eitaa logo
جشن انتخاب
20 دنبال‌کننده
293 عکس
8 ویدیو
10 فایل
جشن انتخاب یک دورهمی انتخاباتی است، شما هم دعوتید... ارتباط با ادمین: FmBanoo@
مشاهده در ایتا
دانلود
دیروز چهار نفر از اعضای گروه رفتیم برای تواصی دو گروه شدیم یک گروه مغازه‌های سمت راست خیابون و یک گروه هم مغازه‌های سمت چپ... باید اعتراف کنم (سمت خودمون رو دارم میگم ) اوضاع اصلا مناسب نبود... تقریباً اکثر فروشنده‌های خانم نمیخواستن رای بدن.... چقدر حس بدی داشتن از این وضعیت.... حس یه کسی که بهشون خیانت کرده.... و ما کاملا این حس رو میفهمیدیم.... منطق و دلیل فقط فکرشون رو راضی میکرد ... ولی مشکل اصلی قلب مردم بود.... غصه‌هاشون از گرونی و بیکاری و بورس بود و ما جز همدردی راهی نداشتیم.... واقعا مردم حق داشتن.... دل‌شون پر بود..... جیب‌شون خالی... خوش به حال دشمن.... عجب فرصتی گیرش اومده، خیلی هم خوب داره ازش استفاده میکنه.... از اول معلم تا معلم ۲۱ رفتیم دیگه نزدیک‌های غروب شده بود و باید برمیگشتیم.... ما موظف به تواصی بودیم و نتیجه رو به خود خداوند و حاج قاسم عزیز واگذار کردیم... سوار تاکسی که شدم گفتم آقا شما رای میدین؟؟ بعد یه لحظه پشیمون شدم گفتم اگه الان بگه نه... چه حوصله‌ای داری... کاش نمیپرسیدی.... اتفاقا آقا گفتن بله... وظیفمه،،،چرا رای ندم؟؟؟ کشورمونه، با رای ندادن که مشکلی حل نمیشه! بیکار شده بود،،،، ناراضی بود،،،، ولی تصمیم به رای داشت... خدایا ما رو شرمنده‌ی مردم خوب کشورمون نکن @madaranemeidan
با آمادکی قبلی و کلی شوق و ذوق وارد قرارگاه شدم... تصور فانتزیم این بود که میرم بچه رو میدم به یکی، هندزفری میزارم تو گوشم سلاح در دستم😅 شروع میکنم به تماس گرفتن و ملت هم اول میگن رای نمیدیم بعد جزوه رو براشون میخونم و در نهایت میگن باشه رای میدیم🤩🤩 *تامااام* امااااا تبلیغ تلفنی سخت‌تر از تصور من بود اول اینکه چند نفر اول که اصلا اعتماد نکردن و خیلی جواب واضحی نمیدادن... البته بنده هم مبتدی بودم... در چند تماس بعدی بهتر شدم🙈🙈🙈 اولش همش میگفتیم ما یه تیم پژوهشی هستیم میخوایم از دغدغه‌های مردم بدونیم ، به گوش مسئولین برسونیم و.... که خیلی جواب نداد😒😒😒(البته بگم که دروغ نگفتیم و واقعا قرار هست اینکار بشه). بعد گفتیم بیایم رو راست بگیم که برای افزایش مشارکت در انتخابات میخوایم با شما صحبت کنیم😊 میشه ....لطفا.... وقت دارین؟؟؟ خداروشکر این روش خیلی خوب جواب داد و مردم بیشتر همراهی میکردن... دومین کاری که کردیم و خیلی خوب بود اینکه به جای شماره‌های رندم تصمیم گرفتیم آشناهایی که حدس میزنیم رای ندن رو شماره گیری کنیم و باهاشون صحبت کنیم... یک تماس بود که خانم و آقا میخواستن رای بدن ولی فرزندان و داماد و عروس نمیخواستن رای بدن... که یه همفکری کردیم چه جوری شبهات اطرافیان‌شون رو پاسخ بدن. اتفاقا همسرشون هم پشت تلفن همراهی میکردن😅 یه آقایی هم خیلی تعجب کرده بودن از اینکه ما گوشی برداشتیم داریم برای مشارکت تبلیغ میکنیم... بعدهم تصمیم گرفتیم بریم معلم تبلیغ چهره به چهره که روایتش رو براتون فرستادم. و وظیفه تبلیغات تلفنی رو به خواهر حسینایی سپردیم.