eitaa logo
قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی🇮🇷
8.1هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
339 فایل
امام خامنه ای:کارباید تشکیلاتی باشد. کادر سازی کار تشکیلاتی مطالبه گری تربیت نیرو در طراز انقلاب ✔رسانه تحلیلی خبری قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی ارتباط با کانال @sharheaani
مشاهده در ایتا
دانلود
"ان شاءالله که شد شروع می کنیم..." مسئله امروز یا چند سال اخیر نیست، مدت هاست که خیلی از ما با این که هر زمان سرمون شد کار فرهنگی و تربیتی را شروع می کنیم به صورت فصلی و کاری را انجام میدیم و خیلی مواقع هم اصلاً ادامه اش نمیدیم و فراموشش می کنیم...(!) علت این اتفاق چیه؟ شخصاً فکر می کنم چون تعریف و صحیحی نسبت به کار فرهنگی نداریم(!) چرا که کار فرهنگی اصلا در شروع خلاصه نمیشه بلکه در تداوم و هست که "هویت" خودش را پیدا می کند. مثال این موضوع هم حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) هست... :: تصور کنید در ساحلی ایستادید و تصمیم میگیرید کار فرهنگی کنید پس به روبه رو شیرجه می زنید و شروع به شنا می کنید بعد از مدتی سر بر می گردانید و تا به نگاه کنید ولی چیزی جز دریا نمی بینید(!) بعد به رو به رو نگاه می کنید و باز هم چیزی جز دریا نمی بینید(!) منظورم چیه؟ شروع کارفرهنگی به ماست ولی پایان داستان باز است و افرادی را که شان کردیم نمی توانیم در این دریای سرگردان کنیم... بفهمیم برای چه انسان خلق شده ایم... مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
کوتاه نوشته های تربیتی 🔸نکته نهم این حرف ها که «فلانی را من جذب کردم»، «فلان کس رو ما آدم کردیم»، «من اگه نبودم فلانی معلوم نبود الان کجا بود؟»، «اینها بچه های منند و من تربیتشان کردم و...» همه رنگ و بویی از شرک و استغناء دارند. ما چه کاره ایم مگر؟ همه کاره خداست. فقط اوست که در عالم موثر است. لاموثر فی الوجود الاالله... از خداست از اوست کار اوست خداست اوست او اگر نبود هیچ چیز نبود و.... ما فقط این وسط به لطف الهی، مکلف به کارها و وظایفی بوده ایم. تازه اگر درست انجامشان داده باشیم! بچه های مردم اگر جذب شدند، آدم شدند، تربیت پیدا کردند، به جایی رسیدند و... همه و همه کار خداست و فعل او و از لطف همیشگی و بی کرانه ی او. ما کاره ای نیستیم! ما هیچیم! ✍حسن مجیدیان @Hamim1377 مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
29.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم  نمایشی #جذب این فیلم کاری است از کانون فرهنگی مسجد ابوذر و پایگاه شهید مقدم ایده کار،جالب و جدید است @morabi_masjed
"ان شاءالله تابستان که شد شروع می کنیم..." مسئله امروز یا چند سال اخیر نیست، مدت هاست که خیلی از ما با این که هر زمان سرمون شد کار فرهنگی و تربیتی را شروع می کنیم به صورت فصلی و کاری را انجام میدیم و خیلی مواقع هم اصلاً ادامه اش نمیدیم و فراموشش می کنیم...(!) علت این اتفاق چیه؟ شخصاً فکر می کنم چون تعریف و صحیحی نسبت به کار فرهنگی نداریم(!) چرا که کار فرهنگی اصلا در شروع خلاصه نمیشه بلکه در تداوم و هست که "هویت" خودش را پیدا می کند. مثال این موضوع هم حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) هست... :: تصور کنید در ساحلی ایستادید و تصمیم میگیرید کار فرهنگی کنید پس به روبه رو شیرجه می زنید و شروع به شنا می کنید بعد از مدتی سر بر می گردانید و تا به نگاه کنید ولی چیزی جز دریا نمی بینید(!) بعد به رو به رو نگاه می کنید و باز هم چیزی جز دریا نمی بینید(!) منظورم چیه؟ شروع کارفرهنگی به ماست ولی پایان داستان باز است و افرادی را که شان کردیم نمی توانیم در این دریای سرگردان کنیم... بفهمیم برای چه انسان خلق شده ایم... مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
همگرایی مربی با متربی ها چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را جذب کنیم؟ ⚠️ مربی تربیتی در مرحله جذب چقدر می تواند با سلیقه  و ذائقه مخاطبانش همگرایی کرده و خود را مثل آنان نشان دهد؟ بعبارت دیگر، آیا باید ما خودمان را مثل مخاطب جا بزنیم و به شکل او درآییم؟ یا اینکه باید تلاش کنیم تا رفتار او را شبیه به رفتار خودمان تغییر دهیم؟ البته در مرحله تثبیت و رشد که بعدها به آن می پردازیم، بیان خواهد شد که همواره «تغییر نهایی رفتار» متناسب با آموزه های دینی، شاه بیت اصلی «تعلیم و تربیت» است، اما اینکه چه میزان از این هدف را می توان در مرحله جذب دنبال کرد، سئوال مهمی است که مربی باید پاسخ آن را از کارشناسان تربیتی بپرسد. در هر صورت، مرحله در کار تربیتی، مرحله گره خوردن دلهاست، مرحله ای که جرقه ی اولیه پیوستن به جمع در این مرحله در ذهن مخاطب زده می شود. گاهی یک تلنگر احیاگر و گاهی نیز یک موعظه اثر گذار در این مرحله، در روح و جان مخاطب، انقلاب ایجاد می کند، چرا که مرحله جذب در واقع، مرحله تاباندن نور به ضمیر مستعد جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، وقتی قرار است مربی دعوت گر به روشنایی باشد و منادی نور، آیا می توان دعوت به روشنایی و نور را به تنهایی با وانمود کردن گرایش به تاریکی انجام داد؟! آیا امروزه که به تدریج ذائقه برخی مخاطبان جوان و نوجوان به مادیات بیش از معنویات گرایش پیدا کرده و الگوهای تربیتی غلط، نیازهای کاذب آنان را در مقابل نیازهای واقعی قرار داده است، مربی با این مسئله باید چگونه کنار بیاید؟ چقدر در مقابل خواست مخاطب کوتاه بیاید؟ چقدر همرنگ او شود و متناسب با ذائقه و نیاز جوان و نوجوان رفتارش را تغییر دهد؟ چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را به خود جذب کنیم؟ آیا این گونه جذبی، جذب به ما و اندیشه ما و مرام و مسلک ما خواهد بود یا جذب به مجسمه ای مخاطب پسند و یا بازیگری ایفای نقش کننده، مطابق با خواست تماشاچیان و اعضای گروه؟! در خصوص این مسئله مهم و حائز اهمیت، حتما باید به چند نکته اساسی توجه داشت: اول آنکه متاسفانه گاهی مربیان از جایی شروع می کنند که مخاطب می خواهد، مسیری را طی می کنند که مخاطب می پسندد و به جایی می رسند که مخاطب تصمیم داشته به آنجا برسد. به دیگر سخن آنکه گاه مشاهده می شود که نه مربی طرح مشخصی برای تغییر رفتار در متربیان دارد، نه شکل جذب به گونه ای است که در متربیان انگیزه تغییر و تحول ایجاد کند و نه سیر نهایی این پروسه به رشد و تعالی و اصلاح فرد منجر می شود. این در حالی است که مربی در فرایند جذب حتی یک لحظه نباید از اصول، ارزشها و سیره عملی