#امام_جواد_شور
#امام_جواد_زمینه
پیکرش میسوزه
ناله میکشه دل مادرش میسوزه
جوونه امام رضا جگرش میسوزه
چشماشو میبنده
دست و پا میزنه و قاتلش میخنده
دست و پا میزنه و قاتلش میخنده
دل شده زار و غمین واویلا
یا امام رضا ببین واویلا
پسرت رو خاک حجره از درد
میکشه پا به زمین واویلا
غریب آقا..
غربتش رو دیدن
ناله اشو شنیدنو کف زدن رقصیدن
با صدای گریه هاش همگی خندیدن
با لب خشکیده
هی میخونه العطش جگرش تفتیده
مثل جدش روی خاک تشنه لب جون میده
تو دلش عزا به پا شد ای وای
روضه خون کربلا شد ای وای
یاد اون غریبی که تو گودال
تشنه لب سرش جدا شد ای وای
غریب آقا غریب آقا...
کربلا شد تیره
قتلگاه شلوغه و آسمون دلگیره
بدن شاه پر از زخمای شمشیره
چقدر بی حاله
زینت دوش نبی میون گوداله
زیر سم مرکبا بدنش پا ماله
لحظه های آخرش تنها بود
همهی دور و برش غوغا بود
وقتی پیکرش رو غارت کردند
نگران خیمه زنها بود
غریب آقا...
#عبدالزهرا
رباعی:تقدیم به حضرت جوادالائمه.
از برکت تو رسد به عالم برکات.
بر خلق خدا حریم تو باب نجات.
شو دست به دامان جواد و بفرست.
بر نور وجودش به محمّد صلوات.
سروده:رسول خرسند، قم
بابُ الْمُرادِ شیعه
ای چشمه سار جاریِ لطف و عطا جواد
بر من به بار نور زلال خدا جواد
لبریزم از خطا به حریم مقدَّست
بر من به بخش هرچه که دارم خطا جواد
از مهر توست کلبه ی قلبم منوّر است
وز جود توست مسّ وجودم طلا جواد
بر نخل عشق میوه ی شیرین اهل بیت
در باغ نور سرو بلندِ ولا جواد
روشن ترین چراغ شبستان اولیا
بابُ الْمرادِ شیعه و اِبْنُ الرِّضا جواد
هم خود کریم ، هم که ز نسل کرامتی
در نزد توست عالَم و آدم گدا جواد
پر می زند کبوتر قلبم به کاظمین
خواهد گرفت دانه ز دست شما جواد
ای مهربان امام که در طول عمر خود
از خصم خویش دیده هزاران بلا جواد
در عنفوان عمر خزان شد بهار تو
ای ارغوانِ گلشن سبز رضا جواد
از کین فتاد شعله به جان مطهّرت
با تو چه کرد آتش زهر جفا جواد
"یاسر" رسید تشنه به درگاه جود تو
در کام او بریز تو آب بقا جواد
،،،،،،،،،،
محمود تاری «یاسر»
بهشت مشتاقان
من که دارم به سر هوای جواد
زندهام زنده با ولای جواد
من که مستم ز جان عرفانش
مینهم سر به خاک پای جواد
گلشن جان معطر از رویش
دل مصفا شد از صفای جواد
دست حاجت زنم به دامانش
تا که دل گردد آشنای جواد
میدهم سر نوای عشقش را
دادم امید بر عطای جواد
مرغ دل میزند به بامش پر
تا به شوقش کند ثنای جواد
حرمش قبلگاه اهل ولا
جنت عاشقان ولای جواد
عقده دل شود به کویش وا
جان شد از شوق مبتلای جواد
نکند وا گره ز کارم کس
غیر دست گره گشای جواد
خواهم از حق برات کویش را
تا در آنجا دهم ندای جواد
برندارم ز آستانش سر
تا شوم از وفا گدای جواد
کاظمینش بهشت مشتاقان
شامل ما شود دعای جواد
شد شهید از جفای امالفضل
شده بغداد کربلای جواد
سوخت عالم به ماتمش یک سر
اشک غم ریزد از برای جواد
خون ببارد ز دیده عالم
از غمش جان کند فدای جواد
ريزد "احسان" سرشک غم ز بصر
شده ذکر لبش نوای جواد
[ ] سروده حسین عرب نژاد "احسان"
دردانه رضا
ابنالرضای عطرت اطهار و کوثرم
دادم هزار شکوه من از جور همسرم
هستم فروغ دیده و دردانه رضا
نامم جواد باشد و همنام داورم
رحمی کن ام فضل دگر بر جوانیم
میسوزد از شرار ستم پای تا سرم
چون من غریب و بیکس و تنها کسی نبود
دور از دیار گشتم و کس نیست در برم
کردی بهار عمر مرا همچو گل خزان
من ارث بردهام به خدا همچو مادرم
بر لب نوای آب و دلم از عطش کباب
اینگونه بیوفایی تو نیست باورم
شد هلهله جواب نواهای العطش
دشمن دلش نسوخت بر احوال مضطرم
چون باب خویش نالم و در حجره جان دهم
غیر از خدا مرا نبود یار و یاورم
با کام تشنه کشت مرا همسرم ز کین
آبی نداد بر من و شد خشک حنجرم
شد حجره قتلگاه من و قاتل ام فضل
از سوز زهر گشته همی آب پیکرم
دادی مرا پناه شبی کاظمین خویش
مرغ دلم نشسته به بامت کجا پرم
"احسان" قبول لطف جواد است شعر تو
باشد همی ولایت او سایه بر سرم
سروده حسین عرب نژاد "احسان"
السلام علیک یا جواد الائمه
***********************
ای افتخارِ اهلِ کرم ، افتخارِ جود /
ای جودِ کیمیایِ وجودت عیارِ جود/
جان و دلِ امام رضا ، حضرتِ جواد/
نامِ تو خوش نشسته همیشه کنارِ جود/
از بس به دست تو گلِ احسان شکفته است/
هر چار فصلِ عمرِ کمت شد بهارِ جود/
تو کیستی ؟ جوادِ جوادانِ عالمی /
خوانده شدی جواد، در ایل و تبارِ جود/
هر کس که گشت دور تو، شد از جواد ها/
مولا ، گدای توست خودش در مدارِ جود/
تقلید از تو لازمه ی هر سخاوت است/
آقای من بدون تو لنگ است کارِ جود /
چون در تو دید عادتِ احسان خدایِ تو/
در بینِ خلق ، کرده تو را تاجدارِ جود /
دلتنگِ کاظمین تو هستیم یا جواد /
آنجا که با وجود تو باشد مزارِ جود /
دیدم به وقتِ بارشِ باران در این حرم/
گلدسته های صحنِ تو را آبشارِ جود /
روزی که خلق در صفِ محشر بایستند/
دارند از تو شاه و گدا انتظارِ جود /
****************************
#رضا یزدی اصل
تقدیم به ابن الرضا جواد الائمه علیهم السلام
*********************
اَجوَدَ الاَجوَدین ، خدای وَدود ...
