برکتِ اسلام را سمتِ بشر آورده ای
صبحِ بعثت فتح کردی قلهٔ توحید را
از خدایِ «لاشریکَ لَه» خبر آورده ای
گنجِ عالم را به تو دادند با پیغمبری
در دلِ غار حرا یک کوهِ زر آورده ای
نورِ «إقرأ بسم ِ ربکْ» باغ را آباد کرد
نوبرانه بر درختِ دین ثمر آورده ای
وحی نازل شد! رسالت های تو جریان گرفت
موجِ دریا را به خاکِ شعله ور آورده ای
جبرئیل از لطفِ دستت باز هم شد نونَوار
چون برایش با محبت بال و پر آورده ای
میشود با دستهایِ تو بساطِ کفر جمع
از برایِ مشرکان بارِ سفر آورده ای
میخورَد امشب تبر بر قامتِ لات و هُبل
خیرِ مطلق را برای اهلِ «شر» آورده ای
با شجاعت جاهلیت را سپردی دستِ گور
دختران را سمتِ آغوش پدر آورده ای
شرط بعثت بود تبلیغِ ولایت در غدیر
اینچنین نام علی(ع) را بیشتر آورده ای
بر درِ خیبر هراس افتاد چونکه با خودت
حیدرِ کرار را نه! شیرِ نر آورده ای
بی در و پیکر شد آری قلعه با دستِ علی(ع)
در میانِ معرکه شور و شرر آورده ای
در غدیرخم علی(ع) را جانشینَت کردی و
یک أمیرالمؤمنینِ معتبر آورده ای!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
خط به خط احبار در تورات، سرگردان تو
راهبان هر واژه در انجیل، بی سامان تو
ای اشارت های موسی! یک جهان دیوانه ات
ای بشارت های عیسی! یک جهان حیران تو
در کمال اشتیاق انجیل و تورات و زبور
آمدند اینک به استقبال از قرآن تو
نام تو اشک است روی گونه ی اهل کتاب
آتش شوق است در جان و دل سلمان تو
در پریشانحالی این سجده های شبزده
آفتاب جاودان، پیشانی تابان تو
جان به لب شد این کویر تشنه از سوز عطش
کاش دریایی شود از جاریِ باران تو
یا اباالقاسم! دل ما خانه ی مهر علی است
ای رسول مهربانی! جان ما و جان تو...
شاعر: حجتالاسلام #سیدعلیرضا_شفیعی
سرنگون شد کاخِ جهل و شِرک و کُفران و جُمود...
وَحیِ مُنزَل بر محمد(ص) در حرا آمد فرود ...
حضرتِ حَق بر جمیعِ اِنس و جِن منّت نهاد...
حکمِ بعثت را چنین بر مصطفی، جاری نمود ...
#جلیل_مُنور
بخوان به گوش زمین آیه های باران را
پر از شکوفه کن این خشکی بیابان را
دوباره زمزمه کن سوره ای و برگردان
به باغ سوخته سرسبزی بهاران را
به حکم"اشهد ان لا اله الا" عشق
بریز در دل و جانم شراب ایمان را
اگرچه پاسخ تو خار هست و خاکستر
ولی دوباره بخوان آیه آیه قران را
در این مسیر مگر چیست دادن دندان؟!
تو را که نذر همین راه کرده ای جان را
مرا یقین شده عدل تو از زمانی که ...
کنار دست تو دیدم بلال و سلمان را
تو آمدی که به حکم خلیفه اللهی
به آسمان برسانی مقام انسان را
نیامدی که بخوانیم بر سر مرده...
