eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
257 دنبال‌کننده
214 عکس
28 ویدیو
11 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر» @mah_jan7 💌 💌 instagram.com/mehdighanbaryan
مشاهده در ایتا
دانلود
...دلِ من در هوسِ روی تو ای خاکِ راهی‌ست که در دستِ نسیم اُفتادست . . گم‌شده را با غمت ای یارِ عزیز اتحادی‌ست که در عهدِ قدیم اُفتادست @jargeh
✔️ یا ؟! 📚 جرعه‌ای از دریا / آیة الله شبیری زنجانی حفظه الله / ج ۳ / ص ۶۵۸ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ دُزدیده حُسنِ یوسف دیدند و کَف بُریدند زین شیوه دستِ دُزدان دایم بُریده باشد @jargeh
طنز حافظ شیرازی و عبید زاکانی.pdf
2.54M
🔖 بررسی تطبیقی در شعر حافظ شیرازی و عبید زاکانی ✅ به مناسبتِ بیستمِ مهرماه، روزِ بزرگ‌داشتِ @jargeh
آن ساعت که این نظمِ پریشان می‌نوشت طایرِ فکـرش بـه دامِ افـتـاده بـود 💌 @jargeh
حافظـم در مجلسی، دُردی‌کشَـم در محفلی بنگر این شوخی که چون با خَلقْ صنعت می‌کنم 🔊 کتاب صوتی «از کوچه رندان؛ درباره‌ی زندگی و اندیشه‌ی حافظ» / نشر صوتی «آوانامه» ✔️ این کتاب در «کتابراه»، «فیدیبو»، «طاقچه»، «نورلایب» و... هم در دسترس است. @jargeh
به پیرِ می‌کده گفتم که چیست راهِ نجات؟ بخواست جامِ مِـی و گُـفـت راز پوشیـدن! ✍🏻 ر.ک: کتابِ «رسائل عرفانی» مرحوم پهلوانی تهرانی، بخش پنجم: نامه‌ها، نامه‌ی سوم ✍🏻 پ.ن: نسخه‌ی معروف این بیت (تصحیح غنی و قزوینی و...) «عیب پوشیدن» است؛ ولی در برخی تصحیح‌های دقیق‌ترِ دیوانِ خواجه شیراز، (تصحیح خانلری، شرح جلالی و...) «راز پوشیدن» آمده است. @jargeh
با هیچ‌کس نِشانی زان دِلسِتان نَدیدم یا مَـن خَبـر نَدارم یا او نِشـان نَـدارد @jargeh
ساقی بیار جامی وز خلوتم بُرون کش تا در به در بگردم و لا اُبالی @jargeh
تکیه بر تَقوی و دانش در طریقت کافریست راه‌رو گر صَد هُنر دارد، توکّل بایدش @jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
هَر دَم که یادِ رویِ تُو کردَم #جوان شُدَم.... @jargeh
🕊️ ✅ غزلِ سیصد و چهاردمِ دیوانِ ٫ تصحیحِ روان‌شاد استاد پرویز ناتل @jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
هَر دَم که یادِ رویِ تُو کردَم #جوان شُدَم.... @jargeh
🔗 ۱. تو همه‌ی نسخه‌های چاپیِ دیوان، «هَر گه» اومده؛ ولی به خاطرِ تناسب با «کردَم» و «شدَم»، خودم توش دست بُردم و تبدیلش کردم به «هَر دَم»! ۲. هرجا خواستید این مصرع رو به نامِ بخونید یا بنویسید، از همون «هَر گه» استفاده کنید و الّا بگید: «حافظ + من»!!! ۳. روزتون مُبارک جَوونا... 😘 @jargeh
🔖 ✅ ماهِ تُو... امروز، صُبحِ عَلی الطّلوع، در جلسه‌ی که با بعضی خوبان داریم، برای شروع ماهِ مبارک رمضان تَفَأّلی به زدیم.... @jargeh
💌 تُو را صَبٰا و مَرا آبِ دیده شُد غَمّٰاز وَ گَر نَه عٰاشِق و مَعشوق رازدارانند @jargeh
💌 روزِ وصلِ دوست‌داران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد کامَم از تلخی غَم چون زَهر گشت بانگ نوش شادخواران یاد باد گر چه یاران فارغَند از یادِ من از من ایشان را هزاران یاد باد مُبتلا گشتم در این بَند و بَلا کوششِ آن حق‌گُزاران یاد باد گر چه صد رود است در چَشمَم مُدام زنده رود و باغ‌کاران یاد باد راز بعد از این ناگفته ماند ای دریغا رازداران یاد باد @jargeh