خود در زندگی کوتاه آمده و عقب نشینی کند تا مخاطب را راضی نگه دارد، اما در عین حال لازم است در مواجهه با مخاطبان انعطاف پذیری لازم را داشته باشیم و خشک و متعصب به نظر نرسیم. بنابراین، مربی باید در اولین برخورد با متربیان، سفیر مهربانی و محبت و دوستی باشد و با رفتار کردارش، شخصیت مخاطبان را تکریم نماید، در مقابل آنچه که هستند گارد نگیرد وگاه خود را به تغافل بزند،اما در عین حال نباید وانمود کرد که او نیز مثل برخی مخاطبان گروه انسانی است سطحی، هیجانی، احساساتی و دلبسته به نیازهای مادی و کاذب. مربی از آنجا که در تمام مراحل جذب، تثبیت و رشد، به هدفی ارزشمند می اندیشد، پس هیچگاه تغییر شکل نمی دهد و همواره شکل یک مسلمان متعهد و رسالتمند زندگی می کند، اما برای انجام این مهم، همواره در برخوردهایش، استراتژی های متفاوت اتخاذ می کند، گاهی روش در پیش می گیرد، گاهی به کسی می دهد، گاهی و آشکار دعوت می کند و گاهی در خفا و پنهان افراد را می نماید. مربی گاهی با کسی دوست می شود که دلی صید کند و گاهی به کسی کم محلی می کند که او را وادار به حرکت نماید. مربی، هیچ وقت نباید تنها به تامین نیازهای کاذب در مخاطب بپردازد، بلکه باید نیازهای واقعی افراد را در درون آنها احیا نماید و سپس به متربیانش کمک کند تا در زندگی نیازهای واقعیشان را برآورده نمایند. رشد و تعالی و کمال و معنویت و اخلاق، همیشه اصلی ترین نیاز یک مخاطب جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، مربی باید در مسیر تاریک حرکت متربی در زندگی تنها یک چراغ روشن کند، در بیراهه یک تابلوی راهنما قرار دهد و در مقابل هر نیاز کاذب مخاطب، یک نیاز واقعی را به او معرفی کرده و در نهایت راه رسیدن به آن را نیز تا حد ممکن فرا رویش ترسیم نماید. مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
داشتن چهره آرام و رفتار توأم با آرامش یکی از راه‌های در است. گمشده انسان در دنیای غوغاسالار کنونی و عجله و گرفتاری‌های او، راه را برای جذب از طریق باز کرده است. در تشکیلات آرامش داشته باشید و آن را به خود انتقال دهید. 📚منبع: استاد پژوهشگر و فعال فرهنگی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
بنای تشکیلات ۱ حلقه اول تشکیلات یک تشکیلات جدید،‌ با فرایند شروع میشود. صحبت با همفکر ترین افراد و وقت گذاشتن برای توجیه تک تک آنها سخت رین مرحله شکل گیری یک تشکیلات است. چرا که اگر به اندازه تعداد انگشتان یک دست آدم تشکیلاتی در حلقه اول جذب شوند می توان امید به فراگیر شدن این تشکیلات را داشت به شرط اینکه کاملا توجیه شده باشند و به مبانی و فلسفه شکل گیری تشکیلات ایمان داشته باشند. پس منظور از بوجود آوردن حلقه اول تشکیلات آن هسته مرکزی است که می خواهند تشکیلاتی را شکل بدهند. در اینجا بهترین نوع ارتباط چهره به چهره و به صورت انفرادی است. حتی داشتن جلسات توجیهی اولیه که بعضا ساعات زیادی به طول می انجامد در این قسمت ضروری است. 👈به طور کل تلاش برای شکل دهی حلقه اولیه نوعی سرمایه گذاری است که هرچقدر هم وقت و انرژی بیشتری برای آن صرف شود،‌ چیزی از دست نرفته است. برقراری رفاقت، حل اختلافات،‌ رفت و آمد به خانه یکدیگر، مهمان کردن یکدیگر(مثل خرید شیرینی)، کمک های درسی به هم دیگر،‌ ارتباط ایمیلی یا پیامکی و… کارهایی است که در شکل دهی ارتباط اولیه در حلقه اول تشکیلات بسیار مؤثر است و به نظر وظیفه اصلی رهبر تشکیلات شناسایی صحیح این حلقه و بوجود آوردن هماهنگی بین آنهاست چرا که ادامه کارهای تشکیلات را می توانند این افراد به سرانجام برسانند. برای همین یکی از وظایف اصلی مدیر،‌ هماهنگی و یکپارچه سازی است. مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
