eitaa logo
•|🍃جوانان مهدوی🍃|•
316 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
521 ویدیو
18 فایل
خادم کانال: @karbalaymanAli # کپیِ مطالب آزاد .. به شرطِ صلوات 🍃✨
مشاهده در ایتا
دانلود
★|☕💌 🎈📝.. مثل دیشب در ظلمات🌑 هوا هوس باریدن⛈ می‌کند باد میل تند وزیدن به سرش می‌زند🌫 طوفان🌪 به پا می‌کند در میان زمین و آسمان و آسمان، هوای غرّیدن⚡️ به سرش می‌افتد. 💦قطره‌های درشت باران به برگ‌های در حال افتادن 🍃 شلّاق می‌زنند تا زودتر بیفتند.🌩 غرّش⚡️ آسمان صدای طوفان🌬 دانه‌های درشت باران💧 همه دست به دست تاریکی🌒 می‌دهندتا دل آدم را سرایِ وحشت کنند.. . . 🌸🍀 آقای من.. راستش اگر هوا بهاری باشد🌝 و نسیم، صورت تک تک برگ‌ها 🍃را نوازش کند و آسمان قطره‌های بارانش را به آرامی روی سرِ زمین بغلتاند باز هم بی‌صدای تو😔 شب‌ها با وحشتی وصف ناپذیر به صبح می‌رسد. 🌱تا صدای شب بخیر تو نباشد امیدی به شب‌های بی‌ترس نیست و دیگر فرقی ندارد چه شب‌های🌪 طوفانی و چه شب‌های سکوت. شبت بخیر آرامش شب‌های من..💜🍃 @raieheh..
★|☕💌 🎈📝.. 🍃نفس زندگی 📚قصّۀ درد کشیدنت را می‌شود از ذهنم پاک کنی؟ این قصّه دارد زندگی‌ام را بر باد می‌دهد. از هر طرف که به آن نگاه👀 می‌کنم نتیجه‌اش می‌شود جمله‌ای که اگر باورش کنم دیگر نایی برای نفس کشیدن 😔باقی نمی‌ماند. از این پنجره که نگاه می‌کنم تو را می‌بینم که از بی دینی‌هایی که می‌بینی داری درد می‌کشی. آرام و قرار نداری. آه می‌کشی و اشک می‌ریزی. هرکاری از دستت بر می‌آید،‌ دریغ نمی‌کنی. دستت را به دعا بر داشته‌ای و به خدا التماس می‌کنی. حالا به خودم نگاه می‌کنم که درد ندارم. راحت زندگی می‌کنم و دغدغه‌هایی غیر از دین دارم که جا را برای دغدغۀ دین تنگ کرده‌اند. خودم و خودت را که کنار هم می‌گذارم نمی‌توانم قبول کنم چنین خودی عاشق توست. چه طور می‌شود عاشق کسی بود و از همان چیزی که او را به درد می‌آورد به درد نیامد و به خود نپیچید. پس باید قبول کنم که من عاشق تو نیستم. این همان جمله‌ای است که نفس کشیدن را سخت می‌کند. می‌روم سراغ یک پنجرۀ دیگر. باز هم تو داری درد می‌کشی و پشت سر هم آه. برای چه؟ مهم نیست. آنچه اهمّیت دارد درد کشیدن و آه کشیدن توست. در این سو، من هم ایستاده‌ام و دارم تماشا می‌کنم تو را و درد کشیدنت را،‌ تو را و آه کشیدنت را. کمی سکوت می‌کنم شاید صدای شکستن استخوان‌هایم را بشنوم. خبری نیست، دردم نمی‌آید. باز هم خودم را می‌گذارم در کنار تو و آن جملۀ نفس‌گیر را تکرار می‌کنم: من عاشق تو نیستم. مگر می‌شود عاشق باشی و آه معشوق استخوان‌هایت را نشکند؟ پنجره‌های دیگر را رها می‌کنم. من همیشه می‌ترسم از باور این جملۀ ترسناک: من عاشق تو نیستم. این ترس،‌ درد دارد. من درد این ترس را حس می‌کنم. آقا! می‌شود دل به درد این ترس، خوش کنم و با خودم بگویم: فاصله‌ام به عاشق شدن، کمی کمتر از پیش شده؟ بگو می‌توانم، تا کمی آسوده‌تر نفس بکشم. شبت بخیر نفس زندگی! @raieheh..
★|☕💌 🎈📝..! 🍃🍃آمادۀ آمدنت🍃🍃 🍃من خانه‌ام 🏡 را همیشه آمادۀ آمدنت نگه می‌دارم و روزی نیست که تو را در جای جای خانه‌ام خیال نکنم. 🍃بگذار کمی از خیالم را با صدای بلند🔈 بگویم: وقتی که بیاید این جا می‌نشیند یا آن جا؟ این جا بنشیند بهتر است. آن جا آفتاب🌞 می‌تابد و صورت از گل نازک‌ترش🌸 را آزار می‌دهد. 🍃وقتی که آمد، آب به او بدهم یا شربت؟ چه شربتی دوست دارد؟ با زعفران و گلاب شربتی درست می‌کنم که بنوشد و جگرش خنک شود. ته مانده‌اش را هم می‌گیرم و سر می‌کشم. 🍃وقت غذا که شد می‌ایستم و غذا خوردنش را تماشا می‌کنم نه، اذیت می‌شود. می‌نشینم کنارش و هم‌غذا می‌شوم با او. خودم برایش لقمه می‌گیرم و می‌گویم او هم برای من لقمه بگیرد. 🍃اگر خواست استراحت کند، جای خوابش را کجا پهن کنم؟ این جا خوب است؟ راحت است. کسی او را نمی‌بیند. تاریک هم هست. خواب راحتی می‌کند. ولی من دوست دارم وقتی که می‌خوابد در تیر رس نگاهم باشد. هر جا که راحت بود، جای خوابش را پهن می‌کنم امّا از او اجازه می‌گیرم که بایستم و خوابش را تماشا کنم. 🍃آقا! اینها خیالاتی است که شب و روزم را با آن طی می‌کنم امّا تو فقط اذن دیدار بده هر جا که باشد هر طور که باشد هر قدر که باشد راضی‌ام من تو را ببینم، از شوق می‌میرم دیگر برایم فرقی نمی‌کند کجا بمیرم؛ خانه‌ام یا جای دیگری. 🍃منتظر اذن دیدارم عزیزم!😍 🍃شبت بخیر رمز مرگ شیرینم! @raieheh..
