خدایا!
هر بنده ای که از طرف من صدمه ای یا ناراحتی ای به وی رسیده ، یا از ناحیه ی من ناراحتی برای شده ، یا به او از من یا به سبب من ستمی گردیده ، که حقوقش را از بین برده ام ، یا از او در گرفتن حق خودش ، و مظلوم کردنش پیشی گرفته ام که نتوانست حقش را از من بستاند ، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و او را با توانگریت از من خشنود ساز و حقوق از دست رفته اش از نا حیه ی خودت عطا فرما.
صحیفه سجادیه، دعای سی و نهم
@javane_enghelaby
از حرم امام رضا(ع) آمدیم بیرون. نیمه شب بود؛ زمستان. هوا عجیب سرد بود. پیرمرد میرفت سمت حرم.
- سلام حاجی!
جوابمان را داد. از زور سرما خودش را مچاله کرده بود. آب توی چشمهایش جمع شده بود. مصطفی شال گردنش را باز کزد، انداخت دور گردن پیرمرد.
- حاج آقا! التماس دعا.
خاطره ای از شهید هسته ای دکتر مصطفی احمدی روشن
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
@javane_enghelaby
پروردگارا!
پس هنگاهی که مرگ را بر ما وارد نمودی و آن را به ما فرود آوردی ، با ديدنش ما را خوشبخت کن ، و به وقت آمدنش آرامشمان ده و ما را با ميهمان شدنش هرگز بدبخت و روسياهمان مساز و با ديدارش رسوايمان مکن ، و آن را دری از درهای آمرزشت ، و کليدی از کليدهای رحمتت برای ما ، قرار بده.
صحیفه سجادیه، دعای چهلم
@javane_enghelaby
#برگ9⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
مطرود به شکار اشاره کرد و پرسید:
" این را چی کارش کنم؟"
ترکان خاتون به آن ها رسید. گفت:
" بده خزعل بیاورد"
مطرود افسار اسب را به دست خزعل داد و خود به تاخت رفت.
کاروان به دستور مزعل دوباره به را افتاد .
"حرکت می کنیم!"
خبر بیماری شیخ المشایخ خوزستان آن قدر مهم بود که مطرود پیش از این که شیخ محمد را خبر کند، به کمپ انگلیس برود، بلکه دستخوشی از مستر ویلسون بگیرد که مدت ها بود. به همراه مهندس اسمیت و گروهش در بیابان خشک و بی کران، کمپی به پا کرده بودند و از منطقه نقشه برداری می کردند.
مهندس اسمیت از درون دوربین مخصوص نقشه برداری نگاه می کرد و با دست به همکار خود علامت می داد. همان موقع از داخل دوربین دید وقتی سوار به کمپ رسید، اسمیت او را شناخت. سرو صورتش پوشیده بود. تا این که سلام کرد و گفت:
"خسته نباشی مهندس!"
و اسمیت از خش صدای زنگدار مطرود او را شناخت و به جای جواب سلام پرسید؟
" چه خبر از زمین های حویزه، با شیخ عاصف کنار آمدید؟"
مطرود از اسب پیاده شد و به سمت چادر ویلسون رفت. وقت چانه زدن با اسمیت را نداشت، گفت:
" فعلا این اراضی را گز کنید تا حویزه خیلی راه دارید."
و وارد چادر شد و دید که ویلسون در حال نوشیدن قهوه روی نقشه ای خم شده بود و چیز های را یادداشت می کرد
"سلام مستر ویلسون عجله دارم قهوه نمی خورم."
ویلسون دست از کار کشید و سر بلند کرد. از دیدن مطرود تعجب نکرد، هر وقت ویلسون می خواست پیش شیخ جابر برایش وساطت و پا در میانی کند، به سراغش می آمد، پرسید:
" باز چه خبر شده، به اندورنی ناخنک زدی یا به کیسه ی شیخ الشیوخ"
و فنجان لعابی قهوه را روی میز وسط چادرگذاشت و نقشه را جمع کرد.
مطرود فنجان نیمه خورده ویلسون را برداشت و نوشید و گفت:
" هیچ کدام، توی اندرونی که ترکان خاتون مثل اژدها روی گنج خوابیده، کیسه ی شیخ و الشیوخ هم به دست شما نزدیک تر است تا من!"
بعد جرعه ای دیگر نوشید و اطراف را نگاه کرد تا مطمئن شود تنها هستند.