4_5951714062432732764.pdf
1.51M
📚بخوانید| 🔍 موضوع جذب قشر خاکستری 🍉برشی از جزوه منهاج ✨ اگر دونگانگی وجود داشته باشد، دوگانگیِ انقلابی و ضدانقلابی است. حتی فرد غیر انقلابی هم قابل کشش است، قابل جذب است، بنده معتقد به جذب حداکثری ام البته با روشهای خودش؛نه اینکه حالا هرکاری بکنیم به عنوان جذب حداکثری. 🎙 رهبر حکیم انقلاب مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
4_5915963549229777636.mp3
10.87M
قشر خاکستری را چگونه باید جذب کرد؟ سخنی ناب از "حجت الاسلام قرائتی" که همه فعالان تربیتی باید بشنوند... مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
چگونه جذابیت ایجاد کنیم؟! سوالی است که بسیاری از مربیان و مسولین تربیتی به آن برخورده اند و برای اکثرشان جواب نا گویاست. باید بدانیم زمانی حاصل میشود که اتفاقی نو در زندگی متربی رخ بدهد. یعنی متربی با دیدن افراد جدید یا اتفاقاتی در مجموعه یا مرکز ، به این نتیجه برسد که فضا برای رشد او مهیاست. افراد جدید همان رابطین و مربیانی هستند که با و لبخندشان بر جذابیت خود می افزایند. همان افرادی که برای شنیدن مشکلات متربی دارند، همان افرادی که برای متربی ارزش قائل می شوند و متربی این را با گوشت و استخوان درک میکند. برای همین او جذب مربی اش میشود و مربی را عضو جدید خانواده اش میبیند. اتفاقاتی که در موردشان صحبت کردیم عبارت است از بازی ، تفریح ، گردش و ... هر کاری که شاید بعضا خیلی از خانواده ها آن را فراموش کرده باشند. خانواده ها گاهی کمتر وقت برای فرزندان خود می گذارند. دغدغه هایشان با فشار های اقتصادی دچار تغییر است و برای همین سخت میکوشند تا بتوانند فقط خرج خوراک و پوشاک و مسکن را در بیاورند. پس شما تنها کافی است آن ها را سرگرم به بازی کنید. مهم نیست چه بازی ، اگر قرار است آن ها در مجموعه تثبیت شوند و کم کم به مجموعه بیایند تنها همین راه است. چرا که در بین بازی ها حلقه ها شکل میگیرد و دوستی ها رغم خواهد خورد. حالا دو دوستی که در هئیت با هم اشنا شدند کجا وعده میگذارند؟! همان هئیت یا مرکزی که قبلا در آن آشنا شده بودند. از طرفی هم نباید خیلی آن ها را وارد فضاهای کلاسی و آموزشی کرد؛ چرا که کم کم ماهیت نوجوانی اش را از او میگیریم و جایش دغدغه های خود را تزریق میکنیم و اینجا رخ می دهد. او متحول میشود اما نه آن که باید شود ، بلکه آن چه ما میخواهیم میشود... پس توجه شود که ما نمیگوییم حلقه ی تربیتی چیز بی فایده ای است ، اما میگوییم به اندازه و به اقتضای زمان. مثلا هیچوقت شما نمی توانید ارزش نماز اول وقت را در حلقه بگویید . ولی در بین هیایوی بازی اگر صدای اذان شنیدید و بازی را رها کردید آن وقت توانستید یک کار تربیتی انجام دهید بدون نیاز به حلقه... سعی کنید فضای سرد حلقه را با شوخی کردن گرم کنید و فضای سنگین حلقه را با مثال ها شفاف سازی کنید. لازم نیست برای پایه ی ششم حلقه های سنگین بگذارید ، همان دور همی و گرد نشستن شاید خودش کافی است. اجازه ندهید متربیان از حلقه خسته شوند و برایشان نشستن در حلقه عادت بشود. شور و حال بازی متربیان را لطفا با بحث های کلیشه ای و خسته کننده از بین نبرید. ✍مصطفی کریمی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