و یا جهاز عروسان کنیم قران را
هنوز چشم به راهیم تا که تخته کند
کسی ز نسل تو دکان دین فروشان را
#حسن_زرنقی
#مبعث_سرود
#سرود
بند اول
تو اومدی بگیری از دلامون غبارو
تو اومدی بگی بیاید ببینید خدا رو
تو اومدی به ما نشون بدی نعمتا رو
نعمت یعنی ولایت علی
نعمت یعنی محبت علی
نعمت یعنی یه شب بری نجف زیارت علی
الحمدلله عشق منی یا رسول الله
اسم توئه روشنی راه
گفتی بگم اشهد ان علیاً ولی الله
اشهد ان علیاً ولی الله
بند دوم
روزیِ همه رو رحمت تو میرسونه
با آدما کیه که مثله تو مهربونه
کتاب خدا رو کی شبیه تو میخونه
قرآن یعنی فضائل علی
قرآن یعنی خصائل علی
قرآن یعنی که باطلن همه، مقابل علی
الحمدلله، هستی برام یاور و همراه
با تو نمیشم ديگه گمراه
گفتی بگم اشهد ان علیاً ولی الله
اشهد ان علیاً ولی الله
بند سوم
دلی که باتو باشه از بدی ها به دوره
شروع رسالتت شروع فصل نوره
ادامۀ راه تو زمینهٔ ظهوره
بعثت یعنی شروع انتظار
بعثت یعنی یه روز میاد بهار
بعثت یعنی امید به اونی که،میاد با ذوالفقار
الحمدلله؛ مبعث پیغمبره این ماه
دست ستم شد دیگه کوتاه
گفتی بگم اشهد ان علیا ولی الله
اشهد ان علیاً ولی الله
#خوشدل
#مبعث_سرود
#سرود
دل من به عشق تو همیشه آباده
از تو دم میزنه هر عاشق دلداده
تو عصاره ی همه پیمبرا هستی
نخل آفرینش این شبا ثمر داده
مظهر نور// امیده محمد
نوید صبح //سپیده محمد
أَنَا عَبْدٌ مِنْ //عَبِیدِ مُحَمَّد
بلغ العلی بکماله _ کشف الدجی بجماله
شده ذکر هر دل بی قرار_ صلوا علیه و آله
یا احمد یا محمد ۴
آسمون سر روی دامن تو می ذاره
عاقبت به خیر میشه هر کی دوست داره
یکی از عاشقای تو شخص جبرائیل
یکی از فدایی هات حیدر کراره
برا هر قفلی// کلیده محمد
به داد عالم //رسیده محمد
أَنَا عَبْدٌ مِنْ //عَبِیدِ مُحَمَّد
شب مستیه _ شب بعثته
شبی که جهان _غرق رحمته
سوره ی علق،_رو لب همه
شب شادیه _کل امته
یا احمد یا محمد
به کسی تکیه نکردی تو به جز حیدر
جانشینت کیه غیر فاتح خیبر
آیه ی مباهله گواه این حرفه
که تو و علی یه روحین توو دو تا پیکر
نفس پیغمبر - کیه به غیر حیدر
فوق هر باور - کیه به غیر حیدر
اول و آخر - کیه به غیر حیدر
به همه علوم / عالِمه علی
به دل جهان / حاکمه علی
می لرزه زمین / وقتی با غضب
سوی معرکه / عازمه علی
یا حیدر یا حیدر ...
.
#احسان_نرگسی
#مبعث_سرود
برکات حق به ما نازل شد
نقشه خصم خدا باطل شد
شب بعثت نبی خاتم
آرزوهای علی حاصل شد
یا محمد مددی یا احمد
تو که نور بصری یا احمد
تو امید بشری یا احمد
صاحب خلق عظیمت گویند
توز انبیا سری یا احمد
یا محمد مددی یا احمد
شب شب بعثت احمد باشد
آنکه از خلق سرآمد باشد
چه شود طلوع فجر فردا
فرج آلمحمد باشد
یا محمد مددی یا احمد
چه مقامی حق به احمد داده
زوجودش دو جهان آباده
شب عید است و شب شور و شعف
دل حیدر و خدیجه شاده
یا محمد مددی یا احمد
شب بعثت ز ولی میگویم
مدح آن نور جلی می گویم
تا شود شاد دل پیغمبر
یا علی و یا علی می گویم
یا محمد مددی یا حیدر
این دو تن که ناظر و منظورند
نبری گمان که از هم دورند
جانشین است علی بعد نبی
روشنی دل و از یک نورند
یا محمد مددی یا حیدر
#محمد_خرمفر
ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ
ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽﮔﺸﺖ
هُبَل ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝِ بینواییها
ﻣﻨﺎﺕ ﻭ ﻻﺕ ﻭ ﻋُﺰﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯾﯽﻫﺎ
ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ...
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﺎﺭ ﺣﺮﺍ ﺧﻠﻮﺕ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩ
ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﻝِ ﺻﺒﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩ...
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ «ﻟﻮﻻﮎ» ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻨﺶ ﺑﻮﺩ
ﺟﻮﺍﺯِ ﮐﺸﺘﻦ بتها ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﺶ ﺑﻮﺩ
ﭘﯿﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺣﻖ ﻣﻘﯿﻢ ﺷﻮﺩ
ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭۀ ﺩﺳﺘﺶ ﻗﻤﺮ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ ﺷﻮﺩ
ﻧﺒﯽ ﺯ ﻫﯿﺒﺖ ﺟﺒﺮﯾﻞ، ﺳﻮﺧﺖ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻋﺸﻖ
ﻧﺪﺍ ﺭﺳﯿﺪ: ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﻣﮑﺘﺐ ﻋﺸﻖ
ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ، ﺍﯼ ﭘﯿﺎمآﻭﺭ ﺻﺒﺢ!
ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﺩﻓﺘﺮ ﺻﺒﺢ...
