eitaa logo
قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی🇮🇷
8.1هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
339 فایل
امام خامنه ای:کارباید تشکیلاتی باشد. کادر سازی کار تشکیلاتی مطالبه گری تربیت نیرو در طراز انقلاب ✔رسانه تحلیلی خبری قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی ارتباط با کانال @sharheaani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
همگرایی مربی با متربی ها چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را جذب کنیم؟ سئوال: مربی تربیتی در مرحله جذب چقدر می تواند با سلیقه  و ذائقه مخاطبانش همگرایی کرده و خود را مثل آنان نشان دهد؟ بعبارت دیگر، آیا باید ما خودمان را مثل مخاطب جا بزنیم و به شکل او درآییم؟ یا اینکه باید تلاش کنیم تا رفتار او را شبیه به رفتار خودمان تغییر دهیم؟ البته در مرحله تثبیت و رشد که بعدها به آن می پردازیم، بیان خواهد شد که همواره «تغییر نهایی رفتار» متناسب با آموزه های دینی، شاه بیت اصلی «تعلیم و تربیت» است، اما اینکه چه میزان از این هدف را می توان در مرحله جذب دنبال کرد، سئوال مهمی است که مربی باید پاسخ آن را از کارشناسان تربیتی بپرسد. در هر صورت، مرحله در کار تربیتی، مرحله گره خوردن دلهاست، مرحله ای که جرقه ی اولیه پیوستن به جمع در این مرحله در ذهن مخاطب زده می شود. گاهی یک تلنگر احیاگر و گاهی نیز یک موعظه اثر گذار در این مرحله، در روح و جان مخاطب، انقلاب ایجاد می کند، چرا که مرحله جذب در واقع، مرحله تاباندن نور به ضمیر مستعد جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، وقتی قرار است مربی دعوت گر به روشنایی باشد و منادی نور، آیا می توان دعوت به روشنایی و نور را به تنهایی با وانمود کردن گرایش به تاریکی انجام داد؟! آیا امروزه که به تدریج ذائقه برخی مخاطبان جوان و نوجوان به مادیات بیش از معنویات گرایش پیدا کرده و الگوهای تربیتی غلط، نیازهای کاذب آنان را در مقابل نیازهای واقعی قرار داده است، مربی با این مسئله باید چگونه کنار بیاید؟ چقدر در مقابل خواست مخاطب کوتاه بیاید؟ چقدر همرنگ او شود و متناسب با ذائقه و نیاز جوان و نوجوان رفتارش را تغییر دهد؟ چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را به خود جذب کنیم؟ آیا این گونه جذبی، جذب به ما و اندیشه ما و مرام و مسلک ما خواهد بود یا جذب به مجسمه ای مخاطب پسند و یا بازیگری ایفای نقش کننده، مطابق با خواست تماشاچیان و اعضای گروه؟! در خصوص این مسئله مهم و حائز اهمیت، حتما باید به چند نکته اساسی توجه داشت: اول آنکه متاسفانه گاهی مربیان از جایی شروع می کنند که مخاطب می خواهد، مسیری را طی می کنند که مخاطب می پسندد و به جایی می رسند که مخاطب تصمیم داشته به آنجا برسد. به دیگر سخن آنکه گاه مشاهده می شود که نه مربی طرح مشخصی برای تغییر رفتار در متربیان دارد، نه شکل جذب به گونه ای است که در متربیان انگیزه تغییر و تحول ایجاد کند و نه سیر نهایی این پروسه به رشد و تعالی و اصلاح فرد منجر می شود. این در حالی است که مربی در فرایند جذب حتی یک لحظه نباید از اصول، ارزشها و سیره عملی خود در زندگی کوتاه آمده و عقب نشینی کند تا مخاطب را راضی نگه دارد، اما در عین حال لازم است در مواجهه با مخاطبان انعطاف پذیری لازم را داشته باشیم و خشک و متعصب به نظر نرسیم. بنابراین، مربی باید در اولین برخورد با متربیان، سفیر