eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
259 دنبال‌کننده
215 عکس
29 ویدیو
11 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر» @mah_jan7 💌 💌 instagram.com/mehdighanbaryan
مشاهده در ایتا
دانلود
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 مَشکی که مثل لاله‌های واژگون شد... @jargeh
عشقِ من! روزِ خواستگاری که سینی از دستِ دُخترم افتاد یادِ آن روزِ تلخ افتادم که هوای تُو از سَرم افتاد مادرم رَخت شُسته بود آن روز کفتری روی بامِ خانه نشست از لبِ بام دیدمت، ناگاه پشتِ بام از کبوترم افتاد کوچه باریک بود... - قهر نکن من فقط اندکی جوان هستم - باز تا دیدمت دلم لرزید باز هم چادر از سرم افتاد من همانم که مُرده بود، فقط اندکی سال‌خورده‌تر شُده‌ام اندکی هرچه داشتم امّا یک شب از چشم هم‌سرم افتاد   خانه در بی‌کسی فُرو می‌رفت عشقِ من! تا به یادت افتادم آن‌چنان گریه‌ام گرفت که باز پدرم یادِ مادرم افتاد  کفتر از پشتِ بامِ خانه پرید مادر از پای حوض پر زده بود پدر آتش گرفت و خواهرم از شانه‌های برادرم افتاد ساعتِ چند و نیمِ دیشب را چند پیمانه از خودم رفتم تا بیایم به خواستگاری تُو باز چشمم به دُخترم افتاد ✍🏻 📚 وصیت و صبحانه @jargeh
گوش‌کُن! باورکُن! دیگر معجزه‌یی در کار نیست. زندگی را با چیزهای بسیار ساده، پُر باید کرد. ساده‌ها، سطحی نیستند. خرید چند سیبِ تُرش می‌تواند به عمقِ فلسفهٔ مُلّاصدرا باشد. مشکلِ ما این است که همان‌قدر که ویران می‌کنیم، نمی‌سازیم؛ همان‌قدر که کُهنه می‌کنیم، تازگی نمی‌بخشیم؛ همان‌قدر که دور می‌شویم، باز نمی‌گردیم؛ همان‌قدر که آلوده می‌کنیم، پاک نمی‌کنیم؛ همان‌قدر که تعهّدات و پیمان‌های نخستین خود را فراموش می‌کنیم، آن‌ها را به‌یاد نمی‌آوریم؛ همان‌قدر که از رونق می‌اندازیم، رونق نمی‌بخشیم. ✍🏻 📚 یک عاشقانه آرام @jargeh
آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت وان نفسی که بی‌خودی یار چه کار آیدت آن نفسی که باخودی خود تُو شکارِ پشّه‌ای وان نفسی که بی‌خودی پیل شکار آیدت آن نفسی که باخودی بسته‌ی ابرِ غُصّه‌ای وان نفسی که بی‌خودی مَه به کنار آیدت آن نفسی که باخودی یار کناره می‌کند وان نفسی که بی‌خودی باده‌ی یار آیدت آن نفسی که باخودی هم‌چو خزان فسرده‌ای وان نفسی که بی‌خودی دِی چو بهار آیدت جُمله‌ی بی‌قراریَت از طلبِ قرارِ تُوست طالبِ بی‌قرار شو تا که قرار آیدت جمله‌ی ناگوارشَت از طلبِ گوارش است ترکِ گوارش ار کُنی زهر گوار آیدت جمله‌ی بی‌مُرادیت از طلبِ مُراد توست ور نه همه مرادها هم‌چو نثار آیدت عاشقِ جورِ یار شو عاشقِ مهرِ یار نی تا که نگارِ نازگر عاشقِ زار آیدت خسرو شرق شمسِ دین، از تبریز چون رسد از مه و از ستاره‌ها وَاللّه، عار آیدت 📚 ✍🏻 🎥 شرحِ این غزل به بیانِ مرحوم دکتر علی حاجی بلند؛ عضو فقید هیئت علمی دانشگاه پیام نور تبریز (۱۳۹۸ - ۱۳۴۳) @jargeh
✔️ شاعرِ فلسطینی تبار در نهم آگوست ۲۰۰۸ وقتی که ۶۷ سال از عمرش گذشته بود، بر اثر عارضه‌ی قلبی جان باخت. به خاطر شعرهای وطن‌دوستانه‌اش در ادبیات معاصر عربی از او با عنوانِ «شاعر الثّورة و الوطن» یاد می‌شود. بیش‌ترِ اشعارِ او از ، ، و جان گرفته‌اند. عاشقانه‌های کوتاه و دل‌نشینِ نیز زیبا و پُرطرف‌دار است. @jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
✔️ #محمود_درویش شاعرِ فلسطینی تبار در نهم آگوست ۲۰۰۸ وقتی که ۶۷ سال از عمرش گذشته بود، بر اثر عارضه‌
📎 لاٰ شَيءَ يُضاهي رائحةَ مَن نُحبّ وَ لَو إعتصَرت فرنسا بِأكمَلِها في قنينةِ عطرٍ هیچ چیز مُشابهِ بوی او که دوستش داریم نیست؛ حتّی اگر همه‌ی فرانسه را در شیشه‌ی عطری جمع کنی. @jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
✔️ #محمود_درویش شاعرِ فلسطینی تبار در نهم آگوست ۲۰۰۸ وقتی که ۶۷ سال از عمرش گذشته بود، بر اثر عارضه‌
📎 بالأمسِ کُنّا نَفتَقِدُ الحُرّیَّةَ الیومَ نَفتَقِدُ المَحَبَّةَ أنا خائفٌ مِنَ الغَدِ لِأنَّنا سَنَفتَقِدُ الإنسانیَّةَ دیروز آزادی را گم کردیم. امروز دوست داشتن را گم کردیم. من از فردا می‌ترسم؛ چون انسانیّت را گم خواهیم کرد. @jargeh