#متبرک
#به_بهانه_هفته_جهانی_شیر_مادر
دوتا شیردهی موفق داشتم، دومی موفقتر. بدون شیردوش دستی و برقی و ...
کتاب انجمن ترویج تغذیه با شیر مادر را از حفظ بودم. با حس غرور به استقبال فرزند بعدی رفتم و با خودم بستم: «حالا که سزارین شدی، پس شیردهی بدون قطرهای شیرخشک!»
مصمم و محکم و با اراده شیردهی را شروع کرده بودم، حس میکردم هیچ چیز جلودارم نیست. حتی وقتی شبها، دستتنها با دردِ بخیهها در خیابان یکطرفهی خانه دور دور میکردم روی سایههای کج شدهی دیوارِ راهرو، و نوزاد کولیکی را دست به دست میکردم روی دِل...
گاهی پستانک را میمکید و برای بیست دقیقه میخوابید. بعد دوباره گریهها از نو شروع میشدند.
بعدها فهمیدم که کولیک با هیچ چیز خوب نمیشود، باید بیاید و برود؛ حالا با هر سختی و مشقتی که باشد، باید پذیرفت.
داروها فقط کش را بیشتر میکشند تا محکمتر توی صورتت بخورد که بفهمی طول مدت کولیک را از دوماه به چهار ماه تبدیل کردی!
بچه باید گریه کند، باید...
میگویند توحید و نبوت و امامت را تا نه ماه فریاد میزند.
سختیهای شیردهی سپری شده بود تا اینکه بعد از سه ماه کنار عدد دیجیتال ترازو، پِلاس شیرخشک چشمک زد به من، با تشخیص دکتر.
✍ادامه در بخش دوم؛