همگرایی مربی با متربی ها چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را جذب کنیم؟ سئوال: مربی تربیتی در مرحله جذب چقدر می تواند با سلیقه  و ذائقه مخاطبانش همگرایی کرده و خود را مثل آنان نشان دهد؟ بعبارت دیگر، آیا باید ما خودمان را مثل مخاطب جا بزنیم و به شکل او درآییم؟ یا اینکه باید تلاش کنیم تا رفتار او را شبیه به رفتار خودمان تغییر دهیم؟ البته در مرحله تثبیت و رشد که بعدها به آن می پردازیم، بیان خواهد شد که همواره «تغییر نهایی رفتار» متناسب با آموزه های دینی، شاه بیت اصلی «تعلیم و تربیت» است، اما اینکه چه میزان از این هدف را می توان در مرحله جذب دنبال کرد، سئوال مهمی است که مربی باید پاسخ آن را از کارشناسان تربیتی بپرسد. در هر صورت، مرحله در کار تربیتی، مرحله گره خوردن دلهاست، مرحله ای که جرقه ی اولیه پیوستن به جمع در این مرحله در ذهن مخاطب زده می شود. گاهی یک تلنگر احیاگر و گاهی نیز یک موعظه اثر گذار در این مرحله، در روح و جان مخاطب، انقلاب ایجاد می کند، چرا که مرحله جذب در واقع، مرحله تاباندن نور به ضمیر مستعد جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، وقتی قرار است مربی دعوت گر به روشنایی باشد و منادی نور، آیا می توان دعوت به روشنایی و نور را به تنهایی با وانمود کردن گرایش به تاریکی انجام داد؟! آیا امروزه که به تدریج ذائقه برخی مخاطبان جوان و نوجوان به مادیات بیش از معنویات گرایش پیدا کرده و الگوهای تربیتی غلط، نیازهای کاذب آنان را در مقابل نیازهای واقعی قرار داده است، مربی با این مسئله باید چگونه کنار بیاید؟ چقدر در مقابل خواست مخاطب کوتاه بیاید؟ چقدر همرنگ او شود و متناسب با ذائقه و نیاز جوان و نوجوان رفتارش را تغییر دهد؟ چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را به خود جذب کنیم؟ آیا این گونه جذبی، جذب به ما و اندیشه ما و مرام و مسلک ما خواهد بود یا جذب به مجسمه ای مخاطب پسند و یا بازیگری ایفای نقش کننده، مطابق با خواست تماشاچیان و اعضای گروه؟! در خصوص این مسئله مهم و حائز اهمیت، حتما باید به چند نکته اساسی توجه داشت: اول آنکه متاسفانه گاهی مربیان از جایی شروع می کنند که مخاطب می خواهد، مسیری را طی می کنند که مخاطب می پسندد و به جایی می رسند که مخاطب تصمیم داشته به آنجا برسد. به دیگر سخن آنکه گاه مشاهده می شود که نه مربی طرح مشخصی برای تغییر رفتار در متربیان دارد، نه شکل جذب به گونه ای است که در متربیان انگیزه تغییر و تحول ایجاد کند و نه سیر نهایی این پروسه به رشد و تعالی و اصلاح فرد منجر می شود. این در حالی است که مربی در فرایند جذب حتی یک لحظه نباید از اصول، ارزشها و سیره عملی خود در زندگی کوتاه آمده و عقب نشینی کند تا مخاطب را راضی نگه دارد، اما در عین حال لازم است در مواجهه با مخاطبان انعطاف