#خاطره
تصاویرِ زندگی ده سالهمان از جلوی چشمم رد میشد. چقدر پر بود از نشاط. پر بود از #هیجان و شوق به زندگی. همین شوق و ذوقش هم فریبم داد. فکر کردم او هم اهل دنیا ست! دلبسته به دنیاست و شهادت نمیآید سراغش...
این آخریها دیده بودم از دنیا دل کنده، اما باور نمیکردم. گفتم آقا جواد خیلی آرامتر شدهای! گفت: زندگی دنیا ارزش بیش از این را ندارد.
توی قنوتش گریه میکرد و میگفت: الهی اخرج حب الدنیا...
اما من گوش نمیدادم. #حضرت_زهرا(س) را قسم میداد برای شهادتش... این آخریها، مدام از صبر حرف میزد، میگفت مبادا دلتنگی و رنجهایت را جیغ و فریاد کنی. با خودم فکر کردم همین امشب(شبی که خبر شهادت را به خانواده شهید دادند) تصمیم بگیر چطوری میخواهی با این ماجرا مواجه بشوی. محکم و با قدرت، یا ضعیف و ترسو.
📚قسمتی از کتاب #دخترها_باباییاند راوی: همسر شهید.
خوشا دهانی که یاد کند شهدا را با ذکر #صلوات 🌹
🏴 | @javad_mohammady