"شیخ جابر قلنج کرده، خدا بخواهد کارش تمام است، همین که نشانه رفت فهمیدم شکار آخرش است، گوزن زرد"
ویلسون جا خورد پرسید:
"شیخ الان کجاست؟"
توی را فیلیه، شیخ محمد را خواسته، راهی جزیره بودم جخ آمدم به شما راپورت بدهم."
آخرین جرعه ی فنجان قهوه را نوشید. ویلسون فنجان را برداشت و داخلش آن را نگاه کرد و گفت:
"به شیخ سلام برسان و بگو فردا به عیادتش می آیم."
ادامه دارد....
@javane_enghelaby
2.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیضی، نماینده اصلاح طلب مجلس خطاب به دانشجویان: اگر باز هم شرایط تکرار شود به #FATF رای میدم تا بیشتر بسوزید.
فعلا که بوی سوختگی از کسانی بلند شده که انتظار داشتن انقلاب توی همون سالهای اول فاتحه ش خونده بشه و حالا که چهل سال از نهضت جهانی امام (ره) میگذره و روز به روز به کوری چشم دشمنان داخلی و خارجی داره بر اقتدارش افزوده میشه، از شدت بغض و کینه ای که دارن ، همه تلاششون رو میکنن تا با قرار داد های استعماری و ذلیلانه به انقلاب ضربه بزنن و چون مطمئن هستن که اونها هم مثل آمریکا هیچ غلطی نمیتونن بکنن و این جمهوری اسلامیه که پیروز میدونه، عقده شون رو سر جوونای انقلابی خالی میکنن...
داداش با این حرفا و توهینا آتیشت خاموش نمیشه 😏 رأی دادن به این #معاهدات_مشکل_دار هم فقط لکه ننگی میشه بر پیشونی خودتون و اون دنیا هم نه آمریکا و نه هیچکدوم از نوکراش که دارید پادویی شون رو میکنید به دادتون نمیرسن...
علی برکت الله ✌️
@javane_enghelaby
خدایا
مرا به کاری که فردای قیامت از من درخواست میکنی، وادار کن
و آنگاه که عمرم چراگاه شیطان شود، پیش از آنکه دشمنی سخت تو به من رو آورد، یا خشم تو محکم و پایدار گردد، جانم را بگیر.
صحیفه سجادیه، دعای بیستم
@javane_enghelaby
مستاجر بود. برای تامین زندگی زیر بار خیلی از شغل ها که موجب گرفته شدن حریتش میشد نرفت!
وقتی هم دستش خالی بود به میدان کارگران شهر میرفت و بعنوان کارگر بنایی سرکار میرفت!
گاهی لباس روحانیت به تن داشت و دستهایش اثر گچ کاری!!
جمله سردار ذوالنور در مراسم وداع با پیکر شهید علی تمام زاده تعبیر زیبایی بود:
"گردی از دنیا بر دامن این شهید ننشسته بود"
خاطره ای از شهید مدافع حرم علی تمام زاده
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
@javane_enghelaby
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقایسه تاریخ اوایل بعثت و وضعیت امروز جمهوری اسلامی توسط امام خامنه ای، زمانی که تمام گروه های معاند رو به روی پیامبر صف کشیده بودند و منافقان مسلمانان را از قدرت دشمن میترساندند...
#اللهم_احفظ_قائدنا_خامنئی
@javane_enghelaby
خدایا!
چه بسیار از نهیهای تو را، ما مرتکب شدیم و چه بسیار از اوامر تو که ما را بر آنها مطلع کردی، تجاوز نمودیم و تو بر آنها مطلع بودی اما ناظرین دیگر نمیدیدند، و تو برتر از همه قدرتمندان، میتوانستی آنها را اعلان کنی.
پس آنچه را از زشتیهای ما که پوشانیدهای و از کمبودها که پنهان داشتهای، پندی برای ما قرار ده.
صحیفه سجادیه، دعای سی و چهارم
@javane_enghelaby
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَیٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.
توبه، ۱۱۱
شیران شرزه میهنم!
صبح ها که آفتاب طلوع کند و نگاهش به چابهار بیفتد، غصه تمام دلش را میگیرد و می شود شبیه دم دمای غروب؛ غرق خون. خون ناصر ها و داریوش هایی که من امؤمنین رجال صدقوا شدند و واحد های مردانگی و غیرت را یک شبه پاس کردند. همانها که خونشان سرمشق احرار عالم شد و جانشان متاع داد و ستد با خدا...
پس آرام بخوابید آزادگان سرفراز وطن! عهد ما با شما تا روز محشر پابرجاست...
#چابهار
#حمله_تروریستی
@javane_enghelaby