لباس و پوشاک در اشعار حافظ و مولوی.m4a
16.29M
👚 🔊 کارگاه تخصصی: لباس و پوشش در اشعار و 🎙 دکتر سمیه شکری ✔️ یازدهمین جشنواره بین‌المللی مد و لباس فجر ٫ تهران ٫ برج میلاد ٫ تیر ۱۴۰۱ @jargeh
🥀 صَد بار بِگُفتی که دَهَم زان دَهنَت کام چون چرا جمله زبانی؟! @jargeh
دکتر غنی، بانوی آمریکایی و ✍🏻 جلال عبده در سال ۱۳۲۴ [ه‍.ش] که‏ برای تنظیم منشور سازمان‏ ملل متحد به همراه هیاتی به‏ نمایندگی دولت ایران به‏ امریکا رفته بودیم، هم عضو آن هیات بود. دکتر مردی‏ خوش‏رو و خوش‏صحبت بود؛ در پزشکی تبحر داشت؛ در رشته‏های ادبی و فلسفی نیز از معلومات گسترده‏ایی‏ برخوردار بود. روزی از محل کنفرانس‏ به هتل بازگشتم؛ در سرسرای هتل مشاهده کردم زنِ میان‌سالی با دکتر قاسم مشغول گفت‏وگو است. اما چهره‌ی دکتر گرفته و ناراحت به نظر می‏رسید. نزدیک شدم و به وی سلام گفتم؛ دکتر بدون این‏که جواب مرا بدهد، رو به‏ بانو کرد و مرا به عنوان بزرگ‏ترین متخصص آثار حافظ معرفی نمود و خود بی‏درنگ برخاست و راهی اتاق خویش شد! نگارنده‏ی از همه‏جا بی‏خبر، گرفتارِ زن‏ِ پُرچانه‏ی امریکایی شده بودم که مرا با سوالاتِ خود راجع‏به که گاهی‏ نمی‏توانستم جواب قانع‏کننده بدهم، در محظور قرار می‏داد و درخواست داشت که‏ فالی برای او از حافظ بگیرم. [از قضا] معلوم شد که می‏خواسته است بداند آیا احمقی پیدا می‏شود که با وی در این سنِ بالا ازدواج کند یا خیر؟! خوش‏بختانه کتاب حافظ با خود نداشتم و به این ترتیب از چنگ لقمه‏ایی که دکتر غنی برایم گرفته بود، رهایی‏ یافتم و وعده‏ی ملاقات را به بعد موکول نمودم. معلوم شد دکتر غنی ساعاتی گرفتار آن زنِ پُرچانه بوده و دنبال فرصتی‏ می‏گشت که خود را از دستش خلاص کند؛ در پی یکی از دوستان می‏گشت تا خانم‏.... به زحمت توانستم خود را از دست وی خلاص کنم. 📚 ماهنامه حافظ، نیمه اول اسفند ۱۳۸۴، شماره ۲۵ @jargeh
💌 بیستم مهرماه روزِ بزرگ‌داشتِ بزرگه.... ✅ هر کدوم از عزیزان که تمایل دارن، پیام بدن تا براشون فالی از بگیرم: @mah_jan7 ⁉️ راستی می‌دونید داستانِ چیه و از کجا شروع شده؟! @jargeh
در انـدرونِ مـنِ خستـه‌دل ندانـم کیـست که من خموشم و او در فَغان و در غوغاست @jargeh
🔖 دانشنامه حافظ 📥 دریافت از: بازار ↔️ مایکت 📗متنِ اشعار 🔊 صوتِ خوانشِ اشعار 📚 شرحِ ابیات ✔️ فال @jargeh
💌 فالِ حافظِ یلدای امسالم: یا رب آن آهوی مشکین به خُتَن بازرسان وان سَهی سَرو خرامان به چمن بازرسان دلِ آزرده‌ی ما را به نسیمی بنواز یعنی آن جانِ ز تَن رفته به تَن بازرسان ماه و خورشید به منزل چو به امرِ تُو رسند یارِ مه روی مرا نیز به من بازرسان دیده‌ها در طلبِ لعلِ یمانی خون شد یا رب آن کوکبِ رخشان به یمن بازرسان برو ای طایرِ میمونِ همایون آثار پیشِ عنقا سخنِ زاغ و زَغَن بازرسان سخن این است که ما بی تُو نخواهیم حیات بشنو ای پیکِ خبرگیر و سخن بازرسان آن که بودی وطنش دیده یا رب به مُرادش ز غریبی به وطن بازرسان 💌 یلدای ۱۴۰۳ - @jargeh