مهربانی و محبت و دوستی باشد و با رفتار کردارش، شخصیت مخاطبان را تکریم نماید، در مقابل آنچه که هستند گارد نگیرد وگاه خود را به تغافل بزند،اما در عین حال نباید وانمود کرد که او نیز مثل برخی مخاطبان گروه انسانی است سطحی، هیجانی، احساساتی و دلبسته به نیازهای مادی و کاذب. مربی از آنجا که در تمام مراحل جذب، تثبیت و رشد، به هدفی ارزشمند می اندیشد، پس هیچگاه تغییر شکل نمی دهد و همواره شکل یک مسلمان متعهد و رسالتمند زندگی می کند، اما برای انجام این مهم، همواره در برخوردهایش، استراتژی های متفاوت اتخاذ می کند، گاهی روش در پیش می گیرد، گاهی به کسی می دهد، گاهی و آشکار دعوت می کند و گاهی در خفا و پنهان افراد را می نماید. مربی گاهی با کسی دوست می شود که دلی صید کند و گاهی به کسی کم محلی می کند که او را وادار به حرکت نماید. مربی، هیچ وقت نباید تنها به تامین نیازهای کاذب در مخاطب بپردازد، بلکه باید نیازهای واقعی افراد را در درون آنها احیا نماید و سپس به متربیانش کمک کند تا در زندگی نیازهای واقعیشان را برآورده نمایند. رشد و تعالی و کمال و معنویت و اخلاق، همیشه اصلی ترین نیاز یک مخاطب جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، مربی باید در مسیر تاریک حرکت متربی در زندگی تنها یک چراغ روشن کند، در بیراهه یک تابلوی راهنما قرار دهد و در مقابل هر نیاز کاذب مخاطب، یک نیاز واقعی را به او معرفی کرده و در نهایت راه رسیدن به آن را نیز تا حد ممکن فرا رویش ترسیم نماید. مربی محور؛ یک تجربه متفاوت فرهنگی @morabi_masjed
تکلیف چیست؟ یکی از مهمترین دلایلی که تو را به این سمت و این راه حق کشانده «هدایت» است، بودن توست. کلمه «هدایت» در قرآن در موارد فراوانی استعمال شده است ولی ریشه و اساس همه آنها به دو معنی بازگشت میکند. «هدایت تکوینی» و «هدایت تشریعی». هدایت تکوینی برای تمامی موجودات قرار دارد و منظور از آن رهبری موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام آفرینش و قانونمندی های حساب شده جهان هستی است. اما هدف ما در این جا هدایت تشریعی می باشد که به وسیله پیامبران و کتاب های آسمانی انجام میگیرد و انسان ها با تعلیم و تربیت آنان در مسیر تکامل پیش می روند. «آنها را راهنمایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت میکنند» (انبیاء / 73 – سجده / 24 ) در آیات و روایات به دو معنی آمده است. ارائه طریق(نشان دادن راه) و ایصال به مطلوب(رساندن به مقصد). هدایت پیشوایان الهی نیز از هر دو طریق صورت میگیرد. گاه تنها به امر و نهی قناعت میکنند، ولی گاه با نفوذ باطنی در دلهای لایق و آماده، آنها را به هدف های تربیتی و مقامات معنوی می رسانند. ممکن است کسی یا چیزی وسائل حیاتی را در اختیار داشته باشد، اما طرز استفاده از آن را نداند، مهم آن است که به طرز کاربرد آنها آشنا باشد و این همان چیزی است که ما در موجودات مختلف به خوبی می بینیم که : چگونه هر کدام از آنها نیروهایشان را دقیقا در مسیر ادامه حیاتشان به کار میگیرند. چگونه لانه می سازند ؟ تولید مثل می کنند؟ فرزندان خود را پرورش میدهند؟ از دسترس دشمنان مخفی می شوند و یا به مبارزه با دشمن برمی خیزند؟ انسان ها نیز دارای این هدایت تکوینی هستند. ولی، از آنجا که انسان موجودی است دارای عقل و شعور، خداوند هدایت تکوینی اش را با هدایت تشریعی اش به وسیله پیامبران همراه و همگام کرده است که اگر از آن مسیر منحرف نشود، مسلما به مقصد خواهد رسید. به تعبیر دیگر انسان به خاطر داشتن عقل و اختیار، وظائف و مسئولیت ها و به دنبال آن، برنامه های تکاملی دارد که حیوانات ندارند و به همین دلیل علاوه بر هدایت های تکوینی نیاز به هدایت تشریعی نیز دارد. تکلیف حال که دانستی هدف پیامبر اسلام و ائمه، هدایت و راهنمایی مردم به سوی حق بوده، این سوال برای تو پیش می آید که من در این زمانه چیست؟ حال باید دید بهترین مصداق هدایت در عصر و دوران ما چیست؟ چه کنیم که مانند رسول خدا و ائمه، هدایت دیگران را به دست بگیریم و هادی باشیم؟ اگر کمی چشمان خود را باز کنی و دید خود را وسیع تر کنی و مرزها را بشکنی، متوجه خواهی شد که در وسط میدان هدایت ایستاده ای. جایی که آماده ای برای کار تربیتی و هدایت دیگران. سرگروهی بهترین مصداقی است که میتوان برای ادامه روند هدایت معرفی کرد. حال در عصر ما این عرصه و میدان خالی مانده، این سنگر دیگر رزمنده ای ندارد که لباس رزم بپوشد و به مبارزه و جهاد فی سبیل الله برود. تربیت و هدایت در دوران ما مظلوم واقع شده است و حال آماده ای که به ندای مظلومی جواب لبیک گویی که فرموده اند هرکسی ندای مظلومی را بشنود و او را یاری نرساند از ما نیست. میشنوی؟ صدای انسانهایی را که به دنبال راه حق و مستقیم هستند و نیست یاری رساننده ای که آنها را به مقصد برساند، برخیز و لباس تقوا بپوش، سلاح ایمان خود را کامل کن ، خشاب مهارت خود را جا بزن و در این میدان عمل بتاز که نوبت توست، هنگام هنر نمایی تو رسیده، اگر سلمان ها و ابوذرها برای دین مجاهدت کرده اند، اگر نافع بن هلال ها و حبیب بن مظاهرها با خون خود اسلام را پایدار نمودند ، اگر همت ها و باکری ها رفتند تا این انقلاب و نظام استوار بماند، حالا تو آمده ای تا امام زمانه ات تنها نباشد، آمده ای تا یاری کنی حضرت صاحب الزمان(عج) را. آمده ای تا کنی برای که مبادا با تند بادهای فتنه ای لرزه به جانش بیفتد. آفرین بر تو که به میدان تربیت قدم گذاشته ای. خودت را مصطفی بدان، تو برگزیده شده ای، انتخاب شده ای تا افرادی را به سمت راه حق بکشانی، تو انتخاب شده ای تا گروهی را به نور خدا آشنا کنی ، تو انتخاب شده ای تا سرگروه باشی و هادی و این تکلیف توست. مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
همگرایی مربی با متربی ها چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را جذب کنیم؟ ⚠️ مربی تربیتی در مرحله جذب چقدر می تواند با سلیقه  و ذائقه مخاطبانش همگرایی کرده و خود را مثل آنان نشان دهد؟ بعبارت دیگر، آیا باید ما خودمان را مثل مخاطب جا بزنیم و به شکل او درآییم؟ یا اینکه باید تلاش کنیم تا رفتار او را شبیه به رفتار خودمان تغییر دهیم؟ البته در مرحله تثبیت و رشد که بعدها به آن می پردازیم، بیان خواهد شد که همواره «تغییر نهایی رفتار» متناسب با آموزه های دینی، شاه بیت اصلی «تعلیم و تربیت» است، اما اینکه چه میزان از این هدف را می توان در مرحله جذب دنبال کرد، سئوال مهمی است که مربی باید پاسخ آن را از کارشناسان تربیتی بپرسد. در هر صورت، مرحله در کار تربیتی، مرحله گره خوردن دلهاست، مرحله ای که جرقه ی اولیه پیوستن به جمع در این مرحله در ذهن مخاطب زده می شود. گاهی یک تلنگر احیاگر و گاهی نیز یک موعظه اثر گذار در این مرحله، در روح و جان مخاطب، انقلاب ایجاد می کند، چرا که مرحله جذب در واقع، مرحله تاباندن نور به ضمیر مستعد جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، وقتی قرار است مربی دعوت گر به روشنایی باشد و منادی نور، آیا می توان دعوت به روشنایی و نور را به تنهایی با وانمود کردن گرایش به تاریکی انجام داد؟! آیا امروزه که به تدریج ذائقه برخی مخاطبان جوان و نوجوان به مادیات بیش از معنویات گرایش پیدا کرده و الگوهای تربیتی غلط، نیازهای کاذب آنان را در مقابل نیازهای واقعی قرار داده است، مربی با این مسئله باید چگونه کنار بیاید؟ چقدر در مقابل خواست مخاطب کوتاه بیاید؟ چقدر همرنگ او شود و متناسب با ذائقه و نیاز جوان و نوجوان رفتارش را تغییر دهد؟ چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را به خود جذب کنیم؟ آیا این گونه جذبی، جذب به ما و اندیشه ما و مرام و مسلک ما خواهد بود یا جذب به مجسمه ای مخاطب پسند و یا بازیگری ایفای نقش کننده، مطابق با خواست تماشاچیان و اعضای گروه؟! در خصوص این مسئله مهم و حائز اهمیت، حتما باید به چند نکته اساسی توجه داشت: اول آنکه متاسفانه گاهی مربیان از جایی شروع می کنند که مخاطب می خواهد، مسیری را طی می کنند که مخاطب می پسندد و به جایی می رسند که مخاطب تصمیم داشته به آنجا برسد. به دیگر سخن آنکه گاه مشاهده می شود که نه مربی طرح مشخصی برای تغییر رفتار در متربیان دارد، نه شکل جذب به گونه ای است که در متربیان انگیزه تغییر و تحول ایجاد کند و نه سیر نهایی این پروسه به رشد و تعالی و اصلاح فرد منجر می شود. این در حالی است که مربی در فرایند جذب حتی یک لحظه نباید از اصول، ارزشها و سیره عملی خود در زندگی کوتاه آمده و عقب نشینی کند تا مخاطب را راضی نگه دارد، اما در عین حال لازم است در مواجهه با مخاطبان انعطاف پذیری لازم را داشته باشیم و خشک و متعصب به نظر نرسیم. بنابراین، مربی باید در اولین برخورد با متربیان، سفیر مهربانی و محبت و دوستی باشد و با رفتار کردارش، شخصیت مخاطبان را تکریم نماید، در مقابل آنچه که هستند گارد نگیرد وگاه خود را به تغافل بزند،اما در عین حال نباید وانمود کرد که او نیز مثل برخی مخاطبان گروه انسانی است سطحی، هیجانی، احساساتی و دلبسته به نیازهای مادی و کاذب. مربی از آنجا که در تمام مراحل جذب، تثبیت و رشد، به هدفی ارزشمند می اندیشد، پس هیچگاه تغییر شکل نمی دهد و همواره شکل یک مسلمان متعهد و رسالتمند زندگی می کند، اما برای انجام این مهم، همواره در برخوردهایش، استراتژی های متفاوت اتخاذ می کند، گاهی روش در پیش می گیرد، گاهی به کسی می دهد، گاهی و آشکار دعوت می کند و گاهی در خفا و پنهان افراد را می نماید. مربی گاهی با کسی دوست می شود که دلی صید کند و گاهی به کسی کم محلی می کند که او را وادار به حرکت نماید. مربی، هیچ وقت نباید تنها به تامین نیازهای کاذب در مخاطب بپردازد، بلکه باید نیازهای واقعی افراد را در درون آنها احیا نماید و سپس به متربیانش کمک کند تا در زندگی نیازهای واقعیشان را برآورده نمایند. رشد و تعالی و کمال و معنویت و اخلاق، همیشه اصلی ترین نیاز یک مخاطب جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، مربی باید در مسیر تاریک حرکت متربی در زندگی تنها یک چراغ روشن کند، در بیراهه یک تابلوی راهنما قرار دهد و در مقابل هر نیاز کاذب مخاطب، یک نیاز واقعی را به او معرفی کرده و در نهایت راه رسیدن به آن را نیز تا حد ممکن فرا رویش ترسیم نماید. مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
✍ چــــــرا تربیٺـــــــــ؟... تربیت فرایندی است که در سراسر عمر انسان اتفاق می افتد و جنبه دارد. اسلام به تربیت جانبه فرد معتقد است. 🔸 تعلیم و تربیت یعنی فرد در ابعاد : الف• فکری و عقلانی ب• معنوی ج• اخلاقی د• اجتماعی و• عاطفی ه• بدنی 🔸 تعلیم و تربیت یعنی کردن به تا بهتر تشخیص دهد. در یک جمله ساده امیر مومنان(ع) می فرمایند : علم آن است که در کلمات و متوقف شود و درجه علم آنست که در و وجود انسان ظاهر شود . 🔸 از ویژگےهای تربیت اسلامی آن است که در تمام تلاش های انسان، یک را دنبال می کند و آن عبادت و بندگی . ⇐ اهداف تربیت اسلامی عبارتند از : ١. خود و خود ٢. دهی علم وحکمت ٣. دینی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
✍ اهداف تربیت اسلامی تربیت فرایندی است که در سراسر عمر انسان اتفاق می افتد و جنبه دارد. اسلام به تربیت جانبه فرد معتقد است. 🔸 تعلیم و تربیت یعنی فرد در ابعاد : الف• فکری و عقلانی ب• معنوی ج• اخلاقی د• اجتماعی و• عاطفی ه• بدنی 🔸 تعلیم و تربیت یعنی کردن به تا بهتر تشخیص دهد. در یک جمله ساده امیر مومنان(ع) می فرمایند : علم آن است که در کلمات و متوقف شود و درجه علم آنست که در و وجود انسان ظاهر شود . 🔸 از ویژگےهای تربیت اسلامی آن است که در تمام تلاش های انسان، یک را دنبال می کند و آن عبادت و بندگی . ⇐ اهداف تربیت اسلامی عبارتند از : ١. خود و خود ٢. دهی علم وحکمت ٣. دینی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
✍ چــــــرا تربیٺـــــــــ؟... تربیت فرایندی است که در سراسر عمر انسان اتفاق می افتد و جنبه دارد. اسلام به تربیت جانبه فرد معتقد است. 🔸 تعلیم و تربیت یعنی فرد در ابعاد : الف• فکری و عقلانی ب• معنوی ج• اخلاقی د• اجتماعی و• عاطفی ه• بدنی 🔸 تعلیم و تربیت یعنی کردن به تا بهتر تشخیص دهد. در یک جمله ساده امیر مومنان(ع) می فرمایند : علم آن است که در کلمات و متوقف شود و درجه علم آنست که در و وجود انسان ظاهر شود . 🔸 از ویژگےهای تربیت اسلامی آن است که در تمام تلاش های انسان، یک را دنبال می کند و آن عبادت و بندگی . ⇐ اهداف تربیت اسلامی عبارتند از : ١. خود و خود ٢. دهی علم وحکمت ٣. دینی مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
همگرایی مربی با متربی ها چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را جذب کنیم؟ سئوال: مربی تربیتی در مرحله جذب چقدر می تواند با سلیقه  و ذائقه مخاطبانش همگرایی کرده و خود را مثل آنان نشان دهد؟ بعبارت دیگر، آیا باید ما خودمان را مثل مخاطب جا بزنیم و به شکل او درآییم؟ یا اینکه باید تلاش کنیم تا رفتار او را شبیه به رفتار خودمان تغییر دهیم؟ البته در مرحله تثبیت و رشد که بعدها به آن می پردازیم، بیان خواهد شد که همواره «تغییر نهایی رفتار» متناسب با آموزه های دینی، شاه بیت اصلی «تعلیم و تربیت» است، اما اینکه چه میزان از این هدف را می توان در مرحله جذب دنبال کرد، سئوال مهمی است که مربی باید پاسخ آن را از کارشناسان تربیتی بپرسد. در هر صورت، مرحله در کار تربیتی، مرحله گره خوردن دلهاست، مرحله ای که جرقه ی اولیه پیوستن به جمع در این مرحله در ذهن مخاطب زده می شود. گاهی یک تلنگر احیاگر و گاهی نیز یک موعظه اثر گذار در این مرحله، در روح و جان مخاطب، انقلاب ایجاد می کند، چرا که مرحله جذب در واقع، مرحله تاباندن نور به ضمیر مستعد جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، وقتی قرار است مربی دعوت گر به روشنایی باشد و منادی نور، آیا می توان دعوت به روشنایی و نور را به تنهایی با وانمود کردن گرایش به تاریکی انجام داد؟! آیا امروزه که به تدریج ذائقه برخی مخاطبان جوان و نوجوان به مادیات بیش از معنویات گرایش پیدا کرده و الگوهای تربیتی غلط، نیازهای کاذب آنان را در مقابل نیازهای واقعی قرار داده است، مربی با این مسئله باید چگونه کنار بیاید؟ چقدر در مقابل خواست مخاطب کوتاه بیاید؟ چقدر همرنگ او شود و متناسب با ذائقه و نیاز جوان و نوجوان رفتارش را تغییر دهد؟ چقدر خودمان نباشیم تا دیگران را به خود جذب کنیم؟ آیا این گونه جذبی، جذب به ما و اندیشه ما و مرام و مسلک ما خواهد بود یا جذب به مجسمه ای مخاطب پسند و یا بازیگری ایفای نقش کننده، مطابق با خواست تماشاچیان و اعضای گروه؟! در خصوص این مسئله مهم و حائز اهمیت، حتما باید به چند نکته اساسی توجه داشت: اول آنکه متاسفانه گاهی مربیان از جایی شروع می کنند که مخاطب می خواهد، مسیری را طی می کنند که مخاطب می پسندد و به جایی می رسند که مخاطب تصمیم داشته به آنجا برسد. به دیگر سخن آنکه گاه مشاهده می شود که نه مربی طرح مشخصی برای تغییر رفتار در متربیان دارد، نه شکل جذب به گونه ای است که در متربیان انگیزه تغییر و تحول ایجاد کند و نه سیر نهایی این پروسه به رشد و تعالی و اصلاح فرد منجر می شود. این در حالی است که مربی در فرایند جذب حتی یک لحظه نباید از اصول، ارزشها و سیره عملی خود در زندگی کوتاه آمده و عقب نشینی کند تا مخاطب را راضی نگه دارد، اما در عین حال لازم است در مواجهه با مخاطبان انعطاف پذیری لازم را داشته باشیم و خشک و متعصب به نظر نرسیم. بنابراین، مربی باید در اولین برخورد با متربیان، سفیر مهربانی و محبت و دوستی باشد و با رفتار کردارش، شخصیت مخاطبان را تکریم نماید، در مقابل آنچه که هستند گارد نگیرد وگاه خود را به تغافل بزند،اما در عین حال نباید وانمود کرد که او نیز مثل برخی مخاطبان گروه انسانی است سطحی، هیجانی، احساساتی و دلبسته به نیازهای مادی و کاذب. مربی از آنجا که در تمام مراحل جذب، تثبیت و رشد، به هدفی ارزشمند می اندیشد، پس هیچگاه تغییر شکل نمی دهد و همواره شکل یک مسلمان متعهد و رسالتمند زندگی می کند، اما برای انجام این مهم، همواره در برخوردهایش، استراتژی های متفاوت اتخاذ می کند، گاهی روش در پیش می گیرد، گاهی به کسی می دهد، گاهی و آشکار دعوت می کند و گاهی در خفا و پنهان افراد را می نماید. مربی گاهی با کسی دوست می شود که دلی صید کند و گاهی به کسی کم محلی می کند که او را وادار به حرکت نماید. مربی، هیچ وقت نباید تنها به تامین نیازهای کاذب در مخاطب بپردازد، بلکه باید نیازهای واقعی افراد را در درون آنها احیا نماید و سپس به متربیانش کمک کند تا در زندگی نیازهای واقعیشان را برآورده نمایند. رشد و تعالی و کمال و معنویت و اخلاق، همیشه اصلی ترین نیاز یک مخاطب جوان و نوجوان است. پس بر این اساس، مربی باید در مسیر تاریک حرکت متربی در زندگی تنها یک چراغ روشن کند، در بیراهه یک تابلوی راهنما قرار دهد و در مقابل هر نیاز کاذب مخاطب، یک نیاز واقعی را به او معرفی کرده و در نهایت راه رسیدن به آن را نیز تا حد ممکن فرا رویش ترسیم نماید. مـــــربی محـــــور؛ نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی https://telegram.me/joinchat/AAAAADxoR9Yw2D0z3_3oIA