#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
بند ۱
چون زینب ، آواره ، در کوه و بیابانم ۲
محروم از ، دیدارت ، جان داده ز هجرانم
( بی تو من تنها شدم
کشته ی غم ها شدم ) ۲
(یا رضا یا رضا جان ۲ ) ۲
بند ۲
آمدم ، در ایران ، تا بینمت ای جانان ۲
دلتنگ ، دیدارت ، از هجر تو دادن جان
( رأس یارم پی در پی
من ندیدم روی نی ) ۲
( یا رضا یا رضا جان ۲ ) ۲
بند ۳
آه اِی غیرت الله ، من ماندم و نامحرم ۲
غسل و تدفین من ، ای وایِ من از این غم
( وقت غسل من بیا
یا رضا جان یا رضا ) ۲
( یا رضا یا رضا جان ۲ ) ۲
#محمد_مبشری
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
بیا بیا یارضا /در بر معصومه ات
رسیده جان بر لب /خواهر مظلومه ات
نام تو روی لبم/نامه تو بر دلم
ببین که شد عاقبت / دوری تو قاتلم
یا رضا یا رضا/یا رضا یا رضا
............
می دهم از راه دور / سلام بر محضرت
بیا که روی زمین / مانده تن خواهرت
بیا که شد خواهرت /خموش از زمزمه
ببین جوان مرگ شد / چو مادرت فاطمه
یا رضا یا رضا/یا رضا یا رضا
.........
بیا تشکر کن از /مردم قم بارها
مرا نگردانده اند / میان بازارها
کسی در اینجا نزد/خنده به چشم ترم
نگشته دست کسی / مزاحم معجرم
یا رضا یا رضا/یا رضا یا رضا
.........
گریه کن ای آسمان /الامان الامان
زینب و نامحرمان/الامان الامان
داغ بنی فاطمه /بار دگر تازه شد
قافله اهلبیت /وارد دروازه شد
واویلا واویلا ......
.........
کف نزنید شامیان/شرم ززهرا کنید
ز بازوی زینبش /طناب را وا کنید
چرا به زخم زبان /خون به دلش میکنید
به پشت دروازه ها /معطلش میکنید
.............
یکی کنار زینب/به کف حنا میزند
یکی به راس حسین/سنگ جفا میزند
دور اسیران همه/خنده کنان آمدند
کنار راس پدر /سه ساله را میزدند
..........
کار حرم زار شد/عمه گرفتار شد
دخت علی بی نقاب /وارد بازار شد
به نیزه دارن نگفت/یکی در آن قائله
دور کنید سرا رو / از وسط قافله
.......
#عبدالحسین
#حضرت_معصومه_نوحه
#نوحه
جهان را ماتم عظماست امشب
عزای دختر موساست امشب
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
نه تنها شهر قم ماتم گرفته
زمین و آسمان را غم گرفته
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
____
رضا خون جگر از دیده بارد
عزای حضرت معصومه دارد
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
_
به یاد حضرت معصومه امشب
بگرید دیده ی زهرا و زینب
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
بگرید بهر خواهر، بهر دختر
رضا و حضرت موسی ابن جعفر
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
____
شرار ناله سر زد تا به افلاک
نهان شد پیکر معصومه در خاک
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
__
دریغا ای دریغا شد خزانی
گل گلزار موسی در جوانی
سر مهدی سلامت، سر مهدی سلامت
_
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_معصومه_شور
#شور #زمینه
داره لحظه هارو میشماره نگام
منتظر به راه نشسته این چشام
می باره به روی گونه اَشکمو
بی قرارم واسه دیدن رضام
دم آخری چقد دلخونم
واسه ی برادرم محزونم
دیگه روی لب رسیده جونم
از جدائیه رضا گریونم
وای من وای من ای رضا
.......
حالم آشوبه بُریده نفسام
داره میلرزه تمومِ دستوپام
یه گوشه میون بستر نا خوشم
یاد عمه زینب و کرب وبلام
قم کجا و نیزه و خنجر ها
قم کجا و خنده ی نامردا
قم کجا و غارت معجر ها
قم کجا و گریه ی دختر ها
وای من وای من ای حسین
.......
ندیدم از شهر قم جز احترام
بمیرم برا غمای شهر شام
اینجا با گل اومدن کنار من
ولی عمه رو زدن از روی بام
روی نِی سرارو تا آوردن
دل اهل بیتو بَد آزردن
عمه ها زنده شدندو مُردن
همه رو توو مجلس مِی ، بُردن
وای من وای من ای حسین
#عباس_قلعه
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
برادرم ، تاج سرم
شکسته از غم فراق تو پرم
بیا بالا سرم که من یه خواهرم
شده نوای من میون بسترم برادرم
دیگه خسته شدم از این همه رنج و صبوری
شده نامه تو مرهم این فراق و دوری
تو بگو جون بدم آخه بدون تو چجوری
واوایلتا واویلتا
شد بسته چشمم یارضا جانم رضا جانم رضا 2
.................
برادرم ، تاج سرم
اگر شدم مریضه مثل مادرم
دیگه کبود نشد تمام پیکرم
نزد کسی سیلی به روی اطهرم برادرم
شنیدم زهرا هجده ساله بود و شد زمینگیر
شنیدم تو جوونی شده بود از زندگی سیر
شنیدم که زدن به بازوهاش غلاف شمشیر
واویلتا واویلتا
مادر به خاک کوچه ها
..................
برادرم، تاج سرم
خدا رو شکر افتاده تو قم گذرم
دست کسی نرفت به سمت معجرم
گل می اومد به جای سنگ روی سرم
توی شام بلا با عمه ام چها نکردن
به غیر خارجی قافله رو صدا نکردن
می زدن زینب و از فاطمه حیا نکردن
واویلتا واویلتا ای وای از شام بلا
#علی_سلطانی
#حضرت_معصومه_نوحه
#نوحه
سحر شده شام فراقم ، بیا بیا ای گل باغم
در آرزوی دیدن تو ، ز حد گذشته درد و داغم
ناله شام و سحرم، واویلا
کجایی ای برادرم ، واویلا
بیا که خون شد جگرم ، واویلا
..............
اگر چه بین غم نشستم ، اگر چه هجر تو شکستم
دگر کسی میان این شهر ، به ریسمان نبسته دستم
به درد و غصه مبتلا ، یازینب
به کوفه و شام بلا ، یازینب
اسیر بین کوچه ها ، یا زینب
..............
گریه کنم این دم آخر ، به یاد غصه های مادر
به ذهن من شده تداعی ، روضه میخ و ضربت در
شهیده راه ولا ، یازهرا (وا اماه)
میان دود و شعله ها ، یازهرا (وا اماه)
فتاده زیر دست و پا ، یازهرا (وا اماه)
#علی_سلطانی