در تو جاری نمود ، چشمه ی جود
جود و احسان مریدِ دستِ تو بود
به تو از جان و دل سلام و درود
تو جوادی و ما گدا ، جانا
یا جوادَ الائمه ادرِکنا
ای که در کودکی امام شدی
لایقِ برترین مقام شدی
منشاء خیرِ مستدام شدی
بر همه واجِبُ السّلام شدی
شد سزاوارِ تو سلامِ خدا
یا جوادَ الائمه ادرکنا
به بشر دافِعُ البَلیّه تویی
نسلِ خَیرِ الوَرا سَجیّه تویی
شیعه را بهترین عطیّه تویی
سندِ ردِّ واقفیه تویی
شیعه شد با ولادتت احیا
یا جوادَ الائمه ادرکنا
جان به قربان عزّت و جاهت
جای حق بود قلبِ آگاهت
می شود منتهی به حق راهت
بَرِکَت داشت عمرِ کوتاهت
گشته عمرِ کمِ تو چون زهرا
یا جوادَ الائمه ادرکنا
گفتن از داغ تو بُوَد مشکل
گویم از غربتت ، امان ای دل
که شده قتلگاهِ تو منزل
همسرت شد برای تو قاتل
چون حسن بینِ خانه هم تنها
یا جوادَ الائمه ادرِکنا
گوشه ی حجره با لب عطشان
شده ای یاد جدِّ خود گریان
یادِ گودال شد تنت لرزان
وای از آن پیکری که شد عریان
ای عزادار ظهرِ عاشورا
یا جوادَ الائمه ادرکنا
کشته ی ذکرِ یا حسینِ توام
به خدا غرقِ شور و شین توام
همه ی عمر زیرِ دینِ توام
آرزومندِ کاظمینِ توام
ای جگر گوشه ی امام رضا
یا جوادَ الائمه ادرِکنا
*******************
#رضا یزدی اصل ( شهر مقدس قم)
#امام_جواد_واحد
#واحد #نوحه
بند اول :
جواد ابن الرضا گردیده مسموم
افتاده در حجره غریب و مظلوم
او میدهد جان
با کام عطشان
یا صاحب الزمان آجرک الله
بند دوم:
در وقت جان دادن چشم انتظارست
زهرا کنار او دل بیقرارست
میگوید گریان
بابا رضاجان
یا صاحب الزمان آجرک الله
بند سوم:
تنها در حجره و در را می بندند
به آه و ناله و اشکش می خندند
در شهر بغداد
لب تشنه جان داد
یا صاحب الزمان آجرک الله
بند چهارم :
جسمش بالای بام سه روز رها شد
اما جدش کفن در بوریا شد
شد اربا اربا
آه و واویلا
بند پنجم:
شکر خدا نرفت بر نی سر او
نبردند انگشت و انگشتر او
جدش غریب است
شیب الخضیب است
یا صاحب الزمان آجرک الله
#مرتضی_کربلایی
#امام_جواد_نوحه
شب شهادت ابن الرّضا شد
ذکر ملائک در ارض و سما شد
بقیت الله یاحجت الله
یاصاحب الزمان آجرک الله
((یاربَّ الجَواد بِحقِّ الجَواد
اِشفِ صَدرَهُ بِظُهورِ الحُجّه))
خاک آلوده شده رُخسار ماهش
حُجرهی در بسته شد قتلگاهش
مهدیّ اُمّت سرت سلامت
یاصاحب الزمان آجرک الله
((یاربَّ الجَواد بِحقِّ الجَواد
اِشفِ صَدرَهُ بِظُهورِ الحُجّه))
نوای العطش در حجره پیچید
او دست و پا زد و قاتل میخندید
کنیزانخندان همهدستاَفشان
یاصاحب الزمان آجرک الله
((یاربَّ الجَواد بِحقِّ الجَواد
اِشفِ صَدرَهُ بِظُهورِ الحُجّه))
زهرا به سر زنان آمد به بغداد
جوادُالائمّه در غُربت جان داد
ذکر شیعیان باچشم گریان
یاصاحب الزمان آجرک الله
((یاربَّ الجَواد بِحقِّ الجَواد
اِشفِ صَدرَهُ بِظُهورِ الحُجّه))
بیغسل و بیکفن جسم این امام
سهروز ماند ای خُدا روی پشت بام؟
تنش از بیداد در کوچه افتاد
یاصاحب الزمان آجرک الله
((یاربَّ الجَواد بِحقِّ الجَواد
اِشفِ صَدرَهُ بِظُهورِ الحُجّه))
#محمد_قاسمی