eitaa logo
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
654 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
هردرخت تنومندی اول یه جوانه‌‌ی کوچيک بوده🌱 وقتی تونست در مقابل طوفان وحوادث مختلف مقاومت کنه، تبدیل میشه به درخت قوی و مرتفع🌳 برای رسیدن به اون بالاها باید ازجوانه‌ی وجودیت حسااابی مراقبت کنی، درست مثل یه باغبان😉👨‍🌾 ارتباط باما: @admin_javane_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_2 روستای مادری من یه جایی میان حدفاصل شهرمون با شهر‌های شمال
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• هر چند مامانی راضی نبود مامان و خاله هر سال، یک ماه تمام درگیر کمک بهش باشن، اما مامان و خاله هم دلشون طاقت نمی‌آورد که مامانی دست تنها اون همه باغ و محصول رو رسیدگی کنه. چاره دیگه‌ای هم نبود در واقع! چون خاله زهرا که همیشه درگیر زندگی خودش بود، دایی جلیل هم که تا یه مدت درگیر درس و سربازی بود و بعدش هم ازدواج کرد و کار اداریش هم دیگه مجالی برای کمک به مامانی بهش نمی‌داد. می‌موند دایی خلیل و خانواده‌ش که تو همین روستا و همسایه مامانی هستن، اما اون‌ها هم مثل بقیه، تو فصل برداشت به شدت درگیر باغات خودشون بودن و با وجود کمک‌های تک و توک خانواده دایی، باز هم اکثر کارهای مامانی روی زمین می‌موند. اما آخرش چی شد؟! این همه زحمت و دوندگی و کم خوابیدن‌ها و حرص و جوش‌هایی که مامانی می‌خورد واقعا ارزش به خطر افتادن سلامتی مامانی رو داشت؟! آخه الان یکی دو سالی هست که مامانی مریض شده و چند بار عمل هم کرده. یه بار که بچه‌های دایی مامان اومده بودن عیادت مامانی، از بین حرف‌های مامان باهاشون فهمیدم که دکتر‌ها گفتن مامانی مهمون امروز و فرداست. رمان اختصاصی کانال جوانه نور ✍به قلم م. بابایی ⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️ •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy