eitaa logo
شهدا شهرک ولیعصر (عج)
162 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
20 ویدیو
0 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
سرهمافر دوم شهید محمد رجب فردی  تاریخ ومحل شهادت 65/9/4 دزفول ,مسئول الکترونیک رادیویی پایگاه وحدتی دزفول که براثر بمباران پایگاه بشهادت رسیدند ,مزار شهید قطعه 53 ردیف 73 شماره 12بهشت زهرا (س)
سرهمافر دوم شهید محمد رجب فردی  تاریخ ومحل شهادت 65/9/4 دزفول ,مسئول الکترونیک رادیویی پایگاه وحدتی دزفول که براثر بمباران پایگاه بشهادت رسیدند ,مزار شهید قطعه 53 ردیف 73 شماره 12بهشت زهرا (س)
پاسدار شهید حاج علی اصغر کریمی  تاریخ ومحل شهادت 64/9/5 سقز, بانه .بهمراه فرزندش امیر حسین باهم بشهادت رسیدند ,ساکن ابتدای خ بازرگان ,آلاله مزار شهید قطعه 27 ردیف 106 شماره  ب
شهید امیر حسین کریمی ,تاریخ ومحل شهادت 64/9/5 سقز ,بانه ,ساکن ابتدای خ بازرگان, آلاله ,بهمراه پدر باهم بشهادت رسیدند مزار شهید قطعه 27 ردیف 105 شماره  ب
پاسدار شهید حاج علی اصغر کریمی  تاریخ ومحل شهادت 64/9/5 سقز, بانه .بهمراه فرزندش امیر حسین باهم بشهادت رسیدند ,ساکن ابتدای خ بازرگان ,آلاله مزار شهید قطعه 27 ردیف 106 شماره  ب
شهید علی اصغر کریمی در سال 1328 در شهر زنجان متولد شد. او 4 خواهر و 1 برادر داشت و آخرین فرزند خانواده بود. پیش از انقلاب ، در سن 22 سالگی به تهران مهاجرت کرد و در سال 1350 ازدواج نمود که حاصل آن یک فرزند پسر و سه دختر بوده است. البته تنها فرزند پسر او امیرحسین همراه پدر به شهادت رسید. این شهید والامقام ، قبل از انقلاب در تظاهرات مردمی علیه رژیم شاه حضور بسیار فعالی داشت و در ساماندهی حرکتهای مردمی محل برعلیه نظام شاهنشاهی نقش اساسی در سطح محله ایفا می کرد بگونه ای که ساواک در تعقیب او بود. چاپ و توزیع اعلامیه های امام را در منزل انجام می داد. 30 برگ مربوط به آموزش عملیات چریکی مبارزان فلسطینی به منظور آموزش نظامی مبارزان انقلابی در اختیار او بود که ساواک به دنبال آن می گشت اما شهید کریمی آنها را در جایی مناسب مخفی کرده بود. بعد از پیروزی انقلاب نیز فعالیتهای خود را در محل و مسجد المهدی ادامه داد. او در ساخت مسجد المهدی (عج) تلاش فراوانی نمود و به کارگران و سازندگان مسجد ، کمک و رسیدگی می کرد. شهید کریمی در بازار کار می کرد و زمانی که شهید لاجوردی دادستان انقلاب تهران شد ، او به عنوان نماینده دادستانی در کارخانجات صنعتی از جمله ایران خودرو و سایپا انجام وظیفه نمود. او همچنین عضو ستاد کمیته منطقه 12 بود. این شهید بزرگوار ازهمان ابتدای جنگ تا زمان شهادت در جبهه ها حضور داشت . آخرین بار که به مرخصی آمد ، از خیرین جهت کمک به جبهه و رزمندگان ، پول و امکانات جمع آوری کرد و این بار فرزند نوجوانش امیرحسین را نیز به همراه خود برد که در میانه راه در منطقه بانه کردستان در کمین اشرار قرارگرفت و همراه با فرزندش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. زمانی که برای آخرین بار با خانواده خود وداع می کرد گفت : ناراحت نشوید . ما با امیرحسین میرویم کربلا. بچه ها را به تو می سپارم و تو را هم به خدا می سپارم. حاج رستمعلی پسند ، دوست صمیمی محل و همراه شهید کریمی به هنگام شهادت ، اینگونه تعریف می کند : شهید کریمی دردوران جنگ بمنظور تقویت نیروهای بسیجی و انقلابی ، در کردستان حضور بسیار فعالی داشت و بیش از یکسال قبل از شهادت ، دراین منطقه فعالیت می نمود و آنجا را بخوبی می شناخت. با توجه به اینکه من بنا بودم و در کار خود مهارت داشتم ، روزی پیش من آمد و گفت : می توانی با من به کردستان بیایی ؟ آنجا یک پایگاه متعلق به بسیجی ها و رزمنده هاست که نیاز به ساخت و ساز دارد. هر چه هم مزدش باشد می دهم. من به او گفتم: مزد نمی خواهم . بعد از چند روز قرارشد حرکت کنیم اما خانواده ام مخالفت کرده و گفتند : کردستان در این شرایط بسیار ناامن و خطرناک است ، نرو . من گفتم : برای رضای خدا می روم. شب هنگام ، من و شهید کریمی به همراه پسر نوجوانش به راه افتادیم. در نزدیکی سقز ، شب را در یک قهوه خانه سپری کردیم. فردای آن روز در میانه راه شهید کریمی به یکی از پایگاههای نظامی بسیج سر زد و مبلغی را به آنها کمک کرد. پس از مدتی حرکت ، در یکی از پاسگاههای انتظامی به ما گفتند : چون امنیت برقرار نیست ، اندکی صبر کنید و نروید. مدتی گذشت تا اینکه با همراه کردن دو خودروی تویوتای محافظ و مسلح به سلاحهای دفاعی اجازه تردد به ما و جمع دیگری از افراد را دادند. مدت کوتاهی بعد از حرکت، یکی از خودروهای محافظ به بهانه جاگذاشتن بخشی از وسایل و امکانات نظامی خود ، از مسیر بازگشت. ما به حرکت ادامه دادیم اما بعد از طی مسافت کوتاهی ناگهان از سوی تپه های اطراف به سمت ما تیراندازی شد و لاستیک خودرو پنچر گردید. اشرار مستقر در آن منطقه از نقاط دوری به تیراندازی ادامه دادند که در جریان آن ، حاج آقا کریمی و فرزندش به ضربه گلوله اشرار و منافقین به شهادت رسیدند و جمعی دیگر نیز زخمی شده یا به اسارت درآمدند. من هم در آن شرایط سینه خیز رفته و داخل شیاری خود را مخفی کردم و گلوله ای به من اصابت نکرد و زمانی که اشرار بالای سرم آمدند ، خود را به مردن زدم و آنها گمان کردند کشته شده ام. پس از اتمام عملیات اشرار و با تاخیری معنادار، خودروهای محافظ و خط شکن ها تازه شروع به تیراندازی کور به سمت مواضع اشرار نمودند. که من به این کار آنها اعتراض نمودم و گفتم : بعد از اینکه ما را کشتند ، تازه تیراندازی می کنید ! به نظرم رسید آنها با اشرار همدست بودند. سرانجام پس از اتمام درگیری ، پیکر این دو شهید بزرگوار به عقب منتقل شد و من نیز به تهران بازگشتم. پدر شهید بختیاری از دوستان و هم محلی های شهید کریمی نیز درباره ایشان می گوید : شهید کریمی با توجه به ناآرامی های کردستان در اوائل جنگ تحمیلی ، مامور احداث پادگانی نظامی در منطقه سقز کردستان بود. شهید کریمی فرد بسیار خیری بود و در سطح محله برای افراد مستمند و نیازمند از بازاریان و دیگر خیرین ، پول و امکانات جمع آوری می کرد. قبل از انقلاب در شرایطی که کسی جرات نمی کرد عکس امام را داخل منزل
بزند ، او عکس امام را سر در منزل خود همراه با پرچم امام حسین(ع) زده بود. شهید کریمی از فعالان مسجد المهدی بود و بخش زیادی ازکارهای عمرانی مسجد را که در آن زمان به نام مسجد مسلم بن عقیل می شناختند ساماندهی می کرد. حسابدار مسجد و جزو هیئت امناء بود. روزی شاهد بودم تا ساعت4صبح مشغول حساب و کتاب امور مسجد بود. بعد از انقلاب که کمیته تشکیل شد اومسئول کمیته محله بود و با اشرار و ضد انقلاب به شدت برخورد می کرد. علاوه بر این در عمران و آبادانی محله بهداشت نیز تلاش وافری داشت. یکی از افراد موثر در ایجاد و احداث بلوار معلم ، شهید کریمی بود. چون نزدیک به 700 متر ملک معارض متعلق به چندین نفر از جمله ملک بنده ، مانع از احداث بلوار معلم شده بود . او به همراه چند تن دیگر افراد با نفوذ محل و تلاش شبانه روزی و گفتگو و مصالحه با صاحبان املاک از جمله بنده ، این معضل را حل کرد و 100مترمربع از ملک بنده نیز برای احداث بلوار اصلاح شد و این آرزوی اهالی محل محقق گردید. امیرحسین فرزند این شهید بزرگوار نیز نوجوانی آرام و با اخلاق بود. او در سال 1352 در تهران به دنیا آمد و دانش آموز سال دوم راهنمایی بود. با وجود کمی سن به نماز بسیار اهمیت می داد و همراه با پدرش در نمازهای جماعت مسجد المهدی که آن زمان به نام مسجد مسلم بن عقیل بود ، شرکت می کرد
پاسدار شهید حاج علی اصغر کریمی  تاریخ ومحل شهادت 64/9/5 سقز, بانه .بهمراه فرزندش امیر حسین باهم بشهادت رسیدند ,ساکن ابتدای خ بازرگان ,آلاله مزار شهید قطعه 27 ردیف 106 شماره  ب
پاسدار شهید حاج علی اصغر کریمی  تاریخ ومحل شهادت 64/9/5 سقز, بانه .بهمراه فرزندش امیر حسین باهم بشهادت رسیدند ,ساکن ابتدای خ بازرگان ,آلاله مزار شهید قطعه 27 ردیف 106 شماره  ب
پاسدار شهید حاج علی اصغر کریمی  تاریخ ومحل شهادت 64/9/5 سقز, بانه .بهمراه فرزندش امیر حسین باهم بشهادت رسیدند ,ساکن ابتدای خ بازرگان ,آلاله مزار شهید قطعه 27 ردیف 106 شماره  ب
سرباز شهید جواد شجاعی  تاریخ ومحل شهادت 64/9/8 مریوان ,ساکن خ بازرگان نبش خ شهید بهرامی
سرباز شهید جواد شجاعی  تاریخ ومحل شهادت 64/9/8 مریوان ,ساکن خ بازرگان نبش خ شهید بهرامی