ﺑﺴﯿﻂ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺭﺍ ﺭﺯﻣﮕﺎﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ
ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﺩ
ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ
ﺑﻪ ﻣﻮﺝ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ بیقرارتر؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ
ﺑﻪ ﺍﺑﺮ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥﺗﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟
ﺯ ﺷﺮﻡ، ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺯﺩ، ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪ، ﮔﺮﯾﺴﺖ
ﺗﻮ ﺍﯼ حماسۀ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﺶ ﮐﻮﭺ ﺍﺳﺖ!
ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺗﺼﻮّﺭﯼ ﭘﻮﭺ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻟﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﺖ ﺟﻬﻞ
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ، ﻗﺎﻣﺖ ﺟﻬﻞ...
ﻋﺼﺎﯼ ﻣﻌﺠﺰۀ ﺻﺪ ﮐﻠﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ
ﮐﻤﻨﺪِ ﻣﺤﮑﻢِ ﻋﺰﻣﯽ ﻋﻈﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ...
ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﺑﻌﺜﺖ ﺗﻮ ﺳﻘﻒِ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭﺍ ﺷﺪ
ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻮﺝ ﻣﻼئک ﺑﻪ ﻏﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ
ﺗﻮ ﺳﺮ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﻭ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ، ﭘﺸﺖ ﻇﻠﻢ ﺷﮑﺴﺖ
ﺑﻪ دستهای ﺗﻮ ﻣﺸﺖِ ﺩﺭﺷﺖِ ﻇﻠﻢ ﺷﮑﺴﺖ
ﺯ ﺣﺠﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﯽﺗﻮ ﺁﺏ ﻣﯽﺟﻮﺷﯿﺪ؟
ﻓﻘﻂ ﺳﺮﺍﺏ ﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺍﺏ ﻣﯽﺟﻮﺷﯿﺪ...
ﺗﻮ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﻋﻄﺸﻨﺎﮎِ ﺟﻬﻞ، ﺍﺩﺭﺍﮐﯽ
ﺗﻮ ﻣﺜﻞ آیۀ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻘﺪﺳﯽ، ﭘﺎﮐﯽ
ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺣﺮﻑِ ﮐﻼﻣﺖ ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺁﯾﻪﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﻋﻄﺮِ ﻋﺒﻮﺭِ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
ﺯ ﭼﺸﻤﻪ چشمۀ ﺍﻟﻬﺎﻡ، ﻫﺮﭼﻪ ﻧﻮﺷﯿﺪﯼ
ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺗﺸﻨﻪﺩﻻﻥ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﻮﺷﯿﺪﯼ
ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪﺗﺮﯾﻦ ﺑﻐﺾِ ﺑﻮﺳﻪﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
ﭼﻮ ﻓﺮﺷﯽ ﺍﺯ ﻋﻄﺶِ ﺑﻮﺳﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
ﺳﻔﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ ﺑﺎﺩ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﻭﺯﺩ ﺍﺯ ﻻﺑﻪﻻﯼ گلها ﺑﺎﺩ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺟﺎﺭﯼﺳﺖ ﺩﺭ ﺻﺤﺎﺭﯼ ﻋﺸﻖ
ﻫﻤﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﺍﯼ ﻋﻄﺮِ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻋﺸﻖ!
ﺑﺪﺍﻥ، ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ ﺍﯼ ﯾﺎﺩِ ﺳﺒﺰِ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ!؟
ﻗﻠﻢ ﻗﻨﺎﺭﯼ ﮔﻨﮕﯽﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺩﻥِ ﻣﻦ
ﺑﮕﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺮﺍﯾﺪ ﺳﺮﺍﺏ، ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ؟
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ﺁﺏِ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ؟...
ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺍﺩ، ﺍﯼ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺁﮔﺎﻩ!
ﻟِﻮﺍﯼ «ﺍﺷﻬﺪ ﺍﻥ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠّﻪ»
ﮐﻨﻮﻥ ﮐﻪ ﻧﺒﺾ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮﺳﺖ
ﺑﮕﯿﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ، ﺍﺳﯿﺮِ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮﺳﺖ
#غلامرضا_شکوهی
سرود مسجدی عید مبعث
💐🌷💐🌷💐
یا حضرت زهرا عیدی به بر ما...
در بعثت احمد،این عالیِ اعلا
تبریکِ ما باشد،بر حضرت زهرا
طلیعه بعثت،رسید و خوشحالیم
چونکه مسلمانی،بر خویش می بالیم
یا حضرت زهرا عیدی به بر ما...
در بعثتِ احمد،دلها پر از شور است
مبعث برای ما،حقیقتِ نور است
بعثت به ما گوید،که با وفا باشید
ای مردم عالَم،عبد خدا باشید
یا حضرت زهرا عیدی به بر ما...
این بعثتِ پر خیر،اَمری زِ داور بود
مکارمِ اخلاق،درس پیمبر بود
خوشا بر آن کس که،یارِ پیمبر شد
خاک سرِ کوی،زهرا و حیدر شد
یا حضرت زهرا عیدی به بر ما...
💐🌷💐🌷💐