درین گلشن چو شاخِ گل، سراپا گوش بنشینم
فغانِ بلبلی تا نشنوم، خاموش بنشینم
فریبم میدهی از وعدهی فردا، که باز امشب
به صد امیدواری در رهت چون دوش بنشینم
مَکُش زین بیش، ای سروِ سَهی از غیرتم، تا کی
تو در آغوشِ غیر و من تُهیآغوش بنشینم
به محشر تا نیاموزند از من میزبانی را
چو بینم دادخواهان تو را خاموش بنشینم
ز سوزِ عشق، چون پروانه در رقصم، مباد #آذر
که گردد آتشم افسرده و از جوش بنشینم
#آذر_بیگدلی
@jargeh