eitaa logo
جان و جهان | به روایت مادران
533 دنبال‌کننده
1هزار عکس
48 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @mhaghollahi @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
حتی گرسنگی هم مانع نشده بود که پنج، شش تا بچه‌ای که همراهمان بودند در سینه‌زنی هیئت شرکت کنند. وجدانی هم خوب سینه می‌زدند، دست‌ها را می‌بردند بالای بالا و با زور فراوان می‌کوبیدند توی سینه. از آشپزخانه‌ی هیئت که کنار حیاط بود یک جورِ غلیظی بوی غذا به مشام می‌رسید که تا مغز استخوان می‌رفت. با همراهی بچه‌ها تمام مدت روضه و سینه‌زنی را ماندیم و تا آخر، تمام مراسمات هیئت را مو به مو اجرا کردیم. اواخر روضه که شد، روضه‌خوان خیلی نرم و در لفافه روضه‌ی جدیدی خواند! لُبّ مطلب روضه‌ی آخرش این بود که غذا کم آمده است؛ یعنی هیئت بیش از ظرفیت معمولش شرکت‌کننده داشته و حالا دست‌اندرکاران شرمنده‌ی مستمعین هستند! واویلای ما از همین نقطه شروع شد. حالا با این بچه‌های گرسنه و سینه‌زده که دل‌هایشان را صابون زده‌اند انتهای مراسم غذا بگیرند چه کار کنیم؟ با مکافات فراوان سرشان را گرم کردیم و طوری که متوجه ماجرا نشوند از هیئت بردیمشان بیرون. توی مسیر بازگشت یک رستوران پیدا کردیم و مخفیانه چند پرس غذا گرفتیم و دادیم دست بچه‌ها. وقتی با خوشحالی درِ ظرف‌های غذایشان را باز کردند گفتند: «این که قورمه‌سبزیه! ما از اول روضه با بوی قیمه سینه زدیم!» در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan https://rubika.ir/janojahaan