17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد...
سید حمیدرضا برقعی
@javane_enghelaby
امام زينَ العابدينُ عليه السلام :
منافق از بدى باز مى دارد، امّا خود باز نمى ايستد و به كارهايى فرمان مى دهد كه خود عمل نمى کند.
کافی، ج٢
@javane_enghelaby
دوم دبستان بود که خانهمان را عوض کردیم و به اینجا آمدیم. خواهرهایش به حسین پول دادند و او را فرستادند که برای همه بستنی عروسکی بخرد. حسین با همان پول اشتباهی بستنی مگنوم برداشته بود. خانه که آمد خواهرها گفتند: «حسین تو از خودت پول گذاشتی؟ چون این بستنیها گرانتر است.» بلافاصله پول گرفت و پول اضافه را به مغازه برد. مغازه دار میگوید: «تو پسر کی هستی؟ چون معمولا اینطور موقعها بچهها پول اضافی را توی جیبشان میگذارند.» اما حسین گفته بود نه این پول حرام است.
خاطره ای از شهید مدافع حرم حسین معزغلامی
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
@javane_enghelaby
آمریکا رو به افول است...
وقتی میبیند با خنده های ظریف ودیکتاتوری پارلمانی لاریجانی نمیتواند حریف قدرت ایران شود، مرضیه هاشمی را در چنگال های خون آلودش اسیر میکند...
بانوی زینبی من! تو با استقامتت نشان دادی که فرزند فاطمه ای و بار دیگر ثابت کردی دنیا هم جمع بشود، حریف یک نفر از شیعیان مرتضی نمی شود. شوخی نیست با غیرت ابالفضلی پنجه در پنجه شدن! این را هم آمریکای رو به افول و نوکرانش بدانند هم آب به آسیاب ریزان داخلی شان...
#مرضیه_هاشمی
@javane_enghelaby
یوم لا ینفع الظّالمین معْذرتُهم و لهم اللّعنةُ و لهم سوءُ الدّار:
روز قیامت روزی است که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی بخشد و لعنت خدا بر آن ها، و جایگاه بد نیز برای آنان است.
غافر، ۵۲
@javane_enghelaby
#برگ3⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب سوم
ترکان خاتون بیرون رفت. مطرود صبر کرد تا پلنگ هم بیرون برود، بعد به دنبال آنها رفت.
شیرینی دیدارهای گاه و بیگاه مطرود با مستر ویلسون و بهره ای که از او می برد، به ترس از ترکان خاتون می ارزید. می دانست که ویلسون به خزعل امید بیشتری دارد، این را هم می دانست که حذف سید محمد خیلی کار سختی نیست، فقط نمی دانست مستر ویلسون چه خوابی برای مزعل دیده بود. رفت سراغش؛ درست وقت استراحت گروه هندی اكتشاف رسید.
"سلام مستر، خسته نباشی!"
ويلسون می دانست که مطرود از هر چه بگذرد از قهوه های مستر ویلسون نمی گذرد. گفت:
"فنجان خالی همان جاست. برای خودت قهوه بریز!"
مطرود فنجان را برداشت و پر کرد.
"خبرهای داغ و تازه دارم."
کنار ویلسون نشست و آهسته صحبت کرد تا ارزش خبرش بیشتر خود نمایی کند.
عشيرة محيسن نزدیک بود خلعت شیخ جابر را به تن شیخ محمد کنند که ترکان خاتون اجازه نداد. همگی به اتفاق، شیخ مزعل را به شیخ الشیوخی انتخاب کردند.
ویلسون پرسید: شیخ محمد اعتراضی نکرد؟ مطرود گفت:
"رفت به جنگ طایفه بنی لام. ترکان خاتون هم مرا فرستاد به شما بگویم، فی الحال وقت حکم گرفتن از شاه صاحبقران است، تا شیخ محمد از میدان برنگشته کار را تمام کنید."
ویلسون لحظه ای مکث کرد، بعد لبخندی زد و گفت:
"شیطان شاگرد این زن عثمانی است، به اش بگو ویلسون روی قول و قرارش ایستاده، خیالش راحت باشد."
مطرود بلند شد و به سمت اسب رفت. بعد یادش آمد که قهوه اش را نخورده. دوباره برگشت و داغا داغ قهوه را سر کشید و به ویلسون گفت:
"سفارش مرا به ترکان خاتون بکنید!"
سوار اسب شد و به تاخت دور شد و یکراست به سراغ زبیده رفت؛ نزدیک ملا ثانی به گروه چادر نشینان بادیه رسید. نزدیک که رسید همه را برانداز کرد. زنی با نوزادی به کمر پای خیک گوسفند نشسته بود و آن را تکان می داد. پیرمرد نابینایی سرش را رو به خورشید بالا گرفته بود و انگار همیشه در حال عطسه کردن بود. چند کودک عریان با بزی بازی می کردند. مطرود به طرف زن رفت و آب خواست.
" آهای! کمی آب به مباشر شیخ الشیوخ بده!"
زبیده فالگیر با شنیدن صدای مطرود، بیا داخل تا زبیده اقبالت را ببینید."
مطرود از اسب پیاده شد و گفت:
"اقبال رمال مثل انعام پادشاه برکت ندارد زبیده، ترسش بیشتر از امیدش است! "
روبه روی زبیده ایستاد.زبیده در چشم های او خیره شد....
ادامه دارد....
@javane_enghelaby
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناحلة الجسم یعنی
نحیف و دلشکسته میری
جوونی اما مادر پیری
بهونه سفر میگیری... 😔
حامد زمانی
شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تسلیت
@javane_enghelaby
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
روز انتقام مظلوم از ظالم سخت تر است از روز ظلم ظالم بر مظلوم.
نهج البلاغه، حکمت ۲۴۱
برجی نشست و قامت تهران خمیده شد
اسباب غم، دوباره سر سفره چیده شد
فریاد آتش است، به هر جا که میروی
چندین فرشته بین مه و دود دیده شد
جانم به لب رسیده و برگشته در تنم،
مُجری که ذرهذره بخواند نوشته را :
«چنگال پیر و سنگی این برج، همچنان
محکم گرفته بال و پر سی فرشته را
«مادر! ببخش از پسرت، پیرهن فقط...
خواهر! ببخش... با خبری تلخ آمدم
تازه عروسِ حادثه! شرمندهام اگر
با این خبر مراسمتان را به هم زدم...»
باور نمیکنم خبری را که داده است!
با حجم گریه میرود اما نمیروم...
همکار توست، پس تو کجایی که نیستی؟
من تا نبینمت که از اینجا نمیروم!
مادر نشسته روی زمین داد میزند:
دیدی دوباره یوسفم از چاه برنگشت؟
دیدی سیاوشم وسط شعله مانده است؟
دیدی کسی سلامت از این راه برنگشت؟
پروانههای عاشق از اینجا نرفتهاند!
این عشق جاودانه که حاشا نمیشود!
«آتش بگیر تا که ببینی چه میکشم
احساس سوختن به تماشا نمیشود»
سیده نرگس میرفیضی
#شهدای_آتشنشان
#پلاسکو
@javane_enghelaby
امام خامنه ای(مد ظله العالی): روز به روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند. و اگر این شد، آنوقت مسئلهی شهادت که به معنای مجاهدت تمام عیار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر این شد، برای این جامعه دیگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت.
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند :
کسی که مزد کارگری را کم دهد، خداوند عملش را باطل گرداند و بوی بهشت را که از مسافت پانصد ساله به مشام میرسد، بر وی حرام کند.
من لا یحضره الفقیه، جلد 4
@javane_enghelaby