eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
718 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت امام جواد علیه السلام نوحه غرق محنت دلم شد،،همسرم قاتلم شد ای خدا بی قرارم،، زهر کین حاصلم شد برخاک حجره سر گذارم کام عطشان جان می سپارم            واویلتا آه و واویلا«۲» یار نامهربانم،،، آتشی زد به جانم در بهار جوانی،،، همچو فصل خزانم درخانه ام گرچه غریبم گریه کن شیب الخضیبم           واویلتا آه و واویلا«۲» با لب خشک و عطشان،،بین رقص کنیزان گریه کردم به زینب،،یاد آن شام ویران وای من از غم اسارت دشنام و آتش و جسارت           واویلتا آه و واویلا«۲» ابوذر رییس میرزایی«بهار»
┄┅✵﷽✵┅┄ مدح حضرت_جواد_الائمه_علیه_السلام سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا آقــا ! تو را عــزیــز خــدا  آفریده اند از آیـه های جــود و سخـا آفریده اند نور تــو را برای رسیدن به کوی عشق شمس هُــدیٰ و قبلــه نمــا آفریده اند دریایـــیِ دو دست تو را اَیُّــهَا الجواد از جنــس نــور و آب بقـــا آفریده اند جود و سخــاست عادت آل عبا ، ولی تنهــا تو را "جــوادِ" رضـــا آفریده اند احسان و سفره داریِ این خانواده را دریــای رحمــت فقـــــرا   آفریده اند ای از تبـــار آینـــه ها ، از صفــــای تو صــدق و صفــای آینــه را  آفریده اند درگــاهِ بـا سـخــاوت بـاب الجـــواد را عــالــمْ پنـــاهِ شـــاه و گــدا آفریده اند صحــن و سرای بارگَـــهِ کاظمیــــن را زیبــاترین  بهشــتِ خــدا  آفریده اند در پاکــی و زلالی و تقــوا و دین ، تو را دُردانـــه ای  به  بحــرِ  وِلا  آفریده اند از کودکی نشـــانِ بزرگی و فضــل را مُهـــرِ جبیــنِ ابـن رضـــا  آفریده اند فضــل تو را ندید زنــی مثل اُمّ فضـل او را شَقــی به هر دو سرا آفریده اند روشن نمی شود دلِ تار  از فروغ مهر خورشیــد را ز شام ، جــدا آفریده اند طی کرد اُمّ فضل ، همان راه جعده را او را جـدا ز رســم وفـــا آفریده اند سهـــم کریــم  آل عبــــا و جـــواد  را ســـوز جــگر به زهــر جفا آفریده اند این داغ سینه سوز تو را گوشه ای فقط از  داغ  سیــدالشهــدا  آفــریده اند داغت اگر چه سخت ، ولیکن عظیم تر از داغـهــای کــرب و بـلا  آفریده اند؟ از آن زمان که کرب و بلا را رقــم زدند حق  را  نشــــان تیـــرِ بــلا  آفریده اند اما اســـاس باطــل و بنــیان ظلــم را بر پـایـهٔ شکــست و فــنا آفریده اند نور حسیــن ، آینهٔ حـق سرمدیست این نـور را چــراغ هُـدا آفریده اند ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر چی دارم از در این خونه س یه عمره که به زیر دینم من خدا رو شکر کبوتر جلد گنبد طلای کاظمینم من گدایم من گدایم من ، گدای بی نوایم من غلام حلقه بر گوش ، جواد ابن الرضایم من .............. چه بی حیا و پسته، ام الفضل دل من و شکسته، ام الفضل با لب تشنه می زنم فریاد ولی درارو بسته، ام الفضل جزای این همه لطف و ، جواب این همه خوبی شده در وقت جان دادن ، کف و شادی و پاکوبی .............. وجود من پر از غم و درده یه غصه ای خون به دلم کرده اون که زده آتیش به جون من جسارت اون دوتا نامرده غم اون کوچه و سیلی ، یه عمره کرده محزونم یه روز آخر با این دستام ، تتنشون رو می سوزونم .............. بعد شهادتم تنم گرچه ، اسیر فتنه و ستمها بود سلام من به اون شهیدی که ، تنش سه روز رو خاک صحرا بود فدای اون غریبی که ، تنش رو بوریا کردن هنوز جون توی پیکر داشت ، که راسش رو جدا کردن
چون شمع سحر گشتم و پا تا به سرم سوخت در حجره ی در بسته خدایا جگرم سوخت مسموم جفایم من ابن رضایم یا ضامن آهو به دلم شعله فتاده صیاد مرا کشت و به من آب نداده مسموم جفایم من ابن رضایم چون مادر مظلومه بود سوز غم من گل گریه کند بر من و بر عمر کم من مسموم جفایم من ابن رضایم در شعله بسوزد دل پروانه چه سخت است با قاتل خود ماندن در خانه چه سخت است مسموم جفایم من ابن رضایم
من یوسف زهرا و غریب الغربایم شد قاتل من همسر بی مهر و وفایم از زهر جفا سوخت / یارب جگر من ای کاش رضا بود / بالای سر من آه و واویلا / آه و واویلا ......... در حجره در بسته ام و یار ندارم صورت زغریبی به روی خاک گذارم فریاد دلم را / بشنیدن و رفتند بر اشک دو چشمم / خندیدن و رفتند آه و واویلا / آه و واویلا ....... بر من در این حجره ببندید ببندید زهرا زجنان آمده آهسته بخندید آتش زجفا بر / افلاک نریزید پیش نگهم آب / بر خاک نریزید آه و واویلا / آه و واویلا ..... از سوز عطش بر تن من تاب و توان نیست دیگر به کمینم کسی با تیر و کمان نیست با این لب تشنه / در شیون و شینم یاد لب طفل / بی شیر حسینم آه و واویلا / آه و واویلا ..... (بر قلب حسین داغ روی داغ نهادند. حتی به علی اصغر او آب ندادند) چاره زکفش برد / آن حلق دریده با تیر سه شعبه / کس غنچه نچیده آه و واویلا / آه و واویلا .......
گل ياس رضا پرپر شد در جوانى چونان مادر شد واويلا واويلا واويلا ميان حجره از پا افتاد بى کس و يارو تنها افتاد انقدر کف زدن نامردان تا که اقا ز اوا افتاد واويلا واويلا واويلا کو پدر بوسد اين لبها را بشنود ناله اى زهرا را دست و پا ميزنم لب تشنه بسته دشمن بر او درها را واويلا واويلا واويلا کبوترها که پر وا کردند سايه بانى مهيا کردند بعد از ان گريه بر جسمى که مانده بر خاک صحرا کردند واويلا واويلا واويلا نيزه از هر طرف بالا رفت بر سر نيزه ها سرها رفت بعد از ان ايه هاى قران اى خدا زير دست و پا رفت واويلا واويلا واويلا