★|☕💌 🎈📝..! 🍃نازنین من قصّۀ دل‌تنگی من هم قصّۀ طول و درازی شده آقا! هنوز حوصله داری از دل‌تنگی‌هایم برایت بگویم؟ نکند خسته‌ات کنم و تو به بزرگواری خویش خسته بنشینی پای حرف‌هایم؟ حرف‌هایم اگر برایت ملال‌آور است بگو همین جا تمام کنم. چند روزی هست که دلم به زبان آمده و برایم از حال و روز دل‌های تنگ می‌گوید. به گمانم می‌خواهد تاب و توان مرا کمی هم که شده، بیشتر کند. قشنگ معلوم است که دلم نگران کم آوردن من شده این را از شوری که در وجودش افتاده راحت می‌شود فهمید. دلم امروز می‌گفت: در میان دل‌های تنگ کسی دنبال چاره نمی‌گردد جز دیدن تو و می‌گفت: هر دلی که تو را می‌بیند تازه می‌فهمد دیدنت چارۀ دل‌تنگی نیست. تنگ‌ترین دل‌ها در میان این همه دل آشفته دل‌هایی هستند که تو را دیده‌اند. هر کسی بیشتر تو را دیده بیچاره‌تر شده آقا! دل‌هایی که تازه به عشق تو مبتلا شده‌اند و هنوز ایمانشان آن قدرها قوی نشده با دیدن بیچارگیِ دل‌هایی که تو را دیده‌اند بدجور به هم می‌ریزند و می‌ترسند. شب و روز ندارند دل‌هایی که تو را دیده‌اند. امروز دلم آب پاکی را ریخت روی دستم و تازه فهمیدم که دل‌تنگی برای تو چاره ندارد و منِ بیچاره را بگو که چند وقتی است دنبال راه چاره می‌گردم برای این دلِ تنگ شده. دلم می‌گفت ما تازه‌واردها خیال می‌کنیم اگر دلی همیشه پیش یار باشد از تنگی رها می‌شود امّا نگاه دل‌های بیچاره به ما می‌گوید گویی این خیالمان هم اشتباه اندر اشتباه است. باید ساخت با این دل تنگی چه پیشت باشیم چه نباشیم تو را ببینیم یا نبینیم. گویی ما را برای دل‌تنگی آفریده‌اند و گریزی از دل تنگی برای تو نیست. باز هم خدا را شکر اگر بیچاره‌ایم بیچارۀ عشق توایم. شبت بخیر نازنین من!🌸 @raieheh..
★|☕💌 🎈📝..!! 🍃بلندترین آرزوی عالم شباهت‌ها همیشه در ظاهر نیست. می‌شود دو نفر، چشم و ابرویشان شبیه هم نباشد ولی مثل هم باشند طوری که وقتی یکی‌شان را دیدی گویی دیگری را دیده‌ای. شباهت‌ها همیشه در ظاهر نیست. می‌شود یک کور، شبیه فرد بینایی باشد و یک گنگ، شبیه سخنوری توانا و یک سیاه، شبیه یک سفیدپوست و حتّی یک زشت، شبیه یک زیبا. آقا! من که تو را ندیده‌ام؛ امّا دلم می‌گوید این عکسی که از من روی دیوار دلت گذاشته‌ای شبیه خود توست. خودِ خودِ تو. من که تو را ندیده‌ام و نمی‌دانم چه شکلی هستی امّا وقتی این عکس را می‌بینم کمتر دلم برای تو تنگ می‌شود. اصلاً انگار با تماشای این عکس نشسته‌ام و دارم خیره خیره صورت تو را نگاه می‌کنم. این عکس چرا این طور است که وقتی نگاهش می‌کنی بیشتر از آن که چشم و ابروی آن صید نگاه آدم شود شباهتش به تو به دل آدم الهام می‌شود. این همه عکس روی دیوار دلت نشسته و دارم یکی یکی نگاهشان می‌کنم یکی سفید و یکی سیاه یکی سرخ و یکی زرد است یکی چشم‌های درشت دارد و دیگری چشم‌هایی ریز یکی موهای بلند و دیگری اصلاً مو ندارد یکی ابروان کشیده، یکی ابروانی که به زور دیده می‌شود و آن یکی پیشانی بلند و ... ولی این عکس‌ها همه شبیه هم هستند. چرا هر کاری می‌کنم نمی‌توانم فرقی بگذارم میان این عکس‌ها؟ چرا این همه تفاوت ظاهری روی این شباهت را نمی‌پوشاند؟ چه قدر این شباهت باید بزرگ باشد که این همه تفاوت، قدرت پوشاندنش را نداشته باشند؟ باید مثل تو شوم این بزرگ‌ترین حرفی است که این عکس با من می‌زند و یک روز می‌شوم مثل تو، می‌بینی! شبت بخیر بلندترین آرزوی عالم! @raieheh..