پذیری لازم را داشته باشیم و خشک و متعصب به نظر نرسیم. بنابراین، مربی باید در اولین برخورد با متربیان، سفیر مهربانی و محبت و دوستی باشد و با رفتار کردارش، شخصیت مخاطبان را تکریم نماید، در مقابل آنچه که هستند گارد نگیرد وگاه خود را به تغافل بزند،اما در عین حال نباید وانمود کرد که او نیز مثل برخی مخاطبان گروه انسانی است سطحی، هیجانی، احساساتی و دلبسته به نیازهای مادی و کاذب. مربی از آنجا که در تمام مراحل جذب، تثبیت و رشد، به هدفی ارزشمند می اندیشد، پس هیچگاه تغییر شکل نمی دهد و همواره شکل یک مسلمان متعهد و رسالتمند زندگی می کند، اما برای انجام این مهم، همواره در برخوردهایش، استراتژی های متفاوت اتخاذ می کند، گاهی روش در پیش می گیرد، گاهی به کسی می دهد، گاهی و آشکار دعوت می کند و گاهی در خفا و پنهان افراد را می نماید. مربی گاهی با کسی دوست می شود که دلی صید کند و گاهی به کسی کم محلی می کند که او را وادار به حرکت نماید. مربی، هیچ وقت نباید تنها به تامین نیازهای کاذب در مخاطب بپردازد، بلکه باید نیازهای واقعی افراد را در درون آنها احیا نماید و سپس به متربیانش کمک کند تا در زندگی نیازهای واقعیشان را برآورده نمایند. رشد و تعالی و کمال و معنویت و اخلاق، همیشه اصلی ترین نیاز یک مخاطب جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، مربی باید در مسیر تاریک حرکت متربی در زندگی تنها یک چراغ روشن کند، در بیراهه یک تابلوی راهنما قرار دهد و در مقابل هر نیاز کاذب مخاطب، یک نیاز واقعی را به او معرفی کرده و در نهایت راه رسیدن به آن را نیز تا حد ممکن فرا رویش ترسیم نماید. مـــــربی محـــــور؛ نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی https://telegram.me/joinchat/AAAAADxoR9Yw2D0z3_3oIA
حلقه اول تشکیلات یک تشکیلات جدید،‌ با فرایند شروع میشود. صحبت با همفکر ترین افراد و وقت گذاشتن برای توجیه تک تک آنها سخت رین مرحله شکل گیری یک تشکیلات است. چرا که اگر به اندازه تعداد انگشتان یک دست آدم تشکیلاتی در حلقه اول جذب شوند می توان امید به فراگیر شدن این تشکیلات را داشت به شرط اینکه کاملا توجیه شده باشند و به مبانی و فلسفه شکل گیری تشکیلات ایمان داشته باشند. پس منظور از بوجود آوردن حلقه اول تشکیلات آن هسته مرکزی است که می خواهند تشکیلاتی را شکل بدهند. در اینجا بهترین نوع ارتباط چهره به چهره و به صورت انفرادی است. حتی داشتن جلسات توجیهی اولیه که بعضا ساعات زیادی به طول می انجامد در این قسمت ضروری است. 👈به طور کل تلاش برای شکل دهی حلقه اولیه نوعی سرمایه گذاری است که هرچقدر هم وقت و انرژی بیشتری برای آن صرف شود،‌ چیزی از دست نرفته است. برقراری رفاقت، حل اختلافات،‌ رفت و آمد به خانه یکدیگر، مهمان کردن یکدیگر(مثل خرید شیرینی)، کمک های درسی به هم دیگر،‌ ارتباط ایمیلی یا پیامکی و… کارهایی است که در شکل دهی ارتباط اولیه در حلقه اول تشکیلات بسیار مؤثر است و به نظر وظیفه اصلی رهبر تشکیلات شناسایی صحیح این حلقه و بوجود آوردن هماهنگی بین آنهاست چرا که ادامه کارهای تشکیلات را می توانند این افراد به سرانجام برسانند. برای همین یکی از وظایف اصلی مدیر،‌ هماهنگی و یکپارچه سازی است. ‌╭━━━⊰◇⊱━━━╮ @javaan_enghelabi🇮🇷 ╰━━━⊰◇